انهار
انهار
مطالب خواندنی

علی (علیه السلام) و ردّ الشمس

بزرگ نمایی کوچک نمایی
قضيه غروب كردن آفتاب و قضا شدن نماز حضرت علي (علیه السلام) كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) دعا كردند و آفتاب دوباره طلوع كرد و بعد از نماز عصر حضرت علي (علیه السلام) غروب كرد، چه بود؟ آيا امكان دارد كه حضرت علي (علیه السلام) نمازش قضا شود؟
در اين باره مطالب و ديدگاههاي مختلفي وجود دارد که قضاوت قطعي را بسيار مشکل ، بلکه تا حدي ناممکن مي سازد.آنچه در اينجا تقديم مي گردد يکي از ديدگاهها در اين باره است :
مرحوم مجلسي (بحارالانوار: محمدباقر مجلسي ، بيروت ، داراحياء اثرات، ج 79 ص 166) از منابع (اين پرسش برگرفته از چند سوال و صد جواب، عيسي ولائي ، قم ، انتشارات کوثر النبي، 1382 ص 118 ـ 121) مختلف همانند قرب الاسناد، علل الشرايع، بصائر الدرجات و ... 18 حديث در مورد رد شمس ذکر مي کند که در آن روايات، امور ذيل را باعث برگرداندن خورشيد از سوي خداوند دانسته است:
1 ـ مولا علي (علیه السلام) در سفري، به زمين شوره زاري برخورد مي کند که نمي تواند در ان نماز عصر خود را بجا آورد در نتيجه تا رسيدن به زمين شوره زار خورشيد غروب مي کند و نماز حضرت قضا مي شود. در اين زمان حضرت (صلی الله علیه و آله و سلّم) از خداوند درخواست مي کند تا خورشيد برگردد و اين دعا مستجاب مي شود و حضرت نماز عصر خود را اداء بجا مي آورد.
2 ـ پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) علي (علیه السلام) را به دنبال کاري فرستاد سپس نماز عصر را با مردم به جماعت اقامه کرد، علي (علیه السلام) از ماموريت بازگشت در حالي که نماز عصر خود را بجا نياورده بود، حضرت گزارش ماموريت به استحضار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) رساند در اين هنگام به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) حالت وحي دست داد و حضرت سر بر دامن علي (علیه السلام) گذاشت تا اينکه آفتاب غروب علي (علیه السلام) به احترام پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) چيزي نگفت. وقتي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) چشم باز کرد از علي (علیه السلام) پرسيد: آيا نماز عصر را خوانده اي ؟ علي (علیه السلام) عرض کرد: خير، خوش نداشتم سر شما را بر زمين بگذارم. در اين هنگام پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) رو به قبله عرض کرد:«اللهم کان علي في طاعتک و حاجه رسولک فاردد عليه الشمس ليصلي علي صلاته» با اين دعا خورشيد به اول عصر برگشت و علي (علیه السلام) نماز خود را بجا آورد، آنگاه خورشيد مجدداً غروب کرد.
3 ـ مولا علي (علیه السلام) وقتي نماز ظهر را بجا آورد، جمجمه اي توجه حضرت را به خود جلب کرد. مولا علي (علیه السلام) صحبت کردن با جمجمه را آغاز کرد که از کجايي؟ در چه عصري زندگي مي کردي؟ از اخبار آن زمان بگو و ... حاصل اينکه : اين گفتگو طولاني شد به گونه اي که خورشيد غروب کرد در اين هنگام مولا علي (علیه السلام) دعا کرد و از خداوند خواست که خورشيد برگردد تا او نمازش را به صورت ادا بجا آورد و چنين شد.
4 ـ پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در منزل خود بود در حالي که علي (علیه السلام) هم حضور داشت در اين هنگام جبرئيل براي وحي نازل شد و پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) حالت وحي گرفت لذا سر بر دامن علي (علیه السلام) گذاشت و اين حالت ادامه تا خورشيد غروب کرد در حالي که علي (علیه السلام) نماز عصر را نخوانده بود (گرجه با ايما و اشاره نماز خود را بجا آورد) تا اينکه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از حالت وحي خارج شد آنگاه از علي (علیه السلام) پرسيد: نماز عصر را خوانده اي ؟ أميرمومنان (علیه السلام) عرضه داشت خير... .
5 ـ علي (علیه السلام) با عده اي نماز عصر را خواند ولي عده ديگر به دليل آنکه از فرات عبور نکرده بودند نتوانستند در جماعت امام شرکت کنند و زماني که از فرات گذشتند آفتاب غروب کرده بود و علي (علیه السلام) از خداوند درخواست کرد که خورشيد برگردد تا آنها نماز عصر خود را بخوانند.
6 ـ علي (علیه السلام) بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) وارد شد در حالي که آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلّم) مريض بوده بيهوش شد و جبرئيل سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را به دامن داشت وقتي علي (علیه السلام) وارد شد جبرئيل به علي (علیه السلام) فرمود: شما سزاوارتريد که سر پسر عمو را به دامن بگيريد، علي (علیه السلام) نشست و سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را به دامن گرفت اين حالت ادامه داشت تا اينکه خورشيد غروب کرد در حالي که علي (علیه السلام) نماز عصر خود را بجا نياورده بود وقتي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بهوش آمد از علي (علیه السلام) پرسيد: نماز عصر را خوانده اي ؟ حضرت (علیه السلام) عرض کرد خير. پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در خواست رد شمس کرد.
7 ـ در چندين روايت آمده که حادثه برگرداندن خورشيد در دو مقطع رخ داد. يکي درزمان حيات پيامبر و ديگري بعد از فوت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم).
پس از روشن شدن مطالب بالا در جواب اين سوال بايد گفت: علامه طباطبائي مي گويد: «نفوذ اسرائيليات و احاديث ساختگي در ميان روايات ما حقيقتي انکار ناپذير است». (الميزان، ج 12، ص 112 . علمه سيد محمد حسين طباطبائي ، دارالکتب الاسلاميه، ج 12 ص 113)
اسرائيليات به مجموعه احاديثي اطلاق مي شود که ريشه اي يهودي يا نصراني و مانند آن داشته باشد. ارزيابي سند يک روايت به تنهايي براي شناخت اسرائيليات کافي نيست زيرا گاهي مشاهده مي شود که چنين روايات داراي سندي معتبري اند در حالي که از نظر محتوي و متن با اصول مسلم اعتقادي و عقلي يا شرعي سازگار نيست، بنابراين بهترين، کارآمدترين و مطمئن ترين روش براي ارزيابي و پالايش روايات روش ارزيابي محتوايي و سنجش مفاد روايت با مباني مسلم عقلي و نقلي است که در روايات از ان به «عرضه حديث بر قرآن» ياد شده است.
بنابراين:
اولاً : روايات مزبور از نظر سند با مشکل روبروست.
ثانياً: اگر مساله به اين مهمي رخ داده بود همه مردم به سرعت از آن آگاه گشته و در تاريخ با تمام جزئيات درج مي شد.
ثالثا: مگر نماز در شوره زارحرمت دارد که موجب ترک نماز گردد؟ بر فرض که نماز در شوره زار داري کراهت باشد اما وقتي در حال قضا شدن باشد نماز در همان شوره زار واجب مي گردد.
رابعا: از عجايب اينکه در اين روايات به امام علي (علیه السلام) نسبت داده که حضرت عمداً نماز واجب خود را ترک کرده است و چه گناهي از اين مهم تر؟ و عذر و توجيه بدتر از گناه اينکه بگوييم چون زمين شوره زار بوده پس حضرت با اين عذر نماز واجب را ترک کرده است.
خامسا: کدام سخن از اين سخيف تر که بگوييم مولا علي (علیه السلام) نماز ظهر را بجا آورد سپس مشغول صحبت با جمجمه اي شد و آن چنان سرگرم اين صحبت که آفتاب غروب مي کند و نماز حضرت قضا مي شود و حضرت از اين گذشت زمان و غروب آفتاب غافل مي ماند؟!!
سادسا: آيا واقعاً گزارش ماموريت به پيامبر از خواندن نماز واجب بالاتر بود به گونه اي که باعث ترک نماز گردد؟
سابعا: بر فرض محال که شوره زار بودن زمين و يا صحبت با جمجمه ها و ... عذر تلقي شود به گونه اي که بتوان نماز واجب را ترک کرد، سوال اين است که آيا نماز با ايماء و اشاره هم مقدور نبود در حالي که صلاه غرقي داريم به معني اينکه انسان در حال غرق شدن نيز مجاز به ترک نماز نيست بلکه بايد نماز غرقي بخواند چطور در روايات حتي اشاره اي به اينکه حضرت نماز به صورت نشسته و يا با ايماء و اشاره بجا آورده ، نرکده است (گرچه در برخي از روايات به چنين نمازي اشاره شده است).
ثامنا: متن روايات مضطرب است که همين امر موجب ترديد بيشتر در صحت روايات مي گردد زيرا در يکجا مي گويد عده اي از ياران علي (علیه السلام) نماز نخوانده بودند.
در جاي ديگر آمده خود حضرت نماز عصر را بجا نياورده بود، در يک روايت مي گويد علي (علیه السلام) به فرمان پيامبر به ماموريت رفته و وقتي برگشت و گزارش را تقديم کرد به پيامبر حالت وحي دست داد در ديگري آمده پيامبر مريض و در حال اغماء بود و علي (علیه السلام) وارد شد به پيشنهاد جبرئيل سر رسول خدا را به دامن گرفت و اين امر باعث قضا شدن نماز عصر گرديد.
در روايتي مي گويد علي (علیه السلام) در منزل پيامبر بود که به حضرت حالت وحي دست داد و آن حضرت سر مبارکش را به دامن علي (علیه السلام) گذاشت و تا زماني که پيامبر از حالت وحي خارج شود و زانوي علي (علیه السلام) آزاد گردد نماز عصر مولا قضا شد.
در يکجا مي گويد علي (علیه السلام) مشغول صحبت کردن با جمجمه شد و همين باعث قضا شدن نماز شد و در جاي ديگر مي گويد که علي (علیه السلام) از زمين شوره زار عبور مي کرد و اين عامل قضا شدن بوده در حالي که در روايات ديگر مي گويد برگشت خورشيد در مجموع دو دفعه رخ داد يکي در زمان حيات پيامبر و ديگري بعد از وفات آن حضرت.
بنابر اين از آنچه که گذشت بايد گفت در صحت روايات مربوط به رد شمس ترديد وجود دارد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -