انهار
انهار
مطالب خواندنی

متفرقه ازدواج و زناشویی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

1- تشکیل خانه های فساد

سؤال:وقتی به ما میگویند چرا نباید که در جامعه خانه های فساد هم باشد تا هر کس که نیاز دارد به آنجا برود و در نتیجه دیگر مزاحم دیگران نشود چه جواب دهیم؟
پاسخ:مفهوم این سخن این است که ما برای این که غذای فاسد در گوشه و کنار نخوریم مرکزی درست کنیم که غذای آن فاسد باشد و همه علاقمندان به آن مرکز بروند و مسموم شوند.
بهترین راه برای پرهیز از این گناه ازدواج سالم و آسان و پرهیز از فیلم های بدآموز و مانند آن است.
2- ازدواج با دختری که با او زنا کرده
سؤال:اگر کسی با دختری زنا کرده باشد آیا باید با او ازدواج کند؟ لطفا توضیح دهید
پاسخ:چنین الزامی وجود ندارد، ولی اگر او را فریب داده باشد و یا بدون رضایت او ازاله بکارت کرده باشد جریمه های سنگینی دارد.
3- ازدواج نکردن به دلیل مشکلات اقتصادی
سؤال:وضعیت اقتصادی آیا عذری برای ازدواج نکردن کسی که ازدواج بر او واجب است، می باشد؟
پاسخ:چنین شخصی با توکل بر خداوند اقدام به ازدواج کند ان شاء الله مشکلات اقتصادی برطرف خواهد شد. و سعی کند به سراغ کسی برود که به زندگی ساده راضی باشد. و مراسم را نیز به سادگی برگذار کند.
4- ازدواج پدر با مادر زن پسر
سؤال:اخیراً از چند تن از علما پرسیده اند که آیا ازدواج پدر، با مادر زن فرزند خویش شرعاً جایز است؟ ایشان گویا فرموده اند: جایز نیست، نظر حضرت عالى چیست؟
پاسخ:جایز است و کسى قائل به حرمت نیست.
5- ازدواج خنثی
سؤال:آیا ازدواج خنثاى مشکله و غیر مشکله جایز است؟
پاسخ:در مورد خنثاى مشکل جایز نیست و غیر مشکل اگر وضع او روشن شود جایز است.
6- نگهداری عقدنامه
سؤال:عقدنامه باید نزد چه کسى باشد؟ خانواده عروس یا نزد خود داماد؟
پاسخ:چنانچه قرار و شرط خاصّى قبل از عقد درباره عقدنامه نگذاشته باشند باید آن را به خانواده زن داد و زوج مى تواند در صورت نیاز گواهى از دفتر بگیرد.
7- ازدواج با بستگان نزدیک
سؤال:آیا ازدواج با بستگان نزدیک مکروه است؟
پاسخ:طبق روایتى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به این مضمون رسیده است که با نزدیکان ازدواج نکنید به علّت این که فرزند ضعیف و لاغر به دنیا مى آید ازدواج با نزدیکان مکروه است.
8- ازدواج افراد مبتلا به ایذر
سؤال:آیا شخص مسلمانى که مبتلا به ایدز مى باشد، مى تواند دختر مسلمانى را به عقد خود در آورد؟
پاسخ:در صورتى که تولید خطر کند جایز نیست.
9- حکم زوجیت در صورت زنده شدن همسر پس از فوت
سؤال:زنى که در اثناى وضع حمل بمیرد و بعد به برکت توسّل به ذات پاک خدا و اولیاء الله زنده شود، آیا زوجیّت او باقى است؟
پاسخ:در فرض مسأله زوجیّت باقى است.
10- ازدواج دو قلوهای به هم چسبیده
سؤال:حکم ازدواج دو قلوهاى به هم چسبیده را بیان فرمایید؟
پاسخ:در صورتى که بتوانند ترک ازدواج و عمل به احتیاط کنند و به عسر و حرج شدید گرفتار نشوند، احتیاط آن است که از ازدواج صرف نظر نمایند و اگر ناچار از ازدواجند، آن دو دختر مى توانند به نوبت به ازدواج مرد واحدى در آیند. به این ترتیب که یکى را به عقد خود در آورد و بعد از طلاق و گذشتن عدّه دیگرى را عقد کند (البتّه براى این که گرفتار مشکلات طلاق هاى متعدّد نشوند مى توانند از عقد موقّت استفاده کنند). در مورد دو پسر نیز احتیاط آن است که اگر ممکن است ازدواج نکنند و در صورت ضرورت انتخاب یک همسر در زمان واحد جایز نیست، ولى مى توانند به طریق بالا با یک زن ازدواج کنند و به هر حال با توجّه به این که وجود چنین افرادى بسیار کم است ذکر این احکام شرعى نیز اگر عجیب به نظر برسد، جاى بحث و گفتگو نیست.
11- عدالت میان همسران
سؤال:منظور از عدالت میان همسران چیست؟
پاسخ:منظور از عدالت آن است که بر طبق شئون آنها هرکدام متناسب حالش رفتار کند و عدالت همیشه به معناى مساوات نیست و در مورد حقّ القسم آن است که براى هرکدام یکى از چهار شب را قرار دهد.
12- اجبار زانی به ازدواج با زانیه
سؤال:اگر زانى و زانیه با یکدیگر ازدواج کنند فساد کمترى در محلّ آنها به وجود مى آید و اصلاح مى شوند در این صورت آیا مى توان آن دو را مجبور به ازدواج کرد؟
پاسخ:کسى را نمى توان مجبور به ازدواج کرد ولى توصیه و ارشاد آنها بلامانع است، همچنین در مواردى که قاضى مى تواند عفو کند و از اجراى حدّ صرف نظر کند حق دارد عفو کردن را مشروط به ازدواج آنها نماید.
13- ازدواج دختر به عنوان وجه المصالحه
سؤال:بین دو طایفه، در محلّى درگیرى واقع مى شود و چشم پسر بچه اى نابینا مى شود، به عنوان وجه المصالحه دختر ده ساله اى را با اجازه ولیّش براى برادر بچه 8 ساله اى که چشمش از بین رفته بود عقد مى کنند. خود دختر ادّعا مى کند من راضى نبوده و نیستم. در قانون سنّ پسر و دخترى که بتوانند مستقلا در کارهاى خود مداخله کنند 18 سال است و کمتر از 18 سال باید به دادگاه مراجعه و دادگاه به پزشک متخصص ارجاع مى دهد که بالغ و رشیده باشند، چنانچه پزشک متخصص قانونى بر بلوغ و رشد گواهى کند، دادگاه قبل از سن 18 سالگى حکم رشد صادر مى کند. در این مورد چنین اقدامى نشده لیکن در سن 16 سالگى صورت جلسه اى بین زوجین به این کیفیت که تا پایان تحصیلات متوسطه زوجین به تحصیل خود ادامه دهند، تنظیم شده است. در همین صورت جلسه نیز دختر ادعا مى کند پدر و مادرم تهدیدم کردند من امضاکردم. این ازدواج در بعضى از روستاها مرسوم بوده و هست. در ضمن در مسأله 4 تحریر الوسیله در فصل اولیاى عقد آمده است که «یشترط فی صحة تزویج الاب و الجد و نفوذه عدم المفسده» و در آخر مسأله ذکر شده «بل الاحوط مراعات المصلحة» آیا این عدم مفسده و رعایت مصلحت مربوط به دختر مى باشد یا به پدر و فامیل دختر؟ آیا چنین عملى اصلا درست است یا نه؟
پاسخ:رعایت مصلحت و مفسده مربوط به دختر است یعنى مصالح دختر باید در نظر گرفته شود ارتباطى به پدر و مادر ندارد و ملاحظات فامیلى و جبران خسارتها، نمى تواند مجوز باشد که صغیر مال المصالحه شود و امّا در مورد کبیر شرعى واضح است که بدون رضاى او عقد صحیح نیست.
14- عقیم کردن به خاطر عدم توانایی بر ازدواج
سؤال:اگر مردى به هیچ وجه قادر به ازدواج نباشد یعنى همیشه در امور زندگیش با شکست مواجه بوده و حتّى قادر به سبکترین نوع ازدواج هم نیست و ازدواج نکردن هم موجب اختلالاتى در بدنش مى شود، آیا مى تواند به وسیله خوردن دارو و یا عمل جراحى، مردى خود را از بین ببرد؟
پاسخ:جایز نیست و باید صبر کند تا خداوند فرجى براى او فراهم سازد.
15- عهد به عدم ازدواج بعد از فوت همسر
سؤال:زنى که شوهرش مرده و خودش هم جوان است (مثلا 30 ساله است) به خاطر فوت شوهرش بیشتر از متعارف ترک زینت مى کند، حتّى نظافت هم به اندازه عرف نمى کند و ازدواج را نیز ترک کرده است و اگر کسى براى خواستگارى بیاید مى گوید: من با شوهرم عهد کرده ام دیگر ازدواج نکنم و بین ما شرط شده که هر کس جلوتر مُرد، دیگرى ازدواج نکند، آیا این کار درست است و شرط آنها واجب العمل است؟
پاسخ:حداد به معناى ترک زینت در ایّام عدّه وفات لازم است، ولى ترک زینت، به معناى ترک نظافت نیست و شرط مزبور اعتبارى ندارد و سزاوار است آن زن بعد از گذشتن عدّه ازدواج کند.
16- حدود گناهانی که ازدواج را واجب می کند
سؤال:در توضیح المسائل حضرت عالى آمده: «کسى که به خاطر ازدواج نکردن به گناه مى افتد، واجب است ازدواج نماید.» لطفاً بفرمایید که:
الف) آیا منظور از گناه فقط زناست، یا چشم چرانى، خود نمایى زن، عشوه و ناز زن براى مرد نامحرم، و مانند آن را نیز شامل مى شود؟
ب) منظور از عبارت «به خاطر ازدواج نکردن به گناه مى افتد» کدام یک از این دو حالت زیر است؟
اوّل: اگر به خاطر ازدواج نکردن مرتکب گناه شد، بعد از آن ازدواج بر او واجب مى شود.
دوّم: وقتى به خاطر ازدواج نکردن میل شدیدى به گناه پیدا کرد، قبل از ارتکاب گناه ازدواج بر او واجب مى شود.
ج) آیا این حکم (هر کسى که به خاطر ازدواج نکردن به گناه مى افتد واجب است ازدواج کند.) اعم از دائم و موقّت است، یا فقط منظور ازدواج دائم است؟
پاسخ:الف) شامل تمام این گناهان مى شود.
ب) منظور احتمال دوّم است.
ج) فرق نمى کند.
17- منع حکومت از تزویج افراد غیر بالغ
سؤال:آیا در صورت لزوم، حکومت اسلامى مى تواند مانع از تزویج افراد غیر بالغ (کودکان ممیّز یا غیر ممیّز) توسّط اولیا، یا قیّم آنها گردد؟
پاسخ:ما معتقدیم در عصر و زمان ما تزویج صغیر و صغیره به وسیله اولیا مطلقاً اشکال دارد; زیرا مطابق غبطه و مصلحت آنها نیست.
18- ازدواج دختران سادات با مردان غیر سادات
سؤال:سادات در کشور پاکستان از احترام فوق العاده برخوردارند; حتّى سادات ناصالح; چون بزرگان سادات بوده اند که غیر سادات را با اسلام آشنا نمودند. لهذا غیر سادات جایز نمى دانند که دختران سادات را به عقد خود در آورند، و سادات هم بر این باورند که این عمل اهانت به خانواده پیامبر صلوات الله علیهم مى باشد، و این مطلب در نزد آنها به قدرى مهم است که اگر کسى از آن تخلّف کند، بعضى جوانان، حتّى بزرگان، احساساتى شده و در چنین مواردى شوهر آن دختر را به قتل مى رسانند! همانطور که چند ماه قبل، این اقدام در لاهور انجام شد! و این حادثه در روزنامه هاى پاکستان با تیتر بزرگ چاپ شد، و عموم مردم این عمل را ستایش کردند. و شکّى نیست که اگر سیّده با غیر سیّد ازدواج کند، مفاسدى بر آن مترتّب است، و سبب بدنام نمودن مذهب شیعه و علماى مذهب هم مى شود. چون برادران اهل سنّت پاکستان در این مسأله متّفق القول هستند، که عقد سیّده با غیر سیّد جایز نیست. لطفاً بفرمایید:
1ـ اگر در ازدواج سیّده با غیر سیّد، مفسده اى باشد، و موجب اختلافات خانوادگى و بدنامى مذهب و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) شود، آیا در چنین موردى این اقدام جایز است؟
2ـ در صورتى که براى دختر سیّد، در فامیل خودش، یا دیگر خانواده هاى سادات کفوى موجود باشد، آیا آن دختر مى تواند با غیر سیّد ازدواج کند، با این که جدّش راضى نیست، و پدرش فوت کرده است؟
پاسخ:ازدواج دختران سادات محترم با غیر سادات ذاتاً اشکالى ندارد. و در زمان پیغمبر و ائمّه معصومین(علیهم السلام) زیاد اتّفاق افتاده که دختران سادات با غیر سادات ازدواج کرده، و معصومین هم از آن نهى نکرده اند. ولى اگر واقعاً مفسده اجتماعى بر آن مترتّب شود، باید از آن پرهیز نمود، و تدریجاً مردم را با این حکم اسلامى آشنا کرد. و قتل نفس مسلمان از گناهان بسیار بزرگ است، و قصاص دارد.
19- ازدواج دختران هاشمیه با غیر هاشمی
سؤال:حضرتعالى در استفتائات جدید جلد اوّل، سوال 706 فرموده اید که عقد هاشمیّه با غیر هاشمى در صدر اسلام و در زمان ائمّه طاهرین(علیهم السلام) فراوان بوده است. لطفاً چند مورد آن را با ذکر مدرک مورد قبول مرقوم فرمایید.
پاسخ:یک نمونه روشن آن ازدواج زینب دختر عمّه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با زید بن حارثه مى باشد، که در قرآن مجید صریحاً آمده است. نمونه دیگر، ازدواج ضباعه نوه عبد المطلب با مقداد است که در روایات آمده است. مخصوصاً در ذیل روایت تصریح شده که پیامبر فرمود: «من این کار را کردم تا مسأله ازدواج در میان مردم توسعه یابد، و قید و بندها بر چیده شود.»(1) بسیارى از مراجع عصر ما مانند آیة الله خوئى و آیة الله گلپایگانى که از سادات بنى الزهرا هستند، نیز دختران خود را به غیر سادات داده اند.
20- ازدواج دختر در مقابل خون بها
سؤال:در بین عرب هاى خوزستان مرسوم است که خانواده قاتل در عوض خون بها، به خانواده مقتول دختر مى دهند. چنین رسمى از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
پاسخ:در صورتى که ارباب دم بجاى گرفتن دیه به این کار رضایت بدهند، و دختر و ولىّ دختر راضى به این امر باشند اشکالى ندارد

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -