انهار
انهار
مطالب خواندنی

خواص سويق

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سَويق: به آن در فارسى قديم ، «پِست» گفته مى‏شد . امروزه به آن «قاووت» يا «پوره» مى‏گويند.
گفتنى است كه لغت‏نامه دهخدا لفظ «قاووت» را تركى مى‏داند كه غالبا به معناى آرد حبوبات بريان ‏شده است ؛ ليكن اين واژه ، گاه در مورد غير حبوبات (مانند برخى ميوه‏ ها يا تره‏ بار) نيز كار برد دارد .
علاّمه مجلسى مى‏گويد: از [گفته] كلينى چنين برمى‏آيد كه «سويق» ، درصورتى كه در روايات ، همراه با قيدى [مانند جو]نباشد ، به معناى «سويق گندم» است ؛ چرا كه مى‏گويد: «باب انواع سويق‏ ها و برترىِ سويق گندم» و سپس در ذيل اين عنوان ، حديث‏هايى را مى‏آورد كه در آنها واژه «سويق» ، بدون صفت يا مضافٌ اليه، آمده است.
شهيد در الدروس گفته است: «درباره سويق و سود آن ، روايت‏هاى فراوانى رسيده و كلينى، سويق را به معناى سويق گندم ، دانسته است».
مؤلّف بحر الجواهر گفته است: «از هفت چيز، سويق مى‏سازند: 1- گندم 2- جو 3- كُنار 4- سيب 5- كدو 6- دانه انار 7- شلغم.
همه اين انواع: 1) طبع را مهار مى‏كند 2) قى و دلشوره‏ اى را كه از صفرا زاده مى‏شود، از ميان مى‏برد 3) رطوبت معده را خشك مى‏كند 4) اگر قدرى سويق جو با آب و مقدار اندكى شير برداشته و خشخاش بو داده ساييده با آن مخلوط شود، براى شكم رَوى، سودمند است 5) نيش‏ زدگى‏ها را تسكين مى‏دهد 6) خواب مى‏آورد».
ابن بيطار، به نقل از رازى گفته است: «هر سويقى با چيزى كه از آن ساخته مى‏شود ، تناسب دارد . براى نمونه، سويق جو، از سويق گندم، سردتر است، به همان اندازه كه خودِ جو، طبعى سردتر از گندم دارد. اين سويق، همچنين نفخ بيشترى پديد مى‏آورد. از ميان همه سويق‏ها ، استفاده از سويق گندم و سويق جو، بيشتر است و اين هر دو ، نفخ ‏آور و موجب كندتر شدن حركت غذا از معده به پايين ‏اند. البتّه، اگر اين دو نوع سويق، كاملاً با آب جوشانده و سپس از پارچه ‏اى درشت‏ باف گذرانده شوند و بدين ترتيب، آب آنها جدا شود و به صورت لقمه ‏هايى فشرده درآيند و سپس همراه با آب سرد و شكر، نوشيده شوند، از نفخ آنها كاسته مى‏گردد و چنانچه در تابستان در اوّل صبح، مصرف شوند، براى اشخاص حرارتى و برافروخته ‏مزاج، سودمند خواهند بود و مانع تب‏ ها و بيمارى‏ هاى ناشى از گرم‏ مزاجى مى‏شوند و همين، از بالاترين منافع آن است. كسى كه اين نوع سويق را بخورد، در آن روز نبايد ميوه تر، خيار و سبزى بخورد، يا دست كم نبايد از اين چيزها زياد بخورد؛ امّا سرماديدگان و كسانى كه به نفخ‏ هايى در شكم يا دردهايى مزمن در پشت و مفاصل مبتلا هستند و همچنين پيران و كسانى كه مزاجى كاملاً سرد دارند، نبايد از اين سويق هيچ بخورند. اگر هم به خوردن آن ناچارند، آن را پس از چند بار شستن در آب گرم و همراه با پانيد و عسل، پس از درآميختگى با زيتون و روغنِ وندانه و همچنين روغنِ گردو، با طبع خود مناسب سازند.
هر چند سويق جو از سويق گندم، سردتر است، امّا از آن روى كه گندم نسبت به جو آب بيشترى مصرف مى‏كند، سويق گندم سردكنندگىِ بيشترى براى بدن دارد و بويژه رطوبت ‏بخشى آن به طبع انسان، بيشتر است. به همين دليل ، براى كسانى كه به رطوبت‏ بخشى به بدن نياز دارند، سودمندى بيشترى دارد. برعكس، سويق جو ، براى كسانى كه به خشك كردن طبعْ نياز دارند ، مناسب‏ تر است. چنين كسانى، معمولاً داراى بدن‏هايى سِتَبر ، پُرگوشت و پُرخون هستند، در حالى كه گروه نخست ، بدن‏هايى تكيده، كم‏ گوشت و زرد رنگ دارند.
از اين دو نوع سويق كه بگذريم، ديگر انواع سويق، به عنوان غذا مصرف نمى‏شوند و [تنها] مصرف دارويى دارند، آن گونه كه سويق كُنار، سويق سيب و انار ترش، براى مهار كردن شكم و حرارت دادن بيشتر به آن، به كار مى‏روند، يا از سويقِ خرنوب و سنجد، براى مهار كردن طبع، استفاده مى‏شود[1].
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: السَّويقُ يَهضِمُ الرُّؤوسَ؛[2] سويق،كلّه‏ پاچه را هضم مى‏كند .
درمكارم الأخلاق به نقل از على بن سليمان آمده: أكَلنا عِندَ الرِّضا عليه‏السلام رُؤوسا فَدَعا بِالسَّويقِ ، فَقُلتُ : إنّي قَدِ امتَلأتُ؛[3]
نزد امام رضا (عليه‏ السلام) كلّه پاچه خورديم پس سويق خواست. گفتم: من سير شده‏ ام. فرمود: «اندكى از سويق، كلّه پاچه را هضم مى‏كند و دواى آن است».
امام باقر (عليه‏ السلام) می فرمایند: ما أعظَمَ بَرَكَةَ السَّويقِ ! إذا شَرِبَهُ الإِنسانُ عَلَى الشِّبَعِ أمرَأَهُ وهَضَمَ الطَّعامَ، و إذا شَرِبَهُ الإِنسانُ عَلَى الجوعِ أشبَعَهُ، و نِعمَ الزَّادُ فِي السَّفَرِ وَ الحَضَرِ السَّويقُ؛ [4]
سويق، چه قدر پُربركت است! اگر انسان در حالى كه سير است، آن را بخورد، غذا را گوارش مى‏دهد و اگر در حالى كه گرسنه است، بخورد ، او را سير مى‏سازد. سويق، چه نيكو توشه‏ اى در سفر و در حضر است!
امام صادق (عليه‏ السلام) میفرمایند: السَّويقُ يُنبِتُ اللَّحمَ، و يَشُدُّ العَظمَ؛ سويق،[5] گوشت مى‏روياند و استخوان را استحكام مى‏بخشد.
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: اِسقوا صِبيانَكُم السَّويقَ في صِغَرِهِم؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ؛ [6]
به كودكانتان در خردسالى‏ شان سويق بدهيد؛ چرا كه گوشت مى‏روياند و استخوان را استحكام مى‏بخشد .
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: مَن شَرِبَ السَّويقَ أربَعينَ صَباحا اِمتَلَأَ كِتفاهُ قُوَّةً؛ [7]
هر كس چهل روزْ سويق بخورد، بازوانش پُرتوان مى‏شود.
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ، ويُرِقُّ البَشَرَةَ، ويَزيدُ فِي الباهِ؛ [8]
خوردن سويق با روغن زيتون، گوشت مى‏روياند ، استخوان را استحكام مى‏بخشد ، پوست را نازك مى‏كند و بر توان جنسى مى‏افزايد.
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: اِملَؤوا جَوفَ المَحمومِ مِنَ السَّويقِ؛ يُغسَلُ ثَلاثَ مَرّاتٍ، ثُمَّ يُسقى؛ [9]
درون تب‏ دار را از سويق، پُر كنيد. سه بار در آب شسته شود و آن‏گاه به او خورانده شود.
امام صادق (عليه‏ السلام) می فرمایند: السَّويقُ يُجَرِّدُ المِرَّةَ وَ البَلغَمَ مِنَ المَعِدَةِ جَردا، ويَدفَعُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ؛ [10]
سويق، تلخه را از تن، و بلغم را از معده، كاملاً جدا مى‏كند و هفتاد گونه بلا را دور مى‏سازد .
امام كاظم (عليه‏ السلام) می فرمایند: السَّويقُ و مَرَقُ لَحمِ البَقَرِ يَذهَبانِ بِالوَضَحِ؛ [11] سويق خشك و آب گوشت گاو ، پيسى را از ميان مى‏برند .
منبع راسخون با ویرایش

[1] (بحار الأنوار : جلد 66 صفحه 283)
[2] الكافي ، جلد 6 ، صفحه 306 ، حديث 10
[3] مكارم الأخلاق ، جلد 1 ، صفحه 354 ، حديث 1154
[4] بحار الأنوار ، جلد 66 ، صفحه 278 ، حديث 13
[5] الكافي ، جلد 6 ، صفحه 305 ، حديث 3 66
[6] المحاسن ، جلد 2 ، صفحه 288 ، حديث 1941
[7] الكافي ، جلد 6 ، صفحه 306 ، حديث 12
[8] بحار الأنوار ، جلد 66 ، صفحه 276 ، حديث 6
[9] المحاسن ، جلد 2 ، صفحه 289 ، حديث 1947
[10] بحار الأنوار ، جلد 66 ، صفحه 279 ، حديث 18
[11] الكافي ، جلد 6 ، صفحه 311 ، حديث 7 378

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -