انهار
انهار
مطالب خواندنی

بچه غير بالغ محجور است

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 2 - آيا بچه‌اى كه هنوز به حد بلوغ نرسيده، مىتواند در اموال خود، تصرفاتى مانند بيع و صلح و اجاره نمايد يا خير؟

جواب:بچه نا بالغ، شرعا محجور است و تصرفات او در اموالش نافذ نيست چه بيع باشد يا صلح يا هبه يا اجاره يا وديعه يا عاريه يا قرض دادن، اگر چه داراى تميز و رشد هم باشد و هر چند تصرفات مذكوره به صلاح و نفع او هم باشد بلكه بنابر مشهور، اذن سابق يا اجازه لاحقه ولى هم فايده ندارد و تصرفات او را صحيح نمىكند، بلى وصيت پسر ده ساله در امور خيريه مانند بناء مسجد و پل و هر كار خيرى بنابر اقوى صحيح است.

سؤال 3 - آيا همان طور كه صغير، نسبت به اموالش محجور است نسبت به ذمه‌اش نيز محجور است يا خير؟

جواب:بلى نسبت به ذمه‌اش نيز محجور است و خريد و فروش او در ذمه، به سلم يا نسيه صحيح نيست هر چند، وقت اداء، مصادف با زمان بلوغش باشد.

سؤال 4 - آيا تزويج يا طلاق بچه غير بالغ نافذ است يا خير و آيا مىتواند خود را اجير كسى نمايد يا خير؟

جواب:تزويج و طلاقش نافذ نيست و حق اين كه خود را اجير نمايد ندارد و نيز نمىتواند عامل در مضاربه يا مزارعه يا مساقات و غير اينها شود.

سؤال 5 - آيا بچه غير بالغ مىتواند مباحات را حيازت نمايد و مالك آن شود يا خير؟

جواب:بلى مىتواند و با نيت تملك، مالك مىشود و نيز اگر با قرار جعاله (قرار دادن عوضى، بر عمل حلال مقصود) عملى انجام دهد مالك جعل (عوض عمل) هم مىشود هر چند ولى هم به او اذن نداده باشد چه در حيازت مباحات و چه در جعاله، لكن استحقاق عوض در جعاله در صورتى است كه عامل، عمل را به جهت عوضى كه براى آن قرار داده شده انجام دهد و محرك او همان عوض مقرر، باشد پس اگر بچه غير بالغ عمل را انجام دهد بدون اطلاع از اين كه در مقابل عمل، عوضى قرار داده شد استحقاق عوض ندارد.

سؤال 6 - ولايت تصرف در مال بچه غير بالغ و سرپرستى و نظارت در مصالحش با چه كسى است؟

جواب:ولايت، با پدر و جد پدرى بچه است و اگر آنها نباشند با كسى است كه از طرف يكى از آنها قيم، قرار داده شده باشد و در صورت نبودن قيم، ولايت با حاكم شرع است.

سؤال 7 - آيا در صورت نبودن پدر و جد پدرى و قيم، مادر يا جد مادرى يا عمو مثلا ولايت دارند يا خير؟

جواب:نه مادر و نه جد مادرى و نه برادر و نه عمو و نه دائى، هيچ يك، ولايت ندارند. بلى در صورت نبودن حاكم شرع ولايت با عدول مؤمنين است و با نبودن آنها با موثقين از مؤمنين.

سؤال 8 - آيا در ولايت پدر و جد پدرى عدالت شرط است يا خير؟

جواب:شرط نيست، پس اگر فاسق هم باشند ولايت دارند لكن اگر براى حاكم شرع خيانت پدر يا جد پدرى ظاهر شد، آنها را عزل مىكند و مانع از تصرفاتشان در اموال طفل مىشود.

سؤال 9 - آيا ولايت پدر و جد پدرى در عرض هم ثابت است يا ولايت جد پدرى در صورت نبودن پدر است؟

جواب:هر دو مستقلا و در عرض هم ولايت دارند پس اگر ابتداءا جد پدرى تصرف در مال طفل نمود، نافذ است و تصرف پدر لغو مىشود، و اگر با هم، يعنى در يك زمان تصرف كنند، تصرف جد نافذ است و منظور از جد پدرى هم خصوص جد نزديك نيست يعنى اگر بچه، پدر و جد پدرى و پدر جد، داشته باشد، همه آنها در عرض يكديگر ولايت دارند.

سؤال 10 - آيا ولى طفل مىتواند با مال او مضاربه نمايد يا خير؟

جواب:بلى جايز است، به شرط اين كه عامل، موثق و امين باشد، پس اگر مال طفل را به غير موثق امين بدهد ضامن است.

سؤال 11 - بفرمائيد ولى طفل، در رابطه با تعليم وتعلم او چه وظيفه‌اى دارد؟

جواب:براى ولى جايز است بچه را به امينى كه او را تعليم صنعت يا قرائت قرآن يا خط و حساب يا علوم ديگرى كه براى دين ودنياى او نافع است بسپارد و لازم است كه بچه را از آنچه موجب فساد اخلاق او مىشود يا به عقائدش ضرر مىزند حفظ كند

سؤال 12 - هر گاه صغير از كسى طلبكار باشد، آيا براى ولى جايز است طلب را به بعض آن مصالحه نمايد و بعض را بگيرد يا خير؟

جواب:چنانچه اين مصالحه به مصلحت صغير باشد جايز است لكن بقيه مال بر متصالح حلال نيست و ولى هم حق اسقاط آن را ندارد.

سؤال 13 - بفرمائيد ولى مجنون چه كسى است؟

جواب:در تمام احكامى كه براى صغير در مسائل سابقه ذكر شد مجنون مانند صغير است و در خصوص مجنونى كه بعد از بلوغ و رشد، ديوانگى عارض او شده اقوى اين است كه ولى او حاكم شرع است، هر چند احتياط در توافق پدر و جد يا وصى آنها با حاكم شرع است.

سؤال 14 - هر گاه بچه غير بالغ، بعد از بلوغ، انكار كند انفاق ولى را بر او يا اين كه انكار كند كيفيت انفاق را مثلا بگويد، ولى به نحوى كه سزاوار شأن من بوده انفاق نكرده و ولى مدعى شود كه به مقدار لائق به حال صغير انفاق نموده‌ام قول كدام يك مقدم است؟

جواب:قول ولى به انضمام قسم مقدم است مگر اين كه صغير بينه داشته باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -