انهار
انهار
مطالب خواندنی

بیع فضولی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 سؤال 28: کسی عمارتش را که با زوجه اش شریک بوده بدون اطلاع آن فروخته، بعداً هم زن این معامله را امضاء نکرده آیا این معامله شرعاً چه صورت دارد؟ و زن نسبت به حق فسخ دارد یا نه؟ دیگر اینکه در این معامله خود فروشنده با تخمین کارشناس رسمی مغبون شده آیا شرعاً حق ادعای فسخ دارد یا نه؟

جواب:  در فرض مرقوم معامله نسبت به سهم زن فضولی است و موقوف است به اجازۀ خود زن و اگر شرعاً ثابت است که فروشنده مغبون شده و علم به غبن نداشته فروشنده حق فسخ معامله را دارد و چنانچه اختلاف و نزاعی هست باید در محکمه شرعیّه حل شود.

سؤال 29 : معامله ای بر روی زمینی صورت گرفته، خریدار از فرقۀ ضالّۀ بعائیه است فروشندگان که عبارتند از عموها و فرزند بزرگ، سهم صغیر را نیز مورد معامله قرارداند در صورتی که قیّم و ولیّ قانونی صغیر نیستند از آنجا که بیع، عقد لازم است و رضایت طرفین معامله شرط صحّت آن، اکنون که صغیر کبیر شده آیا میتواند سهم خود را مطالبه نماید؟

جواب:   می تواند سهم خود را مطالبه کند.

سؤال 30: خانه ای است مشترک بین زوجه و مادر و چهار پسر که از میّت به ارث برده اند، این خانه با قولنامه های متداول مورد معامله قرار گرفته و 63 درصد قیمت تعیین شده از طرف خریدار دریافت گردیده ولکن مادر و یکی از پسران در موقع نوشتن قولنامه غایب بوده و به آن راضی نبوده اند، آیا این معامله با آن خصوصیات مذکوره لازم و غیر قابل فسخ است؟ یا این که آن دو نفر که غایب بوده و راضی نیستند، به سهم خود می توانند معامله فسخ نمایند؟ و آیا اینطور معامله نسبت به سایرین لازم و غیرقابل فسخ است یا خیر؟

جواب:  معامله در سهام کسانی که راضی به آن بودند صحیح و لازم است و در سهام کسانی که راضی نبودند فضولی است و صحّت آن موکول به اجازه است.

سؤال 31 :هرگاه کسی با عنوانی غیر از ولایت، مثلاً وصایت یا وکالت به نام شخص ثالث معاملاتی بنماید و از شخص ثالث سلب مالکیت کند آیا این معامله صحیح است یا باطل ؟

جواب:   تصرفات معاملی در ملک مشروع غیر بدون اجازۀ مالک باطل است.

سؤال 32 :بر حسب وکالت از همسرم و دونفر همشیرۀ ایشان که حق توکیل دارم به شخصی وکالت داده ام قطعات زمینی که متعلق به آنان بوده به فروش برساند پس از مدتی او در رابطه با 69 قطعه زمین بلغ ناچیزی صورت فروش فرستاده بعداً متوجه شدم 77 قطعه فروخته و در دفتر اسناد رسمی به خریداران سند داده و وجه آن ها را گرفته و از طرف دفترخانه طبق معمول انتقال 77 قطعه در سندهای مالکیت مربوطه هم ثبت شه است در مورد 8 قطعه مورد اختلاف آنچه دوستانه کتباً و شفاهاً و نیز به وسیلۀ اشخاصی مطالبه نمودم جواب مثبتی نداده ناگزیر به وسیلۀ اظهار نامه از طریق دادگستری مطالبه کردم و چون جای انکار نیست انکار ننموده ولی حاضر به خاتمه عمل خلاف شرع و وجدان خود نیز نگردیده است که ناچارم از طریق مقامات صالحه تعقیب نمایم استدعا دارد بفرمایید: آیا نسبت به ارزش 8 قطعه زمین مذکور همان قیمت ناچیزی که در مورد 69 قطعه صورت فروش داده بدهکار است یا به قیمتی که بعداً زمین های مجاور و مشابه آن ها بفروش رسیده مدیون می باشد؟

جواب:  معامله ای که بدون وکالت انجام شده فضولی است و مالک می تواند آن را ر کند و در صورت اجازۀ، ثمن معامله را حق دارد.

سؤال 33 : اگر ملک زیدی را از باب فشار و تحکم با نازلترین قیمت و به طور اقساط در مدت معین از مالک گرفته به عمرو واگذار نمایند با گذشت مدت اقساط دیناری بابت اجرت المثل نه به مالک و نه به مقامات صلاحیت دار (مثل ثبت و بانک و محضر ) نرسیده است با اینکه در توضیح المسائل آن امام محترم ضمن شماره 2806 اشاره شده تقاضای راهنمایی را دارد؟

جواب:   در عقد بیع و اجاره رضایت طرفین معتبر است و بدون رضایت طرفین عقد صحیح نیست و اگر بعد از عقد رضایت حاصل شود عقد صحیح و نافذ می شود.

سؤال 34: اگر قراردادی روی ملک یا جنسی منعقد شود بعد از مدتی معلوم شود که آن ملک و یا آن جنس مال غیر بوده است آیا آن قرارداد باطل می شود یا نه؟

جواب:  معامله بر مال غیر فضولی و موقوف به اجازه مالک است.

سؤال 35 :شخصی ملکی داشته و در رژیم طاغوت جهت توسعه دانشگاه این ملک را بدون رضایت صاحب ملک خواستار گردیدند، استاندار وقت آن را خریداری کرده و ملکی که در آن روز هر متری صد تومان ارزش داشته به هر متری سی و پنج ریال حساب کرده اند و بدون رضایت صاحب ملک پول ها را در بانک گذاشته و در حالی که سند مالکیت در دست مالک است دادستان غیاباً از طرف مالک سند را امضا کرده است، و سند دیگری به اسم دانشگاه هم به ثبت رسانده است و مالک مزبور تا به حال آن پول را تحویل نگرفته و دولت هم هنوز در آن ملک تصرفی نکرده است، خواهشمندم بفرمایید آیا این معامله صحیح است یا نه ؟

جواب:   در فرض مرقوم صحت معامله و جواز تصرف در ملک منوط به اجازۀ مالک است.

سؤال 36 : زمینی است که چند برادر و خواهر سهیم هستند ولی سند زمین به نام یکی از برادران است آیا آن برادر که سند به نامش است می تواند زمین را بدون اذن برادارن و خواهران بفروشد؟ اگر فروخت حکمش چیست؟ و اگر خریدار یکی از ارگانهای دولتی بود حکمش چیست؟

جواب:   فروش زمین مشترک نسبت به سهمیّه سایر شرکا فضولی و موقوف است به اجازه آن ها.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -