انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی مفید

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی(۳۴۱-۳۹۰ق) از شاعران شیعی قرن چهارم و معاصر عهد سامانی و اوایل عهد غزنوی است که در مرو دیده به جهان گشود. وی نخستين شاعر شيعی مذهب زبان فارسی و همچنین نخستین کسی است که سوگ نامه کربلا به زبان فارسی سروده است. کسایی ابتدا در مدح سلاطین زمان خود شعر می‌سرود ولی بعدها پشیمان شد و به مدح حضرت مصطفی (ص) و اهل بیت (ع) پرداخت.
اشعار حکیم کسایی را بیشتر از منابعی مانند:کتاب لغت فرس از اسدی طوسی، کتاب النقض، مجمع الفرس سروری، لباب‌الالباب، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی و دیگر فرهنگ‌های لغت استخراج کرده‌اند.. محققان، علت تخلص او به کسایی را، برگرفته از مذهب شیعی او و برداشتی از حدیث کساء می‌دانند.
زادگاه، ولادت، کنیه
کسایی از شاعران قرن چهارم و معاصر عهد سامانی و اوایل عهد غزنوی است که در مرو دیده به جهان گشود. زادروز او را بنا به گفته خود در مطلع قصیده لامیه‌اش چهارشنبه ۲۷ ماه شوال سال ۳۴۱ هجری دانسته اند.
کنیه کسائی، مجدالدین ابوالحسن و همچنین بنا بر نقل دیگری ابواسحاق است.در مورد کنیه وی میان تذکره نویسان اختلاف وجود دارد. در «دمیة القصر» باخرزی از شاعری به نام ابو الحسن علی بن محمد کسائی مروزی نام برده می‌شود که به حدس احمد آتش مراد همین کسائیست  و اگر این حدس را درست بدانیم نام و نام پدر و کنیه او به خوبی روشن می‌شود.
فعالیت‌های اجتماعی
از زندگی کسایی به ویژه آغاز و اواخر آن، آگاهی درستی در دست نیست. محققان دامنه زندگی او را از عهد سامانیان تا غزنویان و تمایلات دینی او را از مدح خلفای عباسی تا ائمه معصومین(ع) گسترانیده‌اند. وی در آغاز در دربار سامانیان بوده ولی بعدها به دربار غزنویان رفته است و در اواخر عمر از مدح سلاطین پشیمان شد و به مدح و ثنای اهل بیت(ع) پرداخت.او از طلایه داران شعر فارسی به شمار می‌رود.
اهل بیت(ع) در اشعار کسایی
کسائی مروزی از شیعیان و معتقدان به اهل بیت(ع) بود. وی حضرت علی(ع) را با تصریح به آیه «مودت قربی» و آیه «مباهله» و سوره «هل اتی» می‌ستاید و آن حضرت را «رکن مسلمانی»، «ولی بی‌مانند» و «سرّ ذوالجلال» می‌داند و همچنین ایشان را «امیرالمؤمنین»، «امام المتقین»، «امام امت»، «برگزیده امت» توصیف می‌کند و با صراحت می‌گوید که پیامبر(ص) او را ثنا کرد و ستود و همه کارها را به او سپرد.
کسایی مروزی نخستین شاعری است که ادب پارسی را با درون مایه‌ای از غدیر زینت بخشیده است. او از طلایه داران شعر فارسی به شمار می‌رود. کسایی در ستایش امام علی(ع) برای نشر ایمان شعر می‌سروده است. وی در قصیده ای با اشاره به حدیث لافتی که حدیث مشهور نبوی‌(ص) است می‌گوید:
لافتی الّا علی بر خوان و تفسیرش بدان                        یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الامین
صاحب النقض و مؤلف لباب الالباب، به صراحت و تفصیل عقاید و افکار و مذهب کسائی را بیان کرده و او را از جمله شاعران شیعی‌ مذهب دانسته‌اند. دیوان اشعار کسایی تا نیمه دوم قرن ششم و تا زمان تألیف کتاب «النقض» وجود داشته و مؤلف آن کتاب دیوان او را دیده و می‌نویسد: «همه اشعار کسایی مروزی، ذکر مناقب و مدایح پیغمبر اکرم(ص) و آل طاهرین(ع) اوست.» هرچند در گذشته سیره و سنت همه شاعران پارسی‌زبان بوده که به شکرانه عنایت و احسان بزرگان و به پاس حمایتی که از آنان می‌شد، زبان به مدح آنان می‌گشودند و گذشته از ارتزاق و امرار معاش، از این راه هم خود را معرفی کرده و به نشر و حفظ آثار و اشعار خود می‌پرداختند و هم با تقرب به آنان از کتابخانه‌ها و دیگر وسائل علمی که در گذشته منحصراً در اختیار بزرگان، ملوک و رجال بود استفاده می‌کردند.
اولین عاشورایی سرا
از ویژگی‌های دیگر کسایی این است که وی نخستین سوگنامه کربلا به زبان فارسی را سروده است. بخشی ازاین سوگنامه چنین است:
باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا                           آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را                             مقتول کربلا را تازه کنم تولّا
پاکیزه آل یاسین، گمراه و زار و مسکین                      وان کینه‌های پیشین آن روز گشته پیدا
آن پنج ماهه کودک باری چه کرد ویحک!                     کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا
آن زینب غریوان اندر میان دیوان                                 آل زیاد و مروان نظّاره گشته عمدا
کسایی با انتقاد از رفتار سلاطین با اهل بیت(ع) اعتراض خود را چنین بیان می‌کند:
مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا                        کان همه مقتول و مسمومند و مجروح از جهان
یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین                   وین همه میمون و منصورند، امیرالفاسقین
مدیحه سرائی
کسائی را برخی از محققان با استناد به ابیاتی، مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‌اند. چنانکه سوزنی سمرقندی می گوید:
کرد عتبی با کسائی همچنان کردار خوب                     ماند عتبی از کسائی تا قیامت زنده ‌نام
شاید او را صرفاً شاعری مدیحه‌سرا شمردن صحیح نباشد زیرا هرچند که کسایی در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدح برخی از بزرگان آل سامان سروده ولی بزودی از این کار روی برگردانیده است. امروزه دیوان کامل اشعار کسایی در دست نیست تا با مراجعه به آن درباره او به انصاف و درستی قضاوت شود و همین امر سبب گردیده که چهرۀ واقعی وی شناخته نگردد. صاحب کتاب النقض گوید: «به بعضی از شعرای فارسیان که شاعی و معتقد و متعصب بوده‌اند اشاره‌ای می‌کنیم که از جمله آنها، فردوسی و فخر جاجرمی است و در کسائی نیز خلافی نیست که همه دیوان او مدایح و مناقب حضرت مصطفی(ص) و اهل بیت(ع) اوست.» 
موضوع و قالب‌های شعری
وی در قالب‌های قصیده، رباعی و قطعه طبع آزمایی کرده است. همچنین موضوع اشعار کسایی را می‌توان به سه دستۀ مدح، وصف طبیعت و نصیحت و اندرز تقسیم کرد.
درون‌مایه اشعار
ترویج مذهب تشیع، ظلم ستیزی، مداحی و مرثیه سرایی اهل بیت(ع)، پند و اندرزهای حکیمانه، نگرشی متعالی به جهان هستی و زبان شیوا و شیرین او، مهم‌ترین ویژگی‌های شعر اوست. محققان، علت تخلص او را به کسایی، برگرفته از مذهب شیعی او و برداشتی از حدیث کساء می‌دانند.
آثار
دیوان کسایی مروزی، تا نیمه قرن ششم موجود و معروف بوده، ولی بعدها از بین رفته است. اشعار باقیمانده وی از قطعی، مشکوک و مردود آنها، که به صورت تک‌بیتی یا چندبیتی در کتب و مصادر و فرهنگ‌نامه‌ها دیده می‌شود، شامل دو قصیده، چهار غزل و ۲۵ قطعه چند بیتی است که مجموع آنها بیشتر از 300 بیت نیست. اشعار حکیم کسایی را بیشتر از منابعی مانند: کتاب لغت فرس از اسدی طوسی، کتاب النقض، مجمع الفرس، سروری، لباب‌الالباب، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی، فرهنگ مجموعة الفرس، صحاح الفرس، فرهنگ قواس و دیگر فرهنگ‌های لغت استخراج کرده‌اند. اندک اشعار باقیمانده از وی شامل بخش‌های زیر است:
1- دیوان اشعار
2- ابیات پراکنده از فرهنگ‌های لغت
3- رباعی ها
درگذشت
زمان وفات وی بدرستی معلوم نیست. اما از قصیده‌ای که در پنجاه سالگی خود سروده مسلم است که وفاتش بعد از سال ۳۹۰ هجری بوده است.همچنین از شعر‌های او چنین برمی‌آید که تا پنجاه سالگی زنده بوده است و بر همین اساس،عده‌ای او را شاعر قرن چهارم(۳۴۱-۳۹۴ه‍.ق)و برخی او را شاعر نیمه دوم قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجری می‌دانند که تا سالهایی پس از ۴۱۹زندگی کرده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -