انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگینامه خواندنی دیگر

بزرگ نمایی کوچک نمایی
محمدتقی خوانساری (۱۳۰۵-۱۳۷۱ق) فقیه و مرجع تقلید شیعی قرن چهاردهم هجری بود. در ۱۳۳۲ق با شروع جنگ جهانی اول و درگیر شدن حکومت عثمانی با دولت انگلیس و اشغال شدن بعضی از مناطق جنوبی عراق، خوانساری با تعدادی از طلبه‌ها و علمای نجف به مقابله با اشغالگران برخاستند. او در این جنگ مجروح و به مدت چهار سال به هندوچین تبعید شد. خوانساری به اراک و سپس به قم رفت.
بعد از درگذشت شیخ عبدالکریم حائری و قبل از ورود آیت الله بروجردی از مراجع تقلید بود. او در برابر اقدامات رژیم محمدرضا پهلوی موضع‌گیری می‌کرد. یکی از حوادث معروف زندگی خوانساری، اقامه نماز باران توسط وی در منطقه خاکفرج قم است که پس از سه روز خواندن نماز، باران زیادی از آسمان بارید.
سید محمد تقی خوانساری داماد آیت الله اراکی بوده است.
ولادت و نسب
محمد تقی خوانساری در ۱۳۰۵ق (۱۲۶۷ش) در خانواده‌ای که به علم، فضل و ادب مشهور بود در خوانسار به دنیا آمد. پدر او سید اسدالله موسوی خوانساری از تبار ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری بود که در منابع نسب او را به امام هفتم موسی کاظم علیه السلام رسانده‌اند.[1]
تحصیلات
محمدتقی، تحصیل مقدمات علوم دینی را در خوانسار به پایان برد و در ۱۳۲۲برای ادامه تحصیل به عراق رفت. او نزد محمد کاظم خراسانی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، محمد حسین نائینی، و آقا ضیاء عراقی، فقه و اصول آموخت و از عراقی اجازه اجتهاد نیز دریافت کرد. همچنین در حکمت و فلسفه اسلامی از درس شیخ علی قوچانی استفاده کرد.[2]
نبرد با انگلیس
در ۱۳۳۲ق با شروع جنگ جهانی اول و درگیر شدن حکومت عثمانی با دولت انگلیس و اشغال شدن بعضی از مناطق جنوبی عراق، شماری از طلاب و علمای نجف از جمله خوانساری به مقابله با اشغالگران برخاستند. او در جبهه جنگ مجروح و پس از غلبه نیروهای انگلستان بر مجاهدان عراقی اسیر شد و به مدت چهار سال به منطقه هندوچین ـ که بخشی از آن مستعمره انگلیس بود ـ تبعید شد.[3]
در قم
خوانساری سپس به زادگاهش بازگشت و به دعوت شیخ عبدالکریم حائری یزدی راهی اراک شد و در حوزه علمی آنجا به تدریس پرداخت. در ۱۳۴۰ق همراه با حائری یزدی برای تشکیل و توسعه حوزه علمیه به قم رفت و ضمن تدریس دروس فقه و اصول، در درس حائری یزدی نیز حضور یافت.
یکی از مراجع سه‌گانه قم
پس از وفات حائری گروهی از علما و مردم مرجعیت او را پذیرفتند و او همراه با سید محمد حجت کوه کمره ای و سید صدرالدین صدر تا هنگام ورود حاج آقا حسین بروجردی به قم، مسئولیت رسیدگی به وضع طلاب و سرپرستی حوزه علمیه قم را برعهده داشت.[4] خوانساری در تثبیت مرجعیت حاج آقا حسین بروجردی و اقامت او در قم نقش جدی داشت.[5]
شاگردان
خوانساری چه در دوره سطح و چه در درس خارج شاگردان متعددی داشت از جمله؛ امام خمینی، سید محمد محقق یزدی، مشهور به داماد، مرتضی حائری، شیخ موسی زنجانی و ابراهیم خوئی.[6]
فعالیت در امور سیاسی
پرونده:سید محمدتقی خوانساری.JPG
خوانساری در امور سیاسی نیز فعال بود برخی از مهمترین فعالیت‌های سیاسی‌اش عبارت بودند از: حمایت از فدائیان اسلام، حمایت از جنبش ملی شدن صنعت نفت، فتوا به وجوب مشارکت در هفدهمین انتخابات مجلس شورای ملی ایران، معارضه با کشف حجاب زنان و حمایت از فلسطینیان در پی اشغال سرزمینشان در سال ۱۳۲۷ـ۱۳۲۶ش.[7]
خصوصیات
خوانساری به داشتن فضائل اخلاقی و معنوی نیز مشهور بود. مهم ترین عامل این شهرت سلوک زاهدانه او در زندگی و به ویژه ماجرای اقامه نماز استسقاء (طلب باران) است.
نماز باران
در سال ۱۳۲۳ش که بخش‌های مرکز ایران در اشغال متفقین بود، مردم با خشکسالی و قحطی بی‌سابقه‌ای مواجه شدند؛ از این رو مردم قم در شهریور آن سال از خوانساری خواستند که به برگزاری نماز استسقاء اقدام کند، او همراه با ۲۰۰۰۰ نفر راهی بیابان شد و سه روز پیاپی نماز را به جا آورد در سومین روز باران تندی بارید و حتی لشکریان خارجی مقیم منطقه را شگفت‌زده کرد به طوری که خبر آن در مطبوعات آن زمان انعکاس گسترده‌ای یافت. چند تن از شاعران معاصر او در اشعاری که پس از درگذشت وی در مدحش سروده‌اند به این واقعه اشاره کرده‌اند.[8]
وفات
محمد تقی خوانساری در هفتم ديحجه ۱۳۷۱ق (۱۳۳۱ش) در سفری که به همدان داشت بر اثر بیماری گوارشی و قلبی درگذشت و در مسجد بالاسر در حرم حضرت معصومه در کنار قبر استادش حائری یزدی، به خاک سپرده شد.[9]
فرزندان
از فرزندان خوانساری دو تن یعنی سید محمد باقر و سید محمد علی عالم دینی بودند.[10]
آثار
تالیفات خوانساری عبارتند از:
حاشیه بر عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی که نتیجه مباحثات او با محمدعلی اراکی بوده و همراه با حواشی علمای دیگر در سال ۱۳۷۱ در قم چاپ سنگی و بعدها به نام اراکی نیز چاپ شده است.
رساله علمیه با عنوان منتخب الاحکام اثر فتوایی ذخیرة العباد که مبسوط تر از منتخب است.
حاشیه بر مناسک الحج شیخ انصاری
مختصر الاحکام
رساله تقویم الصلاة.[11]
تقریرات محمدعلی اراکی از درس او با عنوان رسالة فی الدماء الثلاثه و احکام الاموات و التیمم در ۱۴۱۵ در قم همراه با کتاب الطهارة اراکی چاپ شده است.
[1] ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، قسم۱، ص۲۴۶، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۲، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۳۳.
[2] ر.ک: عراقی ج۱، مقدمه آصفی، ص۲۰، تبریزی خیابانی، ص۲۱۱، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۴.
[3] ر.ک: حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۴ـ۴۲۵ آیت الله سید محمدتقی خوانساری، ص۹۹ـ۱۰۰، ابن الرضا، ج۱، ص۴۹۹ که تبعیدگاه او را هند دانسته است.
[4] تبریزی خیابانی، ص۲۱۳، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۲، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۶.
[5] ر.ک: بدلا، ص۹۴.
[6] ر.ک: امام خمینی، ج۱، مقدمه هاشمی، ص۶، حائری یزدی، مقدمه امراللهی، ص۷، حسینی اشکوری، ج۲، ص۸۳۲، موسوعه مولفی الامامیه، ج۱، ص۴۱۸، موسوعه طبقات الفقهاء ج۱۴، قسم۱، ص۵۱۷.
[7] ر.ک: د.اسلام چاپ دوم، د.ا.ترک، ذیل ماده؛ استادی، ص۶۰۷، خوانساری، ص۱۲۹.
[8] ر.ک: تبریزی خیابانی، ص۲۱۳، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۴، نیز برای گزارش شاهدان این واقعه، نوری، ص۳۶، ابن الرضا، ج۱، ص۵۱۱.
[9] آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۲۴۶، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۷، موسوعه طبقات الفقهاء، ج۱۴، قسم۲، ص۶۲۸.
[10] شریف رازی ج۱، ص۳۲۶، ابن الرضا، ج۱، ص۵۱۴.
[11] ر.ک: تبریزی خیابانی، ص۲۱۲، مشار ۱۳۴۴ش، ستون۶۲۲، همو، ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش، ج۲، ستون۲۳۹۹، ج۴، ستون۴۹۵۵، ۴۹۷۲، آقا بزرگ تهرانی، همانجا، امینی ج۲، ص۵۴۶، استادی، ص۱۷۱.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -