انهار
انهار
مطالب خواندنی

اخلاص

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال اخلاص یعنی چه؟
 
جواب: سلام علیکم؛اخلاص ضد ريا است یعنی خالص ساختن قصد از غيرخدا.
امام صادق(علیه السلام) مى‏فرمايند: «لابد للعبد من خالص النيه فى كل حركه و سكون اذ لو لم يكن بهذا المعنى يكون غافلاً والغافلون قد وصفهم‏الله تعالى بقوله: ان هم الا كالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئك هم الغافلون...؛ شرط بنده گي خدا اين است كه در هر حركت و سكونى نيتش رابراي خدا خالص سازد زيرا اگر چنين نكند، غافل است و غافلان را خداوند تعالى اينگونه توصيف فرموده: اينان مانند چهارپايان بلكه گمراه ‏تر هستند و نيز فرموده: اينان همان كسانى هستند كه غافلند»،
(ميزان‏الحكمه، محمد محمدى رى‏شهرى، ج 3، روايت 4748).
مراحل اخلاص:
1- اخلاص در نيت:
اخلاص در اين مرحله، به معني خالص نمودن نيت از هرگونه شائبه شرك و ريا و اهداف غير الهي است. انسان در زندگي خود سر دو راهي انتخاب به سر مي برد، راهي به سوي معنويت، باطن هستي، و خداي متعال و راهي به سوي دنيا، ظاهر هستي و جهت مادي حيات..
پيراستن نفس آن است كه از همه تعلقات و انگيزه‏هاى غير الهى جدا شود و همه اعمال را براى خدا انجام دهد، در روايتى از پيامبر (ص) خطاب به ابوذر آمده است:
«... و ما بلغ عبد حقيقةالاخلاص حتى لايحب ان يحمد على شى‏ء من عمل ‏للَّه.» بنده هرگز به حقيقت اخلاص نمى‏رسد، جز آن كه دوست نداشته باشد او را بر عمل خدايى، بستايند (بحارالانوار، ج 82، ص 204 )
اولياء الهي نه تنها نيت خويش را از انگيزه هاي دنيوي و مادي تخليه مي نمودند، بلكه حتي انگيزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نيز خالص مي ساختند. آنها تنها و تنها خداي را از روي محبت و به اين دليل كه شايسته عبادت است، عبادت مي نمودند و اين در حقيقت اوج اخلاص است
2- اخلاص در عمل:
اخلاص در عمل به معني خالص شدن اعمال از گناهان و رسيدن انسان به ملكه تقوي و ورع است و مراتبى دارد:
مرتبه اول ؛ترك محرمات و انجام واجبات است.
مرتبه دوم ؛ترك مكروهات و انجام مستحبات به ويژه اهتمام به نماز شب است.
مرتبه سوم ؛ترك آنچه موجب اشتغال قلب به غير خداى مى‏شود مانند بسيارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه كه باعث تقرّب درگاه الهى است.
بهترين راه شروع براى ورزيدگى در اخلاص، نماز است كه كون جامع و عبادت تام است و اگر بتوان در آن اخلاص داشت و همواره آن را قربة الى اللَّه به جاى آورد، اين خود آمادگى و تمرين مى‏شود كه انسان در تمام شؤونات زندگى، اخلاص را رعايت كند.
اگر كسى اين مراحل را به طور جدى پشت سر گذاشت، يك قدم به پيش برداشته و آن تسليم نمودن اقاليم سبعه تن، تحت فرمان الهى است.
3-تصفيه دل:
يكي از مراحل مهم اخلاص هم بيرون راندن تمام رذايل نفسانى ، حب دنيا ، لذت ها و آرزوهاي دنيوي، از نهان خانه دل است . آن كس كه بتواند شيطان و نفس اماره را از خانه دل بيرون افكند، آن گاه خواهد ديد كه خداى سبحان- كه صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نموده . در حديث قدسى آمده است كه: قلب المؤمن عرش الرحمان و عرش خداي رحمان جايگاه خداي سبحان است.
درمان ريا و كسب اخلاص:
مبارزه با اين پديده و در حقيقت كسب اخلاص در نيت و عمل، از دشوارترين گردنه هاي راه ايمان است.كوتاهترين راه عقلى براى رسيدن به اخلاص و ريشه‏كن كردن «ريا» تقويت توحيد در دل خود مى‏باشد. منظور از توحيد در اين مقام، توحيد افعالى مى‏باشد يعنى، انسان باور كند كه فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نيست، لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود كه هيچ‏كس به غير از خدا منشأ اثرى نيست و بفهميم كه رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاكم بى‏شريك مى‏باشد، ديگر دل به ديگران نمى‏بنديم و خودنمايى در مقابل ديگران برايمان لذتى نخواهد داشت.

زيرا ريشه «ريا»:
- يا طمع در مال و منافع ديگر انسان‏ها است،
- و يا محبت و دوست داشتن مدح و ستايش انسان‏ها،
-و يا خوش نداشتن و كراهت از مذمت و ملامت مردم است.
اگر رياكار اين سه مشكل را حل نمايد، ديگر دليلى براى خودنمايى در مقابل انسان‏ها وجود نخواهد داشت.
انسان عاقل رغبت به كارى كه براى او نفعى ندارد پيدا نمى‏كند و به امرى كه به حال وى ضرر رساند بى‏ميل مى‏باشد. ريا همان ضرر و نبود نفع است زيرا دل بستن به تعريف يا دل‏گير شدن از نكوهش مردم نفعى به حال انسان ندارد بلكه ريا موجب بطلان عبادت و مضرّ مى‏باشد. علاوه اين كه نظر مردم به اندك چيزى متغير مى‏شود.
رضا و خشنودى آدميان زودگذر و ناپايدار است و شخص رياكار مضطرب، دل‏نگران، متزلزل و مشوش است. در مقابل، اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمينان و آرامش دل را افزون مى‏كند.

براى رسيدن به اخلاص و درك توحيد افعالى، راه‏هاى زير توصيه مى‏شود:
الف) مطالعه و تفكر راجع به يگانگى مطلق خداوند.
ب) توجه به عجز و ناتوانى مخلوقات.
ج) تلقين اين مطلب كه مؤثرى در جهان غير از خداوند نيست.
د) تفويض و توكل به خداوند در كارها و تمرين در جهت تقويت آن.
ه) توجه به بي اعتباري و آفات امور دنيوي از قبيل مال و جاه و بيرون نمودن محبت دنيا و متعلقات آن از دل.
و) مبارزه با حبّ نفس (زيرا ما خود را دوست داريم و هميشه مى‏خواهيم خواسته‏هايمان برآورده شود و مورد تكريم و ستايش ديگران واقع شويم).
ز) توجه به اينكه ريا، عمل و عبادت انسان را بي اثر مي نمايد و بلكه اثر سوء پديد مي آورد و صفت زشت نفاق را در دل مى‏پرورد.

علماى علم اخلاق در اين زمينه‏ها توصيه‏هايى نموده‏اند:
1 - تقويت مبانى توحيدى در ابعاد مختلف و درك اين حقيقت كه مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقير درگاه اويند و او غنى بالذات است. يا أَيُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِيُ‏
2- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نيازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
3- پناه بردن به خداوند از شر شيطان و نفس اماره.
4- اخفاى عمل در حد ممكن به خصوص در مستحبات. لازم به ذكر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زيرا اين كار خود موجب تزويج عمل خير است.
5- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آيات توحيدى.
6- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. اين كار با مطالعه زندگى اولياى الهى ميسر است.
تذكر:گاهى عملى خالصانه انجام مى‏گيرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل كارى مى‏كند و يا سخنى مى‏گويد كه به ديگران بفهماند فلان عمل را انجام داده‏ام، اين نوع ريا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نيست، ولي به لحاظ اخلاقي ريا محسوب مي شود و عمل انسان را از شرايط تاثير گذاري مثبت مي اندازد.

ج)اخلاص چه اثراتي دارد؟
اخلاص يعني خالص نمودن انديشه و نيت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح براي خدا كه دو نكته اساسي در آن لحاظ مي شود. يكي اينكه خود عمل و انديشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملي خدايي و خدا پسند باشد, و ديگر اينكه انسان اين عمل خداپسند را براي رضاي خدا انجام دهد و نيت و انگيزه اش هم خدايي باشد. آنگاه وقتي عمل و نيت خدايي شد, نتيجه اش خدايي شدن تمام وجود انسان مي شود و آدمي به كمال و سعادت نهايي خود مي رسد. به عبارتي شرط كمال انسان اخلاص است, به معني خالص سازي تمام ابعاد وجودي انسان براي خدا و به قصد خدايي شدن كامل انسان. اگر كسي به اخلاص برسد اين خود نشانگر صحت راه او است. يعني در مسير خدا حركت كرده و خود را از غير خدا خالص نموده است.
نمي شود كسي راه را اشتباه برود يعني مثلا در مسير دنيا حركت كند و بعد بگويد من براي خدا خالص شده ام. اخلاص وصف راه راست و صراط مسقيم است. اينكه كسي راه را اشتباه برود و اخلاص هم داشته باشد, با هم جور نيست. اخلاص وصف توحيد است. ابتدا بايد انسان در مسير توحيد حركت كند و بعد خود را نيز خالص گرداند. نمي شود كسي مشركانه عمل كند و نيز اخلاص داشته باشد .
د) منظور از درهاي حكمت ورحمت چيست؟
- كافى در ذيل آيه« إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ»(اعراف 52) از امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند: هر بنده‏اى چهل روز خداى خود را به اخلاص عبادت و پرستش نمايد آن بنده را به مقام زهد مى‏رساند و درهاى حكمت به دل او باز كند و زبانش به حكمت گويا شود سپس فرمودند: مگر نمى‏بينيد بدعت گذاران و كسانى كه بر خدا و پيغمبر و اهل بيت او افتراء زده‏اند خداوند ذليل و خوارشان مى‏فرمايد.
ازاين حديث استفاده مي شود كه كسي كه زبانش گوياي حكمت است،بر خدا وپيامبرش افترا نمي بندد ومراقب زبانش است.
- درآيات ديگر نيز فرموده :درهاى بركات را به روى همه مى‏گشايد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ. اعراف/ 96 «1» و همين نيز منظور از حكمت بعثت پيامبران است .
وازاين آيه بهره مي بريم كه بازشدن درهاي رحمت وبركت ،سرازير شدن نعمت فراوان بر اوست.
- و در حديثى از امام على بن موسى الرضا علیه السلام آمده است:« من علامات الفقه ؛العلم و الحلم و الصمت، ان الصمت باب من ابواب الحكمه»
وسائل جلد 8 صفحه 532
از نشانه‏هاى فهم و عقل، داشتن آگاهى و بردبارى و سكوت است، سكوت درى از درهاى حكمت است»
براى آگاهى بيشتر ر. ك:
1- نشان از بى‏ نشان‏ها مقدادى
2- فضيلت‏هاى فراموش شده ‏تربتى
3- اربعين حديث (حديث 2) امام خمينى (ره) یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -