انهار
انهار
مطالب خواندنی

معاملات مکروه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2054) عمده معاملات مكروه از اين قرار است:
اوّل: بنده فروشی1.
دوم: قصابي2.
سوم: كفن فروشي. چهارم: معامله با مردمان پست3.
 پنجم: معامله بين اذان صبح و اوّل آفتاب4.
ششم: آن كه كار خود را خريد و فروش گندم و جو و مانند اينها قرار دهد.
هفتم: آن كه براي خريدن جنسي كه ديگري مي خواهد بخرد داخل معامله او شود.
1-اراكي: اوّل: برده فروشي...
گلپايگاني، صافي، نوري، سبحانی: اوّل: مِلك فروشي...
خوئي، تبريزي،وحید،:اوّل: ملك فروشي(وحید: مانند زمین و خانه و باغ  و آب)، مگر اينكه ملك ديگري با پول آن بخرد...
2- اراكي: دوم: شغل قرار دادن ذبح حيوانات...
3- اراكي: و تنگ نظر...
4- گلپايگاني، صافي: پنجم:  معامله بين طلوع صبح و اوّل آفتاب...
وحید: معامله و عرضه متاع برای ان بین اذان صبح و اوّل آفتاب...
*****
زنجاني: مسأله 2062- برخی از معاملات مكروه است و كارهايي چند، در معامله كراهت دارد كه عمده آنها عبارتند از:
اوّل: فروش زمین و آب، مگر اینکه با پول آن زمین یا آب دیگری بخرد؛
دوم: ذبح زیاد حیوانات؛ سوم: کفن فروشی؛  چهارم: معامله با مردمان پست.
پنجم: معامله بین اذان صبح و اوّل آفتاب
ششم: کار خود را خرید و فروش گندم و جو و مانند این ها قرار دهد.
هفتم: فرق گذاشتن بين مشتريهاي مسلمان، مگر به جهت علم و تقوي.
هشتم: سخت گيري در معامله در جايي كه قيمت عادلانه باشد. ولي چانه زدن و سخت گيري براي اجتناب از زياد دادن، مستحبّ است.
نهم: داخل معامله شدن برای خریدن یا فروختن جنسی که برادرمومن می خواهد  بخرد یا بفروشد  مگر آنکه معامله برادر مومن سر نگیرد یا معامله براساس مزایده باشد .
دهم: قسم خوردن اگر راست باشد و گرنه حرام است.
سيستاني: مسأله 2062- بعضي از معاملات مکروه از این قرار است:
اوّل: ملک فروشی، مگر اینکه ملک دیگری با پول آن بخرد.
دوّم: قصابی.
سوّم: کفن فروشی.
چهارم: معامله با افراد پست.
پنجم: معامله بین اذان صبح تا هنگام طلوع آفتاب.
ششم: آنکه کار خود را خرید و فروش گندم، و جو، و مانند اینها قرار دهد.
هفتم: آنکه برای خریدن جنسی که دیگری می‏خواهد بخرد، داخل معامله او شود.
مكارم: مسأله 1751 - بسياري از فقهاء معاملات زير را مكروه شمرده اند و بهتر است از آنها اجتناب شود:
1- صرافي و هر كاري كه ممكن است انسان را به ربا خواري يا ساير اعمال حرام بكشاند.
2- كفن فروشي، هرگاه به صورت شغل و حرفه درآيد.
3- معامله با افراد پست و كساني كه اموالشان مشكوك است هرچند ظاهراً اموالشان حلال باشد.
4- معامله بين اذان صبح و اوّل آفتاب.
5- داخل شدن در معامله كسي که اقدام به خريدن چيزي كرده و هنوز معامله او تمام نشده است.
بهجت: مسأله 1638- بعضي از معاملات مكروه عبارتند از:
كسب كردن به چيزهايي كه غالباً به حرام يا مكروه مي انجامد، مثل مواردي كه غالباً ابتلا به ربا در آن است.
فروختن غذا به كسي كه براي وقت گراني احتكار مي كند،
 شغل خود را سربريدن حيوانات قرار دادن،
معامله كردن با كساني كه عادت بر اجتناب از محرّمات ندارند و همچنين با اطفال؛ كه اصل معامله با آنها شرعاً صحيح، ولي مورد شبهه است.
مظاهری: مسأله 1623- معاملات مکروه ده قسم است: اول: ملک فروشی  مگر آنکه با پول ان  ملک دیگری بخرد. دوم : قصابی ، سوم: کفن فروشی اگر شغل و حرفه او باشد، چهارم : معامله با مردمانت پست، پنجم: معامله بین اذان صبح و  اول آفتاب، ششم: کار خود را  خرید و فروش گندم و جو  و مانند این ها قرار دهد. هفتم بای خریدن جنسی که  دیگری می خواهد بخرد  داخل معامله او شود . هشتم: معامله با كسانى كه اموالشان مشكوك است. نهم: معامله در وقت نمازهاى يوميّه مخصوصاً نماز جمعه، اگر بى‏اعتنايى به نماز نباشد و الّا حرام است. دهم: قسم خوردن در معامله اگر راست باشد و الّا حرام است.
جوادی آملی: مسئله ۲۲۵۳. برخی از شغل‌ها مکروه و بعضی از کارها در داد و ستد کراهت دارند؛ مانند برده‌فروشی،کفن‌فروشی، فروشندگی گندم و برنج (ماده اصلی غذای جامعه) به انتظار گران شدن، سر بریدن حیوان‌ها را شغل قرار دادن، داد و ستد چیزهایی که ممکن است غالباً به ربا و مانند آن بیانجامد، خرید و فروش با افراد فرومایه، داد و ستد بین اذان صبح و طلوع آفتاب، ورود در داد و ستد دیگری به قصد خریدن کالایی که وی در صدد خریدن آن است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -