انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس مغازه ها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

حساب خمس مغازه دارى که هم بدهى دارد و هم طلب و هم پول نقد

سؤال 131. مغازه دارى هنگام حساب سال خود، مقدارى بدهى و مقدارى طلب و مقدارى پول نقد و مقدارى جنس در مغازه (سرمایه) دارد؛ تکلیف خمس او چیست؟

پاسخ:طلب هایى که دارد اگر قبل از سال خمسى، موعد آن رسیده و به راحتى قابل وصول است، خمس دارد و الاّ فلا و پول نقد هم که نقش سرمایه ندارد خمس دارد و سرمایه اگر به حدّ شأن و نیاز براى زندگى باشد، خمس ندارد و بدهى ها کسر نمى شود؛ مگر آن چه مجبور به ذخیره براى اداى آن است.

مقدور نبودن رسیدگى به حساب در ابتداى سال خمسى

سؤال 132. شخصى داراى مغازه اى است و براى او ممکن نیست سر سال به حساب خود رسیدگى کند، تکلیف خمس او چیست؟

پاسخ:باید به حاکم شرع رجوع و با او مصالحه کند.

مغازه دارى که درآمدش اندک است

سؤال 133. مغازه دارى که درآمد مغازه اش بیشتر از هزینه زندگى او نیست، آیا باید سال خمسى داشته باشد؟

پاسخ:اگر چیزى زاید ندارد، خمس ندارد.

کیفیت محاسبه خمس مغازه دارها

سؤال 134. مغازه دارى که سرمایه مغازه اش از پول خمس نداده تهیه شده و اکنون مى خواهد سال خمسى قرار دهد و مال خود را حلال کند، چگونه حساب کند که به امرار معاش او صدمه وارد نشود؟

پاسخ:سرمایه، در حدّ نیاز و شأن خمس ندارد و نسبت به آن چه متعلّق خمس بوده از مرجع تقلید خود یا نماینده ى او مهلت بگیرد.

مغازه دارى که جنس نسیه خریده است

سؤال 135. مغازه دارى مقدارى جنس به صورت نسیه خریدارى کرده و هنوز پول آن را نپرداخته و سال خمسى او فرا رسیده است، حساب خمس او چگونه است؟

پاسخ:پس از خرید، جزو سرمایه او است، که در حدّ شأن او خمس ندارد.

اجناسى که سر سال خمسى افزایش قیمت یافته

سؤال 136. در حساب رسى سال، اجناسى موجود است که قیمت آن افزایش یافته است ولى تا به فروش نرود، سودش قطعى نیست. در صورت فرا رسیدن حساب سال خمسى، آیا قیمت تمام شده (خرید) منظور مى شود یا قیمت روز؟

پاسخ:قیمت روز میزان است، اگر فروش آن ممکن است.

تعمیر مغازه

سؤال 137. آیا تعمیر مغازه که جزو سرمایه است از مؤونه حساب مى شود؟

پاسخ:بله، از مؤونه حساب مى شود


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -