انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیةالله خوشبخت میراث دار عرفا بود

بزرگ نمایی کوچک نمایی
  
آیت الله خوشوقت میراث‌دار عرفا بود
 گفتگوی سایت صابر نیوز  با آیةالله صدیقی پیرامون شخصیت مرحوم آیةالله خوشوقت:

اساتید عرفانی حضرت آیت الله خوشوقت  چه کسانی بوند و سلوکشان در سیر کدام یک از عرفا بوده است؟

ایشان از بهترین شاگرد عرفانی علامه طباطبایی بودند، بزرگانی که به جایی رسیده اند وراه سیر و سلوکشان معرت نفس بوده است یک چارچوب مشخصی داشته اند وهمیشه با استاد رشد کرده اند بنابراین چارچوب معرفتی و توحیدی آیت الله خوشوقت در مسیر سلسله مرحوم ملاحسینقلی همدانی و سید علی شوشتری بوده است که این سلسه به علامه طباطبایی رسید و آیت الله خوشوقت به علامه وصل شدند و بعد از علامه به آیت الله خوشوقت رسید آیت الله قاضی و ملاحسینقلی همدانی شاگردانشان مجتهدینی بودند که روی نفوس آنها کار می کردند علامه طباطبایی هم که روی آیت الله خوشوقت کار کردند و آیت الله خوشوقت به میراث دار کسانی همچون آیت الله قاضی  وملا حسینقلی همدانی و علامه طباطبایی تبدیل شدند و وارث علامه طباطبایی بودند.
بنابراین اساس حرکت برمبنای معرفت نفس آن هم بعد از صاحب نظر بودن در فقه، در یک چهار چوب علم و عمل پیش رفته است و شده آیت الله خوشوقت.
آیت الله خوشوقت به جز علامه طباطبایی با عرفا و بزرگان دیگری هم مرتبط بوده اند؟
بله، آیت الله خوشوقت بر اساس کشش های معنوی بالایی که در وجودشان بوده است در مسیری که طی می کردند همراهانی را پیدا کردند. راهیان این راه همدیگر را در مسیر پیدا می کنند.
آیت الله بهاالدینی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند که من آیت الله دستغیب را ندیدم و ایشان هم بنده را ندیده است، اما بین آقای بهاالدینی و دستغیب پیام های معنوی رد و بدل می شده است.
کسانی که در خط هستند ارتباطشان برقرار می شود.
می توانید چند تن از بزرگانی که آیت الله خوشوقت با آنها ارتباط داشتند، نام ببرید؟
در این راستا مرحوم آیت الله خوشوقت با آیت الله بهجت مانوس بوده است. قبل از آن که آیت الله بهجت مشهور شوند و در حوزه علمیه مورد توجه عموم قرار بگیرند آیت الله خوشوقت با ایشان مانوس بوده است و مراوداتی داشته است. آیت الله بهجتی که معمولش این نبود که کسی را دعوت کند ولی آیت الله خوشوقت را دعوت کردند و از ایشان پذیرایی کردند و آیت الله خوشوقت با آیت الله بهجت مانوس بودند و معلوم است که آیت الله خوشوقت در فضای خاص آیت الله بهجت بوده اند.
از دیگر  کسانی که آیت الله خوشوقت با ایشان مراودات زیادی داشته اند آیت الله انصاری همدانی است که سفرها و رفت و آمدهای زیادی با یکدیگر داشته اند. آیت الله خوشوقت آقای انصاری را در مسیر خیلی بر افروخته و جا افتاده می دانستند. ایشان از مانوسین آیت الله انصاری بودند و همیشه با عظمت از آقای انصاری یاد می کردند و او را فرد برجسته ایی در مسیر توحید می دانستند.
یکی دیگر از کسانی که آقای خوشوقت خیلی یاد می کردند مرحوم حاج هادی ابهری بوده است. حاج هادی ابهری با این که عوام و ترک زبان بوده و فارس را خیلی خوب نمی توانسته صحبت کند اما از بس که زلال بود تحولاتی در وی رخ داده بود و یکی از عرفا می گفت که کاری با حاج هادی ابهری نداشته باشید وی هدایت شده است یکی از کراماتی که حاج هادی ابهری داشته این بود که در هر شهری که وارد می شد بدون این که آدرس بگیرد می رفت و یک راست هیئت امام حسین (علیه السلام) را پیدا می کرد.
شخصیت حاج هادی ابهری برای آقای خوشوقت خیلی عجیب بود که یک فرد عادی چگونه یک مرتبه این گونه ذوب شود و هیچ خودیت برایش نماند. آیت الله خوشوقت می فرمودند حاج هادی ابهری اهل گریه بود و گاهی حدود سه ساعت گریه مداوم می کرد و از بس گریه می کرد چشم هایش خیلی اوقات زخم بود ولی حاج هادی وقتی به مردم می رسید یک بشکنی می زد و خنده بلندی می کرد وهرکس می دید می گفت حتما گریه حاج هادی مانند خنده اش بی حساب و کتاب است.
حاج آقای خوشوقت معمولا با امثال این افرادی که ذکر شد قاطی بودند و جلسات مختلفی داشتند.
نگاه عرفا نسبت به مسائل اجتماعی چگونه بوده، آیا نسبت به این مسائل بی تفاوت بودند و یا این که در این گونه مسائل حضور داشتند؟
عرفای واقعی که مراحل توحیدی را طی کرده اند و رفته اند، نسبت به زمان خود بی تفاوت نبوده اند و در مسائل اجتماعی حضور فعال داشتند. مرحوم سید بحر العلوم  خدمات بسیاری داشته است نقشه کربلا وکارهای اجتماعی دیگری را انجام داده است. مرحوم آخوند ملا فتعلی سلطان آبادی که از ععجوبها می باشد، این طور نقل شده است که افکار میرزای شیرازی را ایشان تنظیم می کرده است وفتوای تحریم تنباکو با پشتیبانی ایشان صورت گرفته بود ملا فتعلی در زمینه کارهایی که میرزای شیرازی می کردند دیگران را توجیه می کردند.
و یا آیت الله بهجت از حضرت امام (ره) حمایت جدی داشتند. در قبل از انقلاب وقتی حضرت امام (ره) از زندان آزاد شدند، آقای بهجت به منزل اما (ره) رفتند اما نرفتند در کنار ایشان بنشینند بلکه مانند سایر مردم در بین جمعیت نشسته بودند که حضرت امام را تایید و تکریم کند وتمامی شاگردان آیت الله بهجت از جمله آیت الله مصباح این روحیه انقلابی گری را ازدرس آقای بهجت یاد گرفتند.
آیت الله خوشوقت که از وی به عنوان یکی از عرفای بزرگ نام برده می شود، ورودشان در مسائل اجتماعی چگونه بود؟
آیت الله خوشوقت با این که عارف بودند اما عرفان ایشان عرفان علوی بوده است و مانند اهل بیت ضد استکبار و ضد ظلم بودند. ایشان یک عالم جامعی بودند که عرفانش عرفان دینی بود، عرفان قرآنی بود، عرفان اهلبیتی بود.
آیت الله خوشوقت بحث تقوا، محور صحبت هایشان بود، اما ایشان این تقوا را فقط مربوط به مسائل شخصی نمی دانستند بلکه آن را تقوای عمومی می دانستند و آقای خوشوقت می فرمودند هر کس تقوای سیاسی ندارد دینش ضعیف است.
آیت الله خوشوقت کسانی که نسبت به ولایت فقیه معاند بودند و ولایت فقیه را قبول نداشتند را در حدی نمی دانستند که با آن ها ارتباط برقرار کند و روی این مسئله بسیار حساس بودند.
ایشان روی مسئله ولایت فقیه خیلی جدی بود و اسلام را یک نظام می دانستند و چون ولایت و ولایت فقیه مهمترین اصل در اسلام هست از این جهت ایشان تقوای سیاسی را از تقوای فردی به مراتب مهمتر و اساسی تر می دانست.
آیت الله خوشوقت انسان وسیع المشربی بودند و مثلا اگر کسی اهل روضه امام حسین (علیه السلام) بود و نمازی می خواند اما نقص هایی داشت آن شخص را می پذیرفت اما اگر کسی تقوای سیاسی نداشت آقای خوشوقت به هیچ عنوان آن را نمی پذیرفتند و نسبت به آنها روی خوش نشان نمی دادند و اگر می دانستند که شاگردانشان با کسی مرتبط هستند که از نظر سیاسی مشکل دارند به آنها توصیه می کردند که قطع رابطه کنند.
آیت الله خوشوقت اگر می دیدند شخصی نسبت به رهبر معظم انقلاب کمی زاویه دارد از او دوری می کردند.
این نگاهی که آیت الله خوشوقت در مسائل سیاسی و نسبت به  شخص رهبر معظم انقلاب داشتند برخاسته از نگاه توحیدی ایشان است، چون که توحید در مجرای ولایت تحقق پیدا می کند و توحید منهای ولایت معنایی ندارد.
آیت الله خوشوقت به این مسائل خودش رسیده بود و تنها فکر و نظریه علمی نبود و اهل باطن واهل کشف وشهود بود و می دید که امروز حفظ اسلام به تقویت این مرکزیت که رهبر معظم انقلاب هستند بستگی دارد و الا دشمنان اسلام را نابود می کنند.
امروز با توجه به این در جامعه ما دیگر آیت الله خوشوقت حضور ندارد که در طوفان ها خودمان را به وصل کنیم، چه کار باید کرد؟
همان طور که معصومین و شهدا حی و میت ندارند، علمای موحد ما مانند آیت الله خوشوقت هم حی و میت ندارند و این ها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند وهمین طور که شهدا از این انقلاب حمایت می کنند علمایی هم از میان ما رفته اند حمایت می کنند اما به خاطر این که آیت الله خوشوقت از میان ما رفته اند و در ظاهر ایشان را نمی بینیم نمی توانیم از او سوال کنیم و نور بگیریم مسئولیتمان سنگین تر می شود هم در رعایت کردن تقوا و در توسل به اهل بیت وهم در تاکید راه ایت الله خوشوقت.
به عنوان سوال آخر آیا آیت الله خوشوقت که از ایشان به عنوان یکی از عرفای بزرگ نام می بردند، کراماتی هم داشته اند؟
بله، حضرت آیت الله خوشوقت کرامات زیادی داشتند، از جمله این که ایشان کسانی مانند امیرالمومنین (علیه السلام) و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) را در بیداری زیارت کرده بودند.
آیت الله خوشوقت روزی در منزلشان بودند که امیر المومنین علی (علیه السلام) را می بینند و بعد امام علی (علیه السلام) به ایشان جام شرابی می دهند و ایشان می نوشند و بعد از این که آیت الله خوشوقت آن شربت را می نوشد، احساس می کند تمام وجودش را فقر نسبت به خدا فرا گرفته است و بعد از این ماجرا ایشان فهم عمیق و عجیبی نسبت به قرآن پیدا می کنند.
همچنین آیت الله خوشوقت یک مرتبه که به مدینه مشرف شده بودند وقتی وارد می شوند، می بینند در اطراف روضه شولوغ است بعد خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) این گونه بیان می کند که یا رسول الله این همه راه ما آمدیم چند قدمی هم شما بیایید بعد از این جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) را در جلوی خود می بیند و بعد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) اشاره به سمت مکه می کنند که آنجا برو، آنجا خلوت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) حواله آیت الله خوشوقت را در مکه داده بودند برای همین ایشان در آنجا از دنیا رفتند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -