انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم اطلاع داشتنم از زنای زن شوهردار (مرجع تقلید آیةالله مکارم)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام یک زن شوهر دار هجده ساله که در خانه شوهر است با زبان خود پیش بنده و همسرم اقرار به داشتن رابطه جنسی با یک مرد نامحرم که مشخص نیست زن داشته یا مجرد بوده است در خانه اش داشته است اکنون حکم این زن چیست و حکمی که اسلام درباره اگاهی من و همسرم نسبت به این موضوع که میخواهیم ان را کتمان کنیم و به زبان نیاوریم چیست ایا من همسرم نیز به خاطر این کتمان مغضوب خدا میشویم و الان شوهر این زن فقط در حد رابطه تلفنی از این جریان اگاه است و زندگیشان در لبه پرتگاه است متوان بدون عنوان این موضوع در حالی که زن توبه کرده است بینشان را صلح دهیم.
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)
 
جواب: گناه اعترافش بزرگتر از گناه زنایش هست.
شما نباید گوش خود را آماده شنیدن اعترافات این زن میکردید.
پیامبر خدا با همه عظمتی که داشت و نیز حاکم شرع بود اجازه نمی داد دیگران نزدش زبان به اعتراف باز کنند.
بهتر بود همین که زن بنایش بر اعتراف بود جلوی او را میگرفتید تا اعتراف نکند.
به هر حال شما نباید این راز و مطالب را جائی بازگو کنید زیرا شدیداً حرام هست و عواقب وخیمی برایتان دارد.
اما ولی الان که بنا دارید بین این خانواده را اصلاح کنیدکار پر ارزشی و پر اجری هست و دعا میکنم در این کار بسیار خیر موفق باشید.
در حدیث آمده:
قال رسولُ اللّه (صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم): ألا اُخبِرُكم بِأفضلَ مِن‏دَرَجَةِ الصِّيامِ والصَّلاةِ والصَّدَقةِ ؟ إصلاحُ ذاتِ البَينِ ؛ فإنّ فسادَ ذاتِ البَينِ هِي الحالِقةُ .
آيــا شما را به چيزى با فضيلت‏تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم ؟ آن چيز اصلاح ميان مردم است ؛ زيرا تيره شدن رابطه ميان مردم مُهلك و دين برانداز است.
و پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»: مَن مَشي في اِصلاحٍ بَينَ اِمرَأَةٍ وَ زَوجِها اَعطاهُ اللهُ تعالي أَجرَ اَلفِ شَهيدٍ قُتِلوا في ‌سبيلِ الله حَقّاً.
هر کس براي سازش دادن ميان زن و شوهر قدم بردارد خداوند متعال ثواب هزار شهيدي که به حقيقت در راه خدا به شهادت رسيده‌اند به وي عطا خواهد فرمود. (ثواب‌الاعمال، ص 671). یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -