انهار
انهار
مطالب خواندنی

اِبْن‌ِ سيرين‌، ابوبكر محمد بن‌ سيرين‌

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ابوبکر محمد بن‌ سیرین‌ (۳۱ یا ۳۳- شوال‌ ۱۱۰ق‌/ ۶۵۱ یا ۶۵۳ - ژانویه ۷۲۹م‌)، محدث‌ و فقیه‌ تابعی‌ بصری‌ که‌ چند سده‌ پس‌ از مرگش‌ به‌ عنوان‌ خوابگزاری‌ چیره‌دست‌ نامور گردید.
محمد ناشنوا بود [۱] و برخلاف‌ سنت‌ جاری‌ در میان‌ موالی ‌، زنی‌ عرب ‌ را به‌ همسری‌ گرفت‌ [۲] که‌ برایش‌ ۳۰ فرزند آورد، اما جز یکی‌ به‌ نام‌ عبدالله‌ همه‌ از دست‌ رفتند. [۳] ابن‌ سعد [۴] او را به‌ علم‌ و پارسایی‌ ستوده‌ است‌.
پدر ابن سیرین
پدرش‌، سیرین‌ در ۱۲ق‌/۶۳۳م‌ هنگام‌ فتح‌ عین‌التمر (شهرکی‌ در عراق در نزدیکی‌ انبار) به‌ دست‌ خالد بن‌ ولی د، به‌ اسارت‌ درآمد [۵] ، اما روشن‌ نیست‌ که‌ آیا وی‌ نیز از شمار همان‌ چهل‌ نوجوان‌ مسیحی‌ بود که‌ در آن‌ هنگام‌ در کلیسا مشغول‌ فراگیری‌ انجیل‌ بودند [۶] یا چنانکه‌ برخی‌ گفته‌اند [۷] [۸] مسگری ‌ از اهالی‌ جرجرایا که‌ به‌ عین‌التمر کوچ ‌ کرده‌ بود؟ سیرین‌ پس‌ از اسارت‌، مولای‌ انس‌ بن‌ مالک‌ ، صحابی ‌ پیامبر -صلی الله علیه وآله- شد و با پرداخت‌ ۰۰۰، ۲۰درهم ‌ خود را آزاد ساخت‌ [۹]. از این‌رو او و فرزندانش‌ را موالی‌ انس‌ خوانده‌اند. مادرش‌ صفیه‌ از موالی‌ ابوبکر زنی‌ پارسا بود.[۱۰]
ویژگیهای شخصی
ویژگیهایی‌ چون‌ رعایت‌ جانب‌ احتیاط در مسائل‌ شرعی‌، یک‌ روز در میان‌ روزه ‌ گرفتن‌، شب‌ زنده‌داری ‌، بردباری‌ ، نرمخویی‌، پرهیز از مراء ، اعتراف ‌ به‌ لغزشهای‌ خویش‌ و امیدواری‌ فراوان‌ به‌ رحمت ‌ خداوند [۱۱] از وی‌ چهره‌ای‌ چونان‌ زاهدان‌ و پارسایان‌ بزرگ‌ ساخته‌ است‌ و همین‌ امر موجب‌ شده‌ تا برخی‌ از کسانی‌ که‌ در زمینه سیر و سلوک‌ کتابهای‌ مهم‌ پرداخته‌اند، در وی‌ به‌ گونه الگوی‌ پرهیزگاری‌ و پارسایی‌ بنگرند. [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] گرچه‌ او با نسبت‌ دادن‌ هر کاری‌ به‌ اراده خداوند ، اعتقاد به‌ قدر را می‌پذیرفت‌، اما از شرکت‌ جستن‌ در اینگونه‌ بحثها سخت‌ گریزان‌ بود. [۱۶] در بررسی‌ شخصیت‌ او بر پایه گزارشهای‌ موجود به‌ این‌ نکته‌ برمی‌خوریم‌ که‌ وی‌ نیز مانند بیش‌تر کسانی‌ که‌ به‌ زهد شهرت‌ دارند، زاویه‌نشینی‌ و پرداختن‌ به‌ سلوک‌ فردی‌ را از درگیر شدن‌ در امور سیاسی‌ و اجتماعی‌، برتر می‌شمرده‌ است‌.
برخورد با رویدادهای روز
از این‌رو با اینکه‌ در دوران‌ پرآشوبی‌ می‌زیست‌ و از دور و نزدیک‌ شاهد رویدادهای‌ هولناکی‌ از جمله‌ فاجعه کربلا ، ویران‌ ساختن‌ کعبه ‌ و کشتارهای‌ بی‌رحمانه‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ بود، اما واکنشی‌ از وی‌ در برابر این‌ رویدادها دیده‌ نمی‌شود، و حتی‌ گاه‌ دیگران‌ را نیز از سخن‌ گفتن‌ درباره بیدادگریهای‌ حاکمان‌ زمان‌، تحت‌ عنوان‌ نهی ‌ از غیبت ‌ باز می‌داشت‌. [۱۷] وی‌ امیدوار بود که‌ خداوند از کرده‌های‌ حجاج‌ و برخی‌ دیگر از حکمرانان‌ اموی‌ درگذرد، [۱۸] [۱۹] [۲۰] اما گاه‌ نیز به‌ کنایه‌ از معاویه ‌ و عایشه ‌ خرده‌ می‌گرفت‌ و از امام‌ علی‌ -علیه‌السلام-، امام‌ حسین‌ -علیه‌السلام-، ابوذر و حجر بن‌ عدی‌ جانبداری‌ می‌کرد [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷]
دیدار با عبدالله ابن زبیر
وی‌ در روزگار فرمانروایی‌ عبدالله‌ بن‌ زبیر در مکه ‌ (۶۴ - ۷۳ق‌/۶۸۳ -۶۹۲م‌) به‌ حج ‌ رفت‌ و با عبدالله‌ دیدار کرد و از وی‌ حدیث ‌ شنید. [۲۸]
سفر های پی در پی
سپس‌ به‌ کوفه ‌ آمد، چندگاهی‌ به‌ پارچه‌فروشی‌ پرداخت‌ و از علقمه ‌ حدیث‌ شنید. او همچنین‌ به‌ مداین ‌ و واسط سفر کرد [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] و چهار سال‌ نیز در دمشق ‌ به‌ سر برد. [۳۳]
افتادن به زندان
ابن‌ سیرین‌ که‌ به‌ بازرگانی‌ اشتغال‌ داشت‌ در حدود ۹۳ق‌ تنها به‌ سبب‌ پیدا شدن‌ پلیدی‌ در یکی‌ از خمهای‌ روغنی‌ که‌ به‌ ۰۰۰، ۴۰ درهم ‌ خریده‌ بود، همه‌ را دور ریخت‌ و با تحمل‌ خسارتی‌ هنگفت‌ به‌ زندان ‌ افتاد. [۳۴] [۳۵]
چون‌ انس‌ بن‌ مالک‌ در همان‌ سال ‌ در بصره ‌ درگذشت‌ و وصیت ‌ کرده‌ بود که‌ ابن‌ سیرین‌ او را تجهیز و تکفین ‌ کند، به‌ او اجازه ‌ دادند تا برای‌ اجرای‌ وصیت‌ از زندان‌ بیرون‌ آید. [۳۶] ولی‌ ظاهراً او تا پایان‌ عمر نتوانست‌ بدهیهای‌ خود را بپردازد. [۳۷]
برخورد با خشونت‌های عمربن‌ هبیره‌
وی‌ در روزگار فرمانروایی‌ خشونت‌ بار عمربن‌ هبیره‌ (۹۷- ۱۰۵ق‌/ ۷۱۵-۷۲۳م‌) در عراق ‌ نتوانست‌ ناخشنودیش‌ را از حکومت‌ وی‌ کتمان ‌ کند و از پذیرفتن‌ مالی‌ که‌ ابن‌ هبیره‌ برایش‌ فرستاده‌ بود، سرباز زد. [۳۸] او از پذیرفتن‌ منصب‌ قضا نیز تن‌ زد و ناچار یک‌ بار به‌ شام ‌ و بار دیگر به‌ یمامه ‌ گریخت‌، اما گاه‌ به‌ صورت‌ پنهانی‌ به‌ بصره ‌ می‌آمد. [۳۹] [۴۰]
کناره گیری از حسن بصری
ابن‌ سیرین‌ در واپسین‌ سالهای‌ زندگی‌ به‌ بصره‌ بازگشت‌، اما در مراسم‌ تشییع ‌ جنازه ‌ حسن‌ بصری‌ که‌ ۱۰۰ روز پیش‌ از مردن‌ ابن‌ سیرین‌ رخ‌ داد، شرکت‌ نکرد. [۴۱] [۴۲] این‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ابن‌ سیرین‌ پس‌ از یک‌ دوستی‌ نزدیک‌، سرانجام‌ از حسن‌ کناره‌ گرفته‌ است‌، ولی‌ سبب‌ جدایی‌ این‌ دو و پیدایی‌ ضرب‌المثل‌ «جالس‌ الحسن‌ أو ابن‌ سیرین‌»، دانسته‌ نیست‌، اما برخی‌ از گزارشها نشان‌ می‌دهد که‌ حسن‌ برخی‌ از تکلفهای‌ زاهدانه ابن‌ سیرین‌ را نمی‌پسندید و وجود او را باری‌ گران‌ بر خود و خویشانش‌ می‌دانست‌. [۴۳] همچنین‌ از موضع‌ ابن‌ سیرین‌ نسبت‌ به‌ حجاج‌ سخت‌ برآشفته‌ بود. [۴۴] [۴۵]
فتواهای ابن سیرین در صحاح سته
بررسی‌ گذرا در روایات‌ و آراء ابن‌ سیرین‌ در صحاح ‌ ششگانه‌ بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ نویسندگان‌ صحاح‌ به‌ ابن‌ سیرین‌ به‌ عنوان‌ فقیهی‌ برجسته‌ می‌نگریستند [۴۶] و رفتار و گفتارش‌ را حجت ‌ می‌دانستند. در این‌ کتابها بیش‌ از آنکه‌ از او حدیثی‌ روایت‌ شده‌ باشد، شاهد فتواهایش‌ در بابهای‌ گوناگون‌ فقه ‌ هستیم‌.
اهمیت به احادیث
ابن‌ سیرین‌ برای‌ احادیث‌ اهمیت‌ بسیار قائل‌ بود و می‌گفت‌ که‌ این‌ حدیثها دین ‌ است‌، بنگرید که‌ دین‌ خود را از چه‌ کسی‌ می‌گیرید. [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱]
حفظ و نقل‌ حدیث‌
او در حفظ و نقل‌ حدیث‌ بسیار محتاط و دقیق‌ بود [۵۲] و شاید همین‌ دقتها موجب‌ شده‌ تا همه رجال‌شناسان‌ برجسته اهل‌ سنت‌ او را ثقه ‌ و روایتهایش‌ را قابل‌ استناد بدانند. [۵۳] [۵۴] [۵۵]
مشایخ
ابن‌ سیرین‌ ۳۰ تن‌ از اصحاب ‌ پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک‌ کرد [۵۶] و از کسانی‌ چون‌ انس‌ بن‌ مالک‌ ، ابوهریره ‌، ابوسعید خدری‌ ، عبدالله‌ بن‌ عمر ، شریح‌ قاضی ‌، زید بن‌ ثابت ‌، یحیی‌ بن‌ جزار ، [۵۷] [۵۸] [۵۹] عمران‌ بن‌ حصین‌ ، عدی‌ بن‌ حاتم‌ ، [۶۰] ابودرداء [۶۱] و دیگران‌ روایت‌ کرد. [۶۲] [۶۳] [۶۴] [۶۵] [۶۶]
ایوب‌ بن‌ ابی‌ تمیمه‌ سختیانی ‌ [۶۷] [۶۸]، عبدالله‌ بن‌ عون‌ ، هشام‌ بن‌ حَسّان ‌، سلمة بن‌ علقمه‌ ، حبیب‌ ابن‌ شهید ، یحیی‌ بن‌ عتیق ‌، [۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] شعبی‌، قتاده‌ [۷۳] ، خالد حذاء ، یونس‌ بن‌ عبید ، سلیمان‌ تمیمی‌ [۷۴] و گروهی‌ دیگر از وی‌ روایت ‌ کرده‌اند. در مورد نظر ابن‌ سیرین‌ در باب‌ نقطه‌گذاری‌ قرآن ‌ روایتهای‌ متعارضی‌ نقل‌ شده‌ است‌. [۷۵] [۷۶]
ابن‌ سیرین‌ و خوابگزاری‌
کتابها و نسخه‌های‌ خطی‌ گوناگونی‌ در فن ‌ خوابگزاری ‌ و با ترجمه‌ به‌ زبانهای‌ مختلف‌ به‌ نام‌ ابن‌ سیرین‌ وجود دارد، ولی‌ ملاحظات‌ زیر نشان‌ می‌دهد که‌ وی‌ هیچ‌ نوشته‌ای‌ در این‌ زمینه‌ یا زمینه‌های‌ دیگر نداشته‌ است‌ و تنها روایتهای‌ انگشت‌ شماری‌ از خوابگزاریهای‌ وی‌، آن‌ هم‌ در منابع‌ متأخّر آمده‌ است‌. شافعی‌ ، ابن‌ سعد ، ابن‌ معین‌ و خلیفة بن‌ خیاط درباره خوابگزاری‌ ابن‌ سیرین‌ سخنی‌ ندارند.
روایات از خوابگزاری ابن سیرین
پس‌ از اینان‌ احمد بن‌ حنبل‌ [۷۷] روایتی‌ آورده‌ که‌ نشان‌ می‌دهد وی‌ چندان‌ به‌ خوابگزاری‌ و آنچه‌ در خواب ‌ دیده‌ می‌شود، اهمیتی‌ نمی‌داد. در پی‌ او جاحظ در این‌ باره‌ سه‌ روایت‌ از ابن‌ سیرین‌ نقل‌ کرده‌ که‌ دو مورد آن‌ تؤم‌ با تردید است‌. [۷۸] [۷۹] [۸۰]
سپس‌ بخاری‌ دو نکته‌ [۸۱] [۸۲] و یک‌ حدیث‌ به‌ واسطه او در مورد رؤیا نقل‌ کرده‌ است‌ [۸۳] [۸۴]
ابن‌ قتیبه‌ [۸۵] روایتی‌ از او آورده‌ که‌ نشان‌ می‌دهد وی‌ چندان‌ علاقه‌ای‌ به‌ خوابگزاری‌ نداشته‌ است‌، وکیع ‌ [۸۶] هم‌ در این‌ باره‌ یک‌ روایت‌ آورده‌، و ابن‌ عبدربه‌ [۸۷] نیز روایتی‌ نقل‌ کرده‌ که‌ شخصی‌ در این‌ باب‌ با ابن‌ سیرین‌ شوخی ‌ کرده‌ است‌. همچنین‌ ابن‌ حبان‌ [۸۸] به‌ خوابگزاری‌ وی اشاره‌ای‌ کرده‌ است‌.
به‌ رغم‌ سکوت‌ ۳۰ منبع‌ درباره شهرت‌ ابن‌ سیرین‌ در خوابگزاری‌ و انتساب‌ نوشته‌ای‌ در این‌ فن‌ به‌ وی‌، ابن‌ ندیم‌ (د ۳۸۵ق‌/۹۹۵م‌) کتابی‌ به‌ نام‌ تعبیر الرؤیا به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌ [۸۹] و ابونعیم‌ (د ۴۳۰ق‌/۱۰۳۹م‌) نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ ۱۰ روایت‌ از خوابگزاریهای‌ او را آورده‌ است‌ [۹۰] که‌ این‌ روایات‌ در هیچ‌یک‌ از منابع‌ پیش‌ از او یافت‌ نمی‌شود. حتی‌ خطیب‌ بغدادی‌ که‌ به‌ خواب‌ و خوابگزاری‌ علاقمند است‌، هیچ‌ اشاره‌ای‌ در این‌ مورد ندارد.
چند روایت‌ از ابن عساکر
ابن‌ عساکر [۹۱] چند روایت‌ از خوابگزاریهایش‌ را آورده‌ و ابن‌ خلکان‌ [۹۲] از مهارت‌ زیاد وی‌ در این‌ فن‌ سخن‌ گفته‌ است‌. مزی ‌ [۹۳] روایتی‌ از عبدالله‌ بن‌ شوذب ‌ آورده‌ که‌ وی‌ در واسط با ابن‌ سیرین‌ دیدار کرده‌ و او مهارت‌ زیادی‌ در فن‌ خوابگزاری‌ داشته‌ است‌. ابن‌ خلدون‌ (د ۸۰۸ ق‌) نیز ضمن‌ معرفی‌ وی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مشهورترین‌ عالمان‌ تعبیر رؤیا می‌نویسد: قوانین‌ این‌ فن‌ از وی‌ اخذ و تدوین‌ شده‌ است‌. [۹۴] ابن‌ تغری‌ بردی‌ (د ۸۷۴ق‌) هم‌ از او به‌ عنوان‌ «صاحب‌ التعبیر» یاد می‌کند. [۹۵] با این‌همه‌ چگونه‌ می‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ ابن‌ سیرین‌ کتابی‌ نوشته‌ باشد، خاصه‌ آنکه‌ به‌ شدت‌ از نوشتن‌ حدیث و هرگونه‌ مطلبی‌ پرهیز می‌کرده‌ است‌؛ [۹۶] [۹۷] [۹۸] [۹۹] و حتی‌ هیچ‌گونه‌ نوشته‌ای‌ هم‌ نزد خود نگاه‌ نمی‌داشت‌. [۱۰۰]
آثار منسوب‌ به‌ وی‌
تفسیر الاحلام‌ الکبیر
تفسیر الاحلام‌ الکبیر، که‌ با این‌ عنوان‌ به‌ طور مستقل‌ و بار دیگر با عنوان‌ منتخب‌ الکلام‌ فی‌ تفسیر الاحلام‌ در حاشیه جلد اول ‌ تعطیر الانام‌ نابلسی ‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در این‌ کتاب‌ نام‌ کسانی‌ چون‌ سفیان‌ ثوری‌ (د ۱۶۱ق‌)، شافعی‌ (د ۲۰۴ق‌)، ابن‌ قتیبه‌ (د ۲۷۶ق‌) و ابوسعد واعظ خرگوشی‌ (د ۴۰۶ق‌) دیده‌ می‌شود [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] که‌ اینان‌ همه‌ پس‌ از وی‌ می‌زیسته‌اند. همچنین‌ بررسیهای‌ ما نشان‌ می‌دهد که‌ پاره‌هایی‌ از این‌ کتاب‌ (بیش‌ از ۵۰ مورد) از کتاب‌ تعبیر الرؤیای‌ ارطامیدورس ‌ خوابگزار یونانی‌ که‌ توسط حنین‌ ابن‌ اسحاق ‌ (د ۲۶۰ق‌/۸۷۳م‌) به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌، برگرفته‌ شده‌ است‌.
می‌توان‌ احتمال‌ داد که‌ تفسیر الاحلام‌ نوشته یکی‌ از شاگردان‌ ابوسعد خرگوشی‌ بوده‌ باشد که‌ کتابی‌ هم‌ به‌ نام‌ البشارة و النذارة در خوابگزاری‌ نوشته‌ است‌, زیرا اوّلاً بیش‌ از ۳۰ مورد از گفته‌های‌ ابوسعد با ذکر نام‌ او در این‌ کتاب‌ نقل‌ شده‌ است‌ [۱۰۴] [۱۰۵] که‌ تدوین‌ کننده کتاب‌ در نقل‌ برخی‌ از این‌ گفته‌ها با جمله «استاد چنین‌ گفت‌» از ابوسعد یاد می‌کند؛ ثانیاً مشایخ ‌ روایی‌ در تفسیر الاحلام‌ همان‌ مشایخ‌ ابوسعد در شرف‌ النبی ‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ ابوبکر محمد بن‌ احمد اصفهانی ‌ و ابوسعید عبدالله‌ بن‌ محمد رازی ‌ را نام‌ برد [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] ثالثاً برخی‌ از گفته‌های‌ ابوسعد را که‌ ابن‌ شاهین‌ در الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌ خویش‌ آورده‌، در تفسیر الاحلام‌ می‌یابیم‌. [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] [۱۲۱] [۱۲۲] [۱۲۳] [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶] [۱۲۷] بنابراین‌ شکی‌ باقی‌ نمی‌ماند که‌ تفسیر الاحلام‌ از ابن‌ سیرین‌ نیست‌.
تعبیر الرؤیا
تعبیر الرؤیا ، این‌ کتاب‌ بارها به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ و در آن‌ نیز به‌ نام‌ کسانی‌ چون‌ ابوحنیفه ‌ (د ۱۵۰ق‌) و شافعی ‌ (د ۲۰۴ق‌) بر می‌خوریم‌ [۱۲۸] [۱۲۹] که‌ نمی‌توان‌ پذیرفت‌ ابن‌ سیرین‌ شاگرد آنان‌ بوده‌، یا حتی‌ آنان‌ را دیده‌ باشد. برخی‌ از فقره‌ها و روایتهای‌ این‌ کتاب‌ نیز با تفسیر الاحلام‌ مطابقت‌ دارد.
تعبیر الرؤیا
تعبیر الرؤیا، این‌ کتاب‌ در نجف ‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ و نام‌ «شیخ‌ عبدالله‌ بن‌ سیرین‌» به‌ عنوان‌ نویسنده‌ بر روی‌ آن‌ آمده‌ که‌ هویت ‌ او شناخته‌ نیست‌ (برای‌ چاپهای‌ مختلف‌ دو اثر نخست‌ و آثار خطی‌ منسوب‌).
یکی‌ از معاصران‌ درباره سبب‌ اینکه‌ مترجمان‌ و نویسندگان‌ سده‌های‌ بعد آثار خود را به‌ ابن‌ سیرین‌ نسبت‌ داده‌اند، نوشته‌ است‌ که‌ آنان‌ برای‌ مقبول‌ افتادن‌ آثارشان‌ ناگزیر بوده‌اند که‌ آنها را به‌ یکی‌ از بزرگان‌ متقدم‌ نسبت‌ دهند. [۱۳۰]
پانویس:
۱.ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۲. یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۳، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۳.ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۴. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۵. خلیفة بن‌ خیاط، تاریخ‌، ج ۱، ص۱۰۰-۱۰۲ ، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م
۶. محمد طبری‌، التاریخ‌، ج۳، ص۳۷۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۷. احمد خطیب‌ بغدادی‌، تاریخ‌ بغداد، ج۵، ص۳۳۲، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۸. علی ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۲۱، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۹. عبدالله‌ ابن‌ قتیبه‌، المعارف‌، ص ۴۴۲ ، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، دارالمعارف‌
۱۰. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۱۱. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۲-۱۴۳، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۱۲. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۶۳، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۱۳. ابوحیان‌ توحیدی‌، البصائر و الذخائر، ج۱، ص۲۴۷- ۲۴۸، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، ۱۳۶۳ق‌/۱۹۴۹م‌.
۱۴. عبدالله‌ طوسی‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، ج۱، ص۴۴- ۴۵، به‌ کوشش‌ نیکلسون‌، لیدن‌، ۱۹۱۴م‌.
۱۵.عبدالکریم قشیری‌، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۵۷، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
۱۶. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۳- ۱۴۵، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۱۷. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۱، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۱۸. عبدالرحمان‌ابن‌ جوزی‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۱۹.عبدالرحمان‌ابن‌ جوزی‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۲۰.محمد ابن‌ شاکر کتبی‌، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۷۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
۲۱. محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ، ج ۲، ص۲۰۸-۲۰۹ ، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۲۲. محمد طبری‌، التاریخ‌، ج۲، ص۲۳۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۲۳. محمد طبری‌، التاریخ‌، ج۴، ص۲۸۴- ۲۸۵، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۲۴. محمد طبری‌، التاریخ‌، ج۵، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۲۵.محمود زمخشری‌، الفائق‌ فی‌ غریب‌ الحدیث‌، ج۲، ص۳۸۱، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.
۲۶. ابن‌ اثیر، الکامل‌، ج۳، ص۴۸۸.
۲۷. ابن‌ اثیر، الکامل‌، ج۴، ص۲۴۲.
۲۸. محمد بخاری‌، التاریخ‌ الکبیر، ج ۱، ص۹۰ ، حیدرآباد دکن‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌ .
۲۹. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۷، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۳۰.علی ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۳۶، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۳۱. یوسف مزی‌، تهذیب‌ الکمال‌، ج۱۶، ص۳۰۵، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۳۲. یوسف مزی‌، تهذیب‌ الکمال‌، ج۱۶، ص۳۰۷، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۳۳. علی ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۱۸، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۳۴. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۴، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۳۵. احمد خطیب‌ بغدادی‌، تاریخ‌ بغداد، ج۵، ص۳۳۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۳۶.احمد بن‌ حنبل‌، الزهد، ج۱، ص۳۷۵، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۳۷. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۹، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۳۸. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۶۸، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۳۹.علی ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۱۸، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۴۰.یحیی عامری‌، غربال‌ الزمان‌، ج۱، ص۱۰۱، به‌ کوشش‌ محمد ناجی‌ زعبی‌، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۴۱. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۵۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۴۲.ابن‌ خلکان‌، وفیات‌، ج۴، ص۱۸۲.
۴۳.یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۸، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۴۴.عبدالرحمان‌ابن‌ جوزی‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۴، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۴۵. عبدالرحمان‌ابن‌ جوزی‌، الرد علی‌ المتعصب‌ العنید، ص ۷۵، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌.
۴۶. ابواسحاق‌ شیرازی‌، طبقات‌ الفقهاء، ج۱، ص۹۳، به‌ کوشش‌ خلیل‌ المیس‌، بیروت‌، دارالقلم‌.
۴۷.ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۴۸. عبدالله‌دارمی‌، «السنن‌»، ج۱۹، ص۵۴، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۴۹.عبدالله‌دارمی‌، «السنن‌»، ج۱۹، ص۹۳، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۵۰.عبدالله‌دارمی‌، «السنن‌»، ج۱۹، ص۹۴، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۵۱.مسلم‌ بن‌ حجاج‌، «الصحیح‌»، ج۴، ص۱۴، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۵۲. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۵۳. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۰، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۵۴. احمد عجلی‌، تاریخ‌ الثقات‌، ج۱، ص۴۰۵، به‌ کوشش‌ عبدالمعطی‌ قلعجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
۵۵.عبدالرحمان‌ ابن‌ ابی‌ حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۳، ص۲۸۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.
۵۶.محمد ابن‌ حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۸۸، به‌ کوشش‌ م‌ فلایشهمر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۵۹م‌.
۵۷.ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۵۸. مسلم‌ بن‌ حجاج‌، «الصحیح‌»، ج۵، ص۱۸۲۱، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۵۹. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۸۲، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۶۰.عبدالرحمان‌ ابن‌ ابی‌ حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۳، ص۲۸۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.
۶۱. یوسف مزی‌، تهذیب‌ الکمال‌، ج۱۶، ص۳۰۴، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۶۲.ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۶۳.یحیی ابن‌ معین‌، معرفة الرجال‌، ج۱، ص۱۳۲، به‌ کوشش‌ محمد کامل‌ قصّار، دمشق‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۶۴. یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۰، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۶۵. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۶۶. احمد خطیب‌ بغدادی‌، تاریخ‌ بغداد، ج۵، ص۳۳۴، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۶۷. محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ج ۴، ص۲۰۸-۲۰۹ ، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۶۸. محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ج ۱، ص۶۶ ، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۶۹. محمد عابد سندی‌، ترتیب‌ مسند الامام‌ الشافعی‌، ج۱، ص۱۵۸، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، بیروت‌، ۱۳۷۰ق‌/۱۹۵۱م‌.
۷۰. احمد بن‌ حنبل‌، «مسند»، ج۲۲، ص۱۱۱، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۷۱.یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۹، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۷۲. یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۶۰، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۷۳.محمد بخاری‌، التاریخ‌ الکبیر، ج ۱، ص۹۰ ، حیدرآباد دکن‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌
۷۴. عبدالرحمان‌ ابن‌ ابی‌ حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۳، ص۲۸۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌/ ۱۹۵۲م‌.
۷۵. عبدالله ابن‌ ابی‌ داوود، کتاب‌ المصاحف‌، ج۱، ص۱۵۷، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۷۶.عبدالله ابن‌ ابی‌ داوود، کتاب‌ المصاحف‌، ج۱، ص۱۶۰، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۷۷.احمد بن‌ حنبل‌، الزهد، ص۳۷۴ ، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۷۸.عمرو جاحظ، ج۴، ص۲۶۹، الحیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۷۹.عمرو جاحظ، ج۴، ص۳۶۸، الحیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۸۰.عمرو جاحظ، الحیوان‌، ج۷، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
۸۱.محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ج ۳، ص۷۱، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۸۲.محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ج ۳، ص۷۳، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۸۳.محمد بخاری‌، «الصحیح‌»، الکتب‌ الستة، ج ۸، ص۷۷ ، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌ .
۸۴. مسلم‌ بن‌ حجاج‌، «الصحیح‌»، ج۵، ص۱۷۷۳، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
۸۵.عبدالله‌ ابن‌ قتیبه‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، ص۴۵۰، قاهره‌، ۱۳۲۶ق‌ .
۸۶. محمد وکیع‌، اخبار القضاة، ج۱، ص۳۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالعزیز مصطفی‌ مراغی‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۷۴م‌.
۸۷. احمد ابن‌ عبدربه‌، العقد الفرید، ج۶، ص۱۶۴، به‌ کوشش‌ احمد امین‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌.
۸۸.محمد ابن‌ حبان‌، کتاب‌ الثقات‌ ، ج ۵، ص۳۴۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌ .
۸۹.ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص‌ ۳۷۸.
۹۰. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۲۷۶- ۲۷۸، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۹۱.علی ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌، ج۱۵، ص۴۵۱-۴۵۳، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۹۲.ابن‌ خلکان‌، وفیات‌، ج۴، ص۱۸۲.
۹۳. یوسف مزی‌، تهذیب‌ الکمال‌، ج۱۶، ص۳۰۷، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکز.
۹۴. عبدالرحمان ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۱، ص‌ ۴۷۸، بیروت‌، داراحیاء التراث‌.
۹۵. ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌، ج۱، ص۲۶۸.
۹۶. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبیر، ج۷، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ادوارد زاخائو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م‌.
۹۷. عبدالله‌دارمی‌، «السنن‌»، ج۱۹، ص۱۲۲، الکتب‌ الستة، استانبول‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۹۸.یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۴، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۹۹. یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۵، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۱۰۰. یعقوب‌ بسوی‌، المعرفة و التاریخ‌، ج۲، ص۵۹، به‌ کوشش‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
۱۰۱.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص‌ ۱۲، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۰۲. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص‌ ۱۹۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۰۳. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص‌ ۳۸۴، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۰۴. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص‌ ۵۶، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۰۵.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص‌ ۵۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۰۶. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)،ص۲۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۰۷.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، ص۳۸، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۰۸. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، ص۴۰، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۰۹.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، ص۴۷، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۱۰. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، ص۵۵، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۱۱. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، ص۴۹۴، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ .
۱۱۲.عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۵۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۳.عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۲۳، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۴. عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۱۹۷، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۵.عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۳۰۴، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۶.عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۶۱، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۷.عبدالملک ابوسعد خرگوشی‌، شرف‌ النبی‌، ج۱، ص۴۸۸، ترجمه نجم‌الدین‌ محمود راوندی‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۱۸.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص۸۲، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۱۹. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص۱۰۸، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۲۰.تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص۲۶۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۲۱. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص۳۰۹، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۲۲. تفسیر الاحلام‌ الکبیر (منسوب‌ به‌ ابن‌ سیرین‌)، بیروت‌، ج۱، ص۴۱۷، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۲۳.خلیل‌ ابن‌ شاهین‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، ج۱، ص۱۶، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۲۴. خلیل‌ ابن‌ شاهین‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، ج۱، ص۷۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۲۵.خلیل‌ ابن‌ شاهین‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، ج۱، ص۱۴، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۲۶.خلیل‌ ابن‌ شاهین‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، ج۱، ص۱۶۵، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۲۷.خلیل‌ ابن‌ شاهین‌، «الاشارات‌ فی‌ علم‌ العبارات‌»، ج۱، ص۱۶۲، در حاشیه جزء دوم‌ تعطیر الانام‌ نابلسی‌، بیروت‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۴م‌.
۱۲۸. تعبیرالرؤیا (منسوب‌به‌ عبدالله‌بن‌ سیرین‌)، ص۹ مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
۱۲۹. تعبیرالرؤیا (منسوب‌به‌ عبدالله‌بن‌ سیرین‌)، ص۲۸ مصر، ۱۲۹۸ق‌/ ۱۸۸۱م‌ .
۱۳۰.عبدالله عبدالدایم‌، «ابن‌ سیرین‌»، ج۲، ص۶۱، الموسوعة الاسلامیة، به‌ کوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، ۱۳۹۶ق‌/۱۹۷۶م‌.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -