انهار
انهار
مطالب خواندنی

خون مرده گی (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال باسلام بنده در انگشت پا خونمردگی داشتم پوست رویی ان رفته بود و من نمیدانستم بعد که دیدم شک کردم که روی ان هنوز پوست نازک نازک هست یا نه چون قبلا یکی دیگر از انگشتانم را که ان هم خونمردگی داشت بریده بودم به گمان این که پوست ندارد اما دیده بودم پوست نازکی دارد بنا براین این انگشت دیگر را دقت زیاد کردمکه ایا رویش پوست هست یا نه چیزی مشخص نبود اماگمان را بر پوست داشتن گذاشتم با همان پا که خیس همبود روی فرش رفتم دست کشیدم ، روی تخت رفتم بعد چند ساعت که ذهنم باز مشغولش بود که نکند پوست نداشته باشد تصمیم گرفتم با ناخن گیر کل خونمردگی را بکنم بعد کندن دقت کردم دیدم بخشی از خونمردگی کاملا روی سطح است و پوستی رویش نیست حالا ایا فرش نجس شده که من با همان پا که خیس بود رویش رفتم ایا دستخیسم را که روی خونمردگی کشیده بودم وبعد تخت و کامپوتر را لمس کردم نجس است؟
سپاس
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛ بطور کلی خون مرده پاک هست و موجب نجاست جایی نمیگردد. یاحقّ.
سوال باسلام و تشکر. اگر خونمردگی پاک است چرا پس میگوید رویش پوست نباشد باید وضو جبیره گرفت یا در غسل رویش را با چیزی پوشاند؟ ایا خونمردگی حتی روی پوست هم باشد جایی را نجس نمی کند؟ یعنی در سوال بالایی فرش تمیز است؟ کرم مولا دستگیرتان از صبر وحوصله تان سپاسگزارم

جواب: سلام علیکم؛ دقت کنید:
خوني كه بواسطهٔ كوبيده شدن، زير ناخن يا زير پوست مي ميرد، اگر طوري شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است.
و شما در اولین پیامتان فرمودید: «خونمردگی» و نفرمودید: «خون».

بنابراین اگر خون مردگی باشد که دیگر به آن خون نگویند، پاک هست و موجب نجس شدن جایی و مثلاً فرش یا غیره نمی شود.
=====
بله اگر به آن خون بگويند در صورتي كه ناخن يا پوست سوراخ شود اگر مشقت ندارد بايد براي وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقّت دارد بايد اطراف آن را به طوري كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا چيزي مثل پارچه، بر آن بگذارند و روي پارچه دست تر بكشند.

و البته چنین خونی اگر به فرش یا جایی بخورد موجب نجاست فرش و غیر فرش نمی شود.
إن شاء الله پاسخ روشن شده باشد. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -