انهار
انهار
مطالب خواندنی

جاهایی که فقط قضای روزه واجب است

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله 1688- در چند صورت1 فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نيست:
اول: آن كه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قي كند. 2
دوم: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه در مسأله [۱۶۳۰] گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم3 بيدار نشود4.
سوم: عملي كه روزه را باطل مي كند بجا نياورد ولي نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد5.
چهارم: آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روزروزه بگيرد6.
پنجم: آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه7، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده8 و نيز اگر بعد از تحقيق اين كه گمان دارد صبح شده، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاي آن روزه بر او واجب است (ولي اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند9 كه صبح نشده و چيزي بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست10) بلكه اگر 11 بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه12 و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست13.
ششم: آن كه كسي بگويد 14صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم صبح بوده است15.
هفتم: آن كه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخي مي كند16 و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد ، بعد معلوم شود صبح بوده است17.
هشتم: آن كه به گفته كسی ديگر كه عادل باشد افطار كند18 بعد معلوم شود مغرب نبوده است19.
نهم: آن كه در هواي صاف بواسطه تاريكي يقين كند20 كه مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است21 ولي اگر درهواي ابري 22 به گمان اين كه مغرب شده افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست23 .
دهم: آن كه براي خنك شدن ،يا بي جهت مضمضه كند24 يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرو رود25 ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه كند26 و بي اختيار فرو رود، قضا براو واجب نيست27.
1- سيستاني: در چند مورد غير از مواردي كه قبلاً به آنها اشاره شد...
2- [مورد اول بجر رساله آيت الله نوري در رساله بقيه آيات عظام نيست]
3- گلپايگاني: از خواب دوم و يا سوم...
خویی، تبریزی، سیستانی، صافی، فاضل، سبحانی: از خواب دوم...
وحید: از خواب دوم و سوم...
4- صافي: ولي در خواب سوم احتياط مستحب مؤكّد كفّاره است...
امام خامنه ای ۹۰۲: {دوم} اگر کسی در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مساله {۱۶۲۵} گفته شد تا اذان صبح از خواب دوّم بیدار نشود، فقط قضای روزه بر او واجب است، البته تا مغرب باید از انجام کارهایی که روزه را باطل میکند، خودداری کند...
جوادی آملی: {دوم} اگر جُنُب با تصمیم بر غسل‌کردن بخوابد و پس از خواب اول یا دوم یا سوم بعد از اذان صبح بیدار شود، روزه او باطل است و فقط قضا دارد...
5- اراكي، خوئي، گلپايگاني، تبريزي، صافي، نوري، وحید: يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد...
سيستاني: و همچنين اگر قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد به تفصيلي كه در مسأله 1570 بيان شد...
امام خامنه ای۹۰۱: {سوم} کسی که در روز ماه رمضان نیت روزه نمی کند، یا از روی ریا روزه می گیرد یا قصد می کند که روزه نباشد، ولی هیچ یک از کارهایی را که موجب باطل شدن روزه است انجام نمی دهد، قضای آن روز بر او واجب است ولی کفاره واجب نیست...
جوادی آملی: {سوم} کسی كه در ماه رمضان قصد روزه ندارد، امّا از اول صبح تا غروب چیزی که روزه را باطل میكند انجام ندهد، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفاره ندارد. {و} شخصی که قصد روزه كرده، ولی در بین روز، از نیّت روزه برگردد، یا قصد كرده مثلاً آب بخورد، امّا آبی نخورده باشد، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد...
۶- امام خامنه ای ۹۰۳: {چهارم} کسی که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کرده و با حال جنابت چند روز روزه بگیرد، فقط قضای آن روزه ها بر او واجب است...
جوادی آملی: {چهارم} جُنُبی كه غسل جنابت را فراموش كند و چند روز در حال جنابت روزه بگیرد، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد...
[مورد چهارم در رساله آيت الله سيستاني نيست]
7- فاضل: بدون اینکه تحقيق در افق كند...
8- سيستاني: [پايان مورد پنجم]
9- فاضل: بعد از تحقيق يقين كند...
10- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: خوئي، گلپايگاني، صافي و تبريزي نيست]
11- اراكي: اما اگر...
فاضل: و اگر...
12- گلپايگاني، صافي: يا ظن پيدا كند به آنكه صبح نشده...
13- اراكي: قضا واجب است...
خوئي، تبريزي: بايد قضاي روزه آن روز را بجا آورد...
گلپايگاني، صافي: احتياط واجب آن است كه قضاي روزه آن روز را بجا آورد...
فاضل: بنابراحتياط واجب قضاي آن روز را بجا آورد.
سبحانی: اگر بعداز تحقیق یقین کند که صبح نشده و چیزی بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست اما اگر بعد از تحقیق گمان کند که صبح نشده و یا شک کند که صبح شده و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روز واجب است...
وحید: پنجم: آنکه در ماه رمضان بدن اینکه خودش تحقیق کند صبح شده یا نه کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده و نیزاگر بعد از تحقیق گمان داشته باشد که صبح شده یا شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روزه بر او واجب است ...
امام خامنه ای ۹۰۵: {پنجم} اگر در سحر ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و سپس معلوم شود که آن هنگام صبح بوده است، باید قضای آن روز را بگیرد ولی اگر با تحقیق و علم به اینکه صبح نشده، انجام داده باشد و بعد معلوم شود که صبح بوده است، قضای آن روز بر او واجب نیست...
جوادی آملی: {پنجم} كسی كه بدون تحقیق از صبح شدن یا با اعتماد بر خبر شخص غیر کارشناس، مشغول خوردن سحری شود، یا بر اثر عواملی مانند نابینایی، متوجه طلوع فجر نشده، یا در آن شک داشته و مشغول خوردن سحری باشد و سپس متوجه شود که صبح شده، روزهٔ او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد. {و} كسی كه در سحرگاه با تحقیق و نگاه به افق اطمینان پیدا كند صبح نشده، یا دو عادل كارشناس شهادت دهند كه صبح نشده و او سحری بخورد، در حالیكه صبح بوده، روزهٔ او صحیح است.
14- سبحانی: ششم: ان که کسی که مورد اعتماد و اطمینان نیست بگوید...
15[مورد ششم در رساله آیات عظام: امام خامنه ای و جوادی آملی نيست]
16-  سيستاني: و خود هم تحقيق نكند...
17 [مورد هفتم در رساله آیات عظام: امام خامنه ای و جوادی آملی نيست]
18- خوئي، گلپايگاني، فاضل، صافي، تبريزي، وحید، سبحانی ،نوري: آن كه كور و مانند آن به گفته كسي ديگر افطار كند...
سيستاني: آن كه به گفته كس ديگري كه گفته او شرعاً برايش حجت است يا او به اشتباه معتقد باشد كه خبر او حجت است افطار كند...
19- فاضل: و اگر به گفته آدم دروغگو افطار كند كفّاره هم واجب مي شود...
امام خامنه ای ۹۰۷: {هشتم} اگر در روز ماه رمضان به خاطر تاریکی هوا یقین کند مغرب شده یا کسانی که خبر آنها شرعاً حجت است بگویند مغرب شده و افطار کند، سپس معلوم شود آن هنگام مغرب نبوده است، باید قضای آن روز را به جا آورد...
جوادی آملی: {هشتم} كسی كه با اعتماد بر خبر دو عادل یا یک عادل، مبنی بر اینکه مغرب شده، روزه‌اش را افطار كند و سپس معلوم شود مغرب شرعی نبوده است، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولی كفّاره ندارد...
20- سيستاني: آن كه يقين يا اطمينان كند...
21- گلپايگاني، صافي: و اگر شك داشته باشد كه مغرب شده و افطار كند و معلوم شود مغرب نبوده كفّاره هم واجب است...
22- سيستاني: هواي ابري و مانند آن...
23- سيستاني: وجوب قضا در اين صورت بنابراحتياط است...
امام خامنه ای ۹۰۸: {نهم} اگر بر اثر ابری بودن آسمان گمان کند مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، قضای آن روز واجب نیست...
جوادی آملی: {نهم} چنانچه روزه‌دار در روزهٔ واجب، شک دارد که مغرب شده یا نه و افطار كند، قضا و كفّاره بر او واجب میشود؛ ولی اگر بر اثر عوامل طبیعی و تاریكی هوا فكر كرده مغرب شده و افطار كند و سپس متوجه شود که مغرب نبوده، روزهٔ او صحیح است و قضا ندارد...
24- سيستاني: آن كه از جهت تشنگي مضمضه كند...
25- خوئي، تبريزي، زنجاني: و همچنين است بنابراحتياط واجب اگر مضمضه براي وضوي غير نماز واجب باشد...
گلپايگاني، صافي: آن كه براي خنك شدن، مضمضه كند يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرو رود و اگر بي جهت مضمضه كند و فرو رود احتياط لازم قضا است...
26- خوئي، تبريزي: براي وضوي نماز واجب مضمضه كند...
سيستاني: براي غير جهت تشنگي مثل مواردي كه مضمضه در آن جاها مستحب است مانند وضو مضمضه كند...
۲۷- امام خامنه ای ۹۱۰: {دهم} اگر روزه دار هنگام وضو (که مستحب است قدری آب در دهان بگرداند و مضمضه کند) با اطمینان به فرو نرفتن آب، مضمضه کند و آب بی اختیار فرو رود، درصورتیکه این کار برای وضوی نماز واجب باشد، روزه اش صحیح است ولی اگر برای وضوی غیر نماز واجب و یا برای غیر وضو مانند خنک شدن و امثال آن انجام دهد و آب بی اختیار فرو رود، بنابر احتیاط باید قضای آن روز را بگیرد.
جوادی آملی: {دهم} اگر روزه‌دار برای وضوگرفتنْ آب در دهان بریزد و مضمضمه كند و مقداری آب به حلق فرو رود، روزه او صحیح است و قضا ندارد. {و} اگر روزه‌دار علم دارد با مضمضه‌كردن آب در دهان، آب از حلقش فرو میرود، جایز نیست مضمضه كند؛ ولی چنانچه برای وضو مضمضه كند یا پس از كشیدن دندان و خونی شدن آن، دهان‌شویی كند، اشکالی ندارد و اگر در این حالْ مقداری از آب از حلق فرو رود، روزهٔ او باطل نمیشود.
خوئي، تبريزي، وحید: [و دهم]: آن كه كسي كه از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند (خویی، تبریزی: لازم است قضا نمايد و كفّاره واجب نيست.)
فاضل: [و دهم:]: آن كه با زن خود شوخي كند و بي اختيار مني از او بيرون آيد، با اينكه از اول قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخي كردن مني خارج نمي شده به نحوي كه مطمئن بوده كه مني خارج نمي شود و به احتياط واجب قضا لازم است.
سيستاني: [و دهم]: آن كه كسي كه از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند، اگر مورد اكراه و تقيه خوردن يا آشاميدن يا نزدیکی باشد و همچنين در غير آنها بنابراحتياط واجب.
صافي: [و دهم]: آن كه روزه دار از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند كه در اين صورت لازم است قضا نمايد و كفّاره ندارد.
*****
بهجت: مسأله 1344- غير از مواردي كه در مسائل گذشته بيان شد در چند صورت ديگر هم فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نيست:
 1- در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه در مسائل قبلي گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود ولي چنانچه گفته شد علاوه برقضا، احتياط واجب نيز در دادن كفّاره است
 2- كسي كه مي تواند از صبح شدن مطلع شود، بدون تحقيق كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد معلوم شود كه صبح بوده است ولي اگر چنين كسي تحقيق كرد و اطمينان پيدا كرد كه صبح نشده ولي بعد معلوم شد كه صبح شده بوده قضا بر او واجب نيست.
3- كسي كه قادر به تحقيق است، به قول كسي كه مي گويد: صبح نشده، اعتماد كند اگر چه از حرف او اطمينان پیدا كند كه شب است، و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است، و همچنين است اگر دو نفر عادل شهادت دهند صبح نشده و انسان يقين به شب بودن نداشته باشد، حتي اگر از حرف آنها اطمينان پيدا كند.
4 - اين كه كسي بگويد: صبح شده و انسان گمان كند شوخي مي كند يا دروغ مي گويد و چيزي بخورد بعد معلوم شود صبح بوده است، در حالي كه خودش به تنهايي مي توانست تحقيق كند.
5- دو نفر عادل يا شخص موثقي بگويد كه مغرب شده است، و انسان از گفته آنان اطمينان پيدا كند افطار نمايد، اما بعداً بفهمد مغرب نشده بود.
 6- انسان به خاطر تاريكي افطار كند، بعد بفهمد مغرب نبوده است، ولي بنابراحتياط واجب نيز در اين صورت بايد كفّاره بدهد، ولي اگر به خاطر تاريكي اطمينان داشته مغرب شده و افطار كرد، بعد معلوم شد مغرب نبوده، كفّاره ندارد، بلكه بنابرأظهر قضا هم واجب نيست.
 7- كسي كه غسل جنابت را فراموش كند و روزه بگيرد، يا اينكه تمام روز را خواب باشد و نيّت روزه نكرده باشد، يا روزه گرفتن را فراموش كند،
8- شخص نابينا يا زنداني بدون سؤال و تحقيق از صبح شدن، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
بهجت: مسأله 1345- اگر كسي عمداً قي  كند روزه اش باطل است و قضا دارد، ولي كفّاره واجب نيست و در صورت اماله كردن با چيز روان، بنابراحتياط واجب، كفّاره لازم است.
مكارم:  مسأله 1423- در چند صورت فقط قضاى روزه لازم است و کفّاره واجب نیست:
1ـ در صورتى که در شب ماه رمضان جُنُب باشد و بخوابد و بیدار شود و براى بار دوم یا سوم بخوابد و بیدار نشود، در این صورت احتیاط واجب قضاى روزه است. امّا اگر در خواب اوّل بیدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحیح است.
2ـ هرگاه کارى که روزه را باطل مى کند انجام ندهد، ولى نيّت روزه نکرده باشد یا قصد کند که روزه خود را بخورد، یا با ریا روزه را باطل نماید.
3ـ هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با همان حال یک یا چند روز روزه بگیرد بنابراحتیاط واجب.
4ـ در ماه رمضان بدون آن که تحقیق کند صبح شده یا نه، کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنین اگر بعد از تحقیق شک یا گمان کند که صبح شده است; ولى اگر بعد از تحقیق یقین کند صبح نشده، و چیزى بخورد، بعد معلوم شود که صبح بوده، قضا واجب نیست.
5ـ هرگاه کسى بگوید صبح نشده و هنوز وقت باقى است و انسان به گفته او کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اینجا نیز قضا لازم است، ولى اگر بعد از تحقیق یقین کند صبح نشده و چیزى بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست.
6ـ کسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخى مى کند و کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
7ـ هرگاه شخص عادلى خبر دهد مغرب شده و او افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
8ـ هرگاه در هواى صاف به واسطه تاریکى یقین کند مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده.
9ـ هرگاه براى خنک شدن، یا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بى اختیار فرو رود باید قضا کند، امّا اگر فراموش کرده که روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنین اگر براى وضو آب در دهان کند و بى اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست.
10ـ کسى که با همسر خود بازى کند بدون این که قصد استمناء داشته باشد و منى از او خارج شود، ولى اگر اطمینان داشت که با این کار منى خارج نمى شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحیح است و قضا ندارد.
مظاهری: مسأله 1293- اگر انسان شک کند  که مغرب شده یا نه نمی تواند افطار کند ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه  پیش از تحقیق هم می تواند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد ولی در چهار صورت باید روزه آن روز را قضا کند: اول: در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده است.
دوم: شخص غیر ثقه بگوید صبح نشده یا بگوید صبح شده و انسان خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد  بعد معلوم شود صبح بوده است .
سوم: کسی که نمی تواند تحقیق کند مثل کور و زندانی و مانند این ها به گفته شخصی غیر ثقه افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است .
چهارم: در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است ولی اگر در هوای ابری به گمان اینکه مغرب شده افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست.
زنجانی: مسأله 1697- در چند صورت فقط قضای روزه واجب است و کفاره واجب نیست: اوّل: در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسألۀ {1630} گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم یا بیشتر بیدار نشود و کسی که در خواب محتلم شود و بعد بیدار شود و ببیند جنب شده و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود باید روزۀ آن روز را قضا کند همان طور که در مسألۀ {1631} گفته شد. دوم: عملی که روزه را باطل می‌کند بجا نیاورد ولی نیت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد، یا قصد کاری کند که متوجّه است روزه را باطل می‌کند انجام دهد. ولی اگر کسی از روی جهل، قصد انجام دادن یکی از مبطلات روزه را بکند تا مادامی که آن را انجام نداده است، روزه‌اش باطل نمی‌شود. سوم: در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش کند و بعد از گذشتن ماه‌ رمضان متوجه شود، و اگر در ماه رمضان بعد از گذشتن یک هفته متوجّه شود به احتیاط مستحب روزه را قضا نماید. چهارم: کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. پنجم: کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او اطمینان نکند، یا خیال کند که شوخی می‌کند و کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. ششم: برای خنک شدن یا بی‌جهت استنشاق یا مضمضه کند (یعنی آب در بینی کند یا آب در دهان بگرداند) و بی‌اختیار فرو رود و همچنین اگر مضمضه یا استنشاق برای وضوی غیر نماز واجب باشد، باید روزه را قضا کند، ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضوی نماز واجب مضمضه یا استنشاق کند و بی‌اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست. هفتم: افطار کردن به جهتی؛ چون اکراه یا حرج یا اضطرار یا تقیه یا رعایت واجب مهم‌تر یا مساوی، جایز یا واجب باشد. هشتم: اگر در سحر ماه رمضان افق ابری باشد و کاری که مبطل روزه است را انجام دهد، بعد معلوم شود که در روز، افطار کرده است، در این صورت باید روزۀ آن روز را قضا نماید؛ هر چند یقین داشته که صبح نشده است. نهم: در سحر ماه رمضان افق صاف باشد و بدون نگاه کردن به افق، کاری را که روزه را باطل می‌کند انجام دهد مثلاً غذا بخورد، همچنین اگر نگاه کرده و در حالی که تردید داشته که صبح شده یا نه، کاری را انجام دهد که روزه را باطل می‌کند، و در هر دو صورت؛ بعد معلوم شود صبح بوده است. دهم: اگر در ماه رمضان گمان کند که مغرب شده، و به خیال این که می‌تواند به گمان خود اعتماد کند، یکی از کارهایی که روزه را باطل می‌کند بجا آورد، که در این صورت باید روزۀ خود را قضا کند. مگر بعداً معلوم شود که مغرب بوده است. و در این مسأله فرقی نیست که هوا صاف باشد یا ابری، مکلّف بینا باشد یا نابینا. و روزۀ نذر معیّن در سه‌ مورد اخیر حکم روزۀ ماه رمضان را دارد. یازدهم: اگر کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهد ولی به جهت غفلت یا به واسطه ندانستن مسأله خیال می‌کرده که این کار حلال است، فقط قضا بر او واجب است هر چند می‌توانسته مسأله را یاد بگیرد و در یاد گرفتن آن کوتاهی کرده که در این صورت اگر چه گناه‌کار است ولی کفاره لازم نیست.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -