انهار
انهار
مطالب خواندنی

سؤال شرعی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام و خسته نباشید
بابت جوابی را که برایم ارسال نمودید خیلی ممنونم و بسیار به من لطف نمودید.
می خواهم شروع آشنایی ام را برایتان شرح دهم من اول به خاطر کار که قرار بود ماهیانه 400000 تومان به من بدهد تا برم سر کار پیش خودش ولی بعد از آن مرا در بغل خود کشید و گفت من 400000 تومان را به حسابت واریز می کنم ولی باید بیایی پیشم و احساسات مرا درک کنی و بگذاری تا بتونم بدنت را لمس کنم و تو را در کنارم داشته باشم و به شما هیچ آسیبی نمی زنم که دختر بودنت آسیب ببینه فقط نوازشم میکنه و عقد هم نیستم خانواده من اصلا از این رابطه خبری ندارند و از این کارها هم بدشون می آید و من از آبروم هم می ترسم که بریزه . ما فقط با همدیگر دوست شدیم و این آقا به من میگه هر موقع موردی برات پیش اومد که بخوای ازدواج کنی من خودم را کنار می کشم و این رابطه بین من و شما و خدای خودمون مثل یه راز باقی میمونه . ولی من نمیدانم آیا این پولی را که ازش می گیرم حلال و درست است یا نه؟ مشکل آنچنانی هم ندارم از بابت پول چون خودم کار می کنم ولی برای شب عیدی پول کم آوردم و برای پاس کردن چکهایم پول می خوام .
الان با این شرایط من چکار کنم؟ آیا این رابطه ای را که گفتم درست است ادامه بدهم یا نه؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛رابطه ای که نوشته اید بی عفتی و ناپاکی محض هست.
هم آن مرد خائن که به ناموس و دختر دیگران دست درازی میکند و هم شما که دامن عفّت بالا زده اید و خود را آلوده به ناپاکی نموده اید.
چنین پولی حرام و در حکم پول فحشا میباشد.
اگر از گرسنگی تلف شوید بهتر است تا چنین درآمد کثیف و حرامی داشته باشید.
اگر چکهایتان پاس نشود و آبرویتان بخاطر کم پولی برود بهتر است از اینکه نزد خداوند و اولیاء دین (علیهم السلام) و فرشتگان بی آبرو شوید.
نمیدانم چرا بخاطر این همه رفتارهای دور از عفت و ناپاکی عذاب وجدان ندارید.
این رفتارها خیانت به خدا و انبیاء و اولیاء دین (علیهم السلام) و شهدا و مردم متدین و بویژه خیانت به خانواده و پدر و مادرتان هست.
از این مکان کثیف و لجن و این شخص پلید و بی آبرو هم فاصله بگیرید. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -