انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  1448- اگر زنی در منزل همسر خود چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی در عذاب باشد و همسر وی از او خواسته باشد عقایدی را که خلاف اعتقادات یک مسلمان است به زور بپذیرد، حکم شرعی چیست؟

جواب:  هرگونه آزار رساندن چه روحی و چه جسمی حرام است و گاهی موجب دیه می‌شود و آزار شونده می‌تواند به دادگاه صالح مراجعه و دادخواهی کند و چنانچه عقایدی را که می‌خواهد به زن بزور تحمیل کند از عقایدی باشد که موجب کفر است و خود اقرار باعتقاد به آنها داشته باشد کافر است و زن از زوجیت اوخارج است و بدون طلاق بعد از گذشتن عده می‌تواند شوهر کند. و اللَّه العالم

سؤال  1449- با توجه به وکالت ضمن عقد زوجه وکیل است تا در صورت تحقق شرایط مذکور در عقدنامه به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق نماید. آیا عدم تمایل به ادامه زندگی از سوی زوجه عسر و حرج محسوب می‌شود تا به استناد آن زوجه بتواند تقاضای طلاق از دادگاه بنماید؟

جواب:  مجرد عدم تمایل به ادامه زندگی عسر و حرج محسوب نمی‌شود.و اللَّه العالم

سؤال  1450- مدتی قبل به عقد جوانی درآمدم، بعد از مدتی بین ما اختلاف پیدا شد و من چندین بار به خانه والدین خود برگشتم بعداً وی از کرده خود پشیمان شد و پوزش طلبید و مرا به منزل برد وی قول داد که دیگر دعوی نخواهد کرد اما موقعی که خانه برد بمن گفت که نیازهای جنسی و هوسهای شیطانی دوستش را نیز تأمین کنم ولی من از این فعل قبیح و شنیع امتناع نمودم در نتیجه او مرا کتک زد و مورد شکنجه قرار داد. مرا از این وضعیت نجات دهید.

جواب:  از خصوص مورد اطلاع نداریم بطور کلّی شوهر حق ندارد که زوجه خود را به گناه و ادرار کند و بر زن واجب است که از این عمل شنیع خودداری نماید و چنانچه شوهر از معاشرت بمعروف و یا تسریح باحسان امتناع نماید زوجه میتواند به حاکم شرع مراجعه، تا حاکم او را مجبور به یکی از دو امر نماید و در صورت امتناع زوج، با درخواست زوجه، حاکم شرع او را مطلّقه می‌کند. و اللَّه العالم.

سؤال  1451- شرایط سیزده‌گانه‌ای که در ورقه‌ای که به پیوست ارسال می‌شود مندرج در دفتر اسناد ازدواج و عقدنامه می‌باشد به تصویب شورایعالی قضائی رسیده است و سردفتر ازدواج مکلف است شرایط مذکور را مورد به مورد به زوجین تفهیم نماید و آن شرط معتبر است که مورد توافق زوجین واقع و به امضای آنها رسیده باشد پس از این مقدمه استدعا دارم به سؤالاتی که ذیلًا ذکر می‌شود جواب مرقوم فرمائید.

1- آیا شرط اوّل که در مورد نصف دارائی است شرط فعل است یا شرط نتیجه؟

2- آیا وکالت بلاعزل با حق توکیل نیز که در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم زوج به زوجه می‌دهد که در موارد دوازده‌گانه حق طلاق با زوجه باشد شرط فعل است یا شرط نتیجه؟ چون زوجه پیش از اجرای صیغه عقد و نکاح با قبول تمام شرایط از طرف زوج حاضر است که با مشارٌ الیه ازدواج کند).

3- در صورتی که شرط نتیجه باشد آیا زوج می‌تواند زوجه را از وکالتی که به مشارٌ الیها داده عزل کند؟ یا با توافق زوجین زوجه از وکالت عزل شود؟ و شرائط دوازدگانه اسقاط و ملغی شود یا زوجه خود را از وکیل بودن از طرف زوج عزل کند.

4- در صورتی که وکالت بلاعزل با حق توکیل غیری که زوج در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم به زوجه داده باشد که در موارد دوازده‌گانه حق طلاق با زوجه باشد نه شرط فعل باشد نه شرط نتیجه آیا زوج می‌تواند زوجه را از وکالت بلاعزل با حق توکیل غیری که در ضمن نکاح یا عقد خارج لازم به مشار الیها داده عزل کند و یا با توافق زوجین از وکالت عزل یا خود زوجه از وکالتی که زوج به مشار الیها داده خود را عزل کند یا اینکه تا زمانی که زوجه همسر زوج می‌باشد و نکاح منحل نشده وکالت بلاعزل با حق توکیل غیری که زوج به زوجه در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم داده به قوت خود باقی است. در صورتی که زوج مرتکب یکی از موارد دوازده‌گانه شد زوجه می‌تواند با اختیار خود اعمال وکالت نکند و خود را با انجام تشریفات شرعی و قانونی مطلّقه نماید هر زمانی که اراده کند این اختیار را دارد که اعمال وکالت را بکند.

ج الف- شرط اوّل شرط فعل است و لکن چون مجهول است باطل می‌باشد و التزام به آن الزام‌آور نیست. و اللَّه العالم

ج ب- این شرط نیز شرط فعل است لکن یادآوری دو امر لازم است اوّل اینکه وکالت مذکوره در صورتی صحیح است که منجّز باشد و اگر تعلیقی باشد باطل و بی‌اثر است دوّم اینکه بعد از تحقق وکالت منجّزه اگر زوج زوجه را از وکالت عزل نماید زوجه از وکالت منعزل می‌شود و قید بلاعزل در این جهت اثری ندارد و ازاین توضیح جواب سؤالات بعدی روشن می‌شود ضمناً اگر زوجه به طور صحیح از طرف زوج وکالت داشته باشد و زوج هم او را از وکالت عزل نکرده باشد مختار است در این که خود را مطلّقه نماید و یا بر زوجیت با زوج خود باقی باشد و به هر حال الزام اشخاص بر شرط این امور در ضمن عقد یا عقد خارج جایز نیست.و اللَّه العالم

سؤال  1452- احتراماً به استحضار حضرتعالی می‌رساند که مردی از دادگاه تقاضای طلاق همسرش را می‌نماید و بر اساس مقررات دولت جمهوری اسلامی در صورتی که طلاق به تقاضای مرد باشد، چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً در خانه شوهر به عهده وی نبوده است انجام داده باشد، دادگاه می‌بایست اجرة المثل کارهای انجام شده را محاسبه و حکم به پرداخت آن بدهد و یا مبلغی از بابت نحله به زوجه پرداخت شود (زوجه در جلسه دادگاه اظهار می‌دارد: که من حاضر به طلاق نیستم و اگر شوهرم خواست طلاق بدهد باید مهریه و نفقه من را نقداً بپردازد و اجرة المثل سالهایی را که با هم زندگی کرده‌ایم و 16 سال می‌باشد ولی در صورت جلسه دادگاه 14 سال ذکر شده به مبلغ یک میلیون تومان می‌خواهم و کار منزل را انجام داده و اکثر کارها به امر و اجبار شوهرم بوده است) دادگاه اقدام به محاسبه اجرة المثل طبق نظر کارشناس می‌نماید و شوهر نیز رسماً قبول می‌کند که اجرة المثل را بپردازد ولی زوجه با قصد اینکه شوهرش وی را طلاق ندهد و در فرض عدم طلاق و استمرار زندگی اظهار می‌دارد (من اجرة المثل خود را نمی‌خواهم و به شوهرم بخشیدم و با طلاق موافق نیستم و حاضرم با شوهرم با خوبی و خوشی زندگی کنم) با این وجود زوج اقدام به طلاق وی نموده است.

لازم به ذکر است که: زوج و زوجه هر دو معلم بوده و زوجه تمام حقوق خود را در طی سالهای زندگی مشترک صرف احداث منزلی که سند آن به نام زوج بوده و همچنین اموری که شرعاً به عهده زوج بوده، نموده است.

اکنون با توجه به توضیحات فوق حضرتعالی مرقوم بفرمایید:

الف- آیا زوجه می‌تواند با توجه به انجام طلاق و اتمام عده، اجرة المثل معین شده را از زوج تقاضا نماید؟

ب- با توجه به اینکه صرف حقوق معلمی توسط زوجه، به امید استمرار زندگی در منزل زوج بوده است، آیا زوجه می‌تواند مبالغ هزینه شده از ملک خود را مسترد داشته و از همسر سابق بگیرد؟

جواب:  در مسأله طلاق شرعاً جواز و صحت آن موکول بپرداخت وجهی بعنوان اجرة المثل عمل زوجه و حتی پرداخت نفقه او نیست و در مسأله اجرة المثل کار و عمل در خانه زوج اگر بدستور شوهر و بقصد گرفتن اجرت انجام داده باشد اجرة المثل را طلبکار است خواه شوهر او را طلاق بدهد یا همسری آنها برقرار باشد و اگر بدستور شوهر نبوده و یا بقصد گرفتن مزد انجام نداده اجرة المثل عمل را طلبکار نیست خواه شوهر او را طلاق بدهد یا طلاق ندهد و در این جهت اگر زن مدعی دستور زوج باشد باید دعوای خود را اثبات نماید و به هر صورت اگر زوجه طلبی را که از زوج دارد خواه از باب اجرة المثل عمل در خانه زوج باشد یا از جهت دیگر (مثل صداق) بزوج ببخشد بشرط اینکه او را طلاق ندهد و زوج او را طلاق بدهد زوج میتواند بخشش و هبه را فسخ نماید و طلب خود را از او بگیرد و نسبت به مخارجی که زوجه در خانه شوهر کرده اگر بدستور او بوده از زوج طلبکار است و هر مبلغی را که باو داده اگر بقصد بخشش و هبه نبوده نیز از شوهر طلبکار است و در این مسائل حقّی که زوجه پیدا میکند ثابت است خواه طلاق بین آنها واقع شود یا نشود چنانچه باختیاری که زوج نسبت به طلاق دارد ارتباط ندارد باید هر مسلمان مرد باشد یا زن تسلیم حکم خدا باشد. والله العالم

سؤال  1453- زنی از شوهرش شکایت کرده و در دادگاه که او قادر به امر زناشوئی نیست و به علت پیری از همبستری عاجز است و من در حال اضطرار بسر می‌برم اگر از قرائنی صدق گفتارش ثابت شود این نوع اضطرار موجب طلاق او می‌باشد یا خیر؟

جواب:  امر طلاق با زوج است و علّت مذکور موجب الزام زوج به طلاق نیست. و اللَّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -