انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله «حاج شیخ حسین محمدی لائینی» (1414 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیةالله حاج شیخ حسین محمدی لائینی، در سال 1301 در روستای ملاّ محله هزار جریب «لائین» فرزندی پا به عرصه وجود گذاشت، كه نامش را حسین نهادند. حسین در 8 سالگی پدر خویش را كه 31 سال بیش نداشت، از دست داد و تحت تكفّل و سرپرستی مادر گرامی خود قرار گرفت. مادر او كه از زنان بسیار مؤمن روستا بود، تمام همت خود را بر این گمارد كه فرزندش را در راه پدر گرامیش تربیت كند و به همین جهت در همان اوان كودكی روحیه طلبگی را در او ایجاد كرد. خاندان آیت الله حاج شیخ حسین محمدی سابقه طولانی و درخشان در علم و تقوا دارند. بنابر مدارك و شواهد موجود، نسبِ این خانواده به طائفه ای به نام «انصار» كه شعبه ای از طایفه انصار مدینه بودند، می رسد. این طائفه هم كنون به انصاری مشهورند. تغییر شهرتِ این خاندان از انصاری به محمدی، هنگام تنظیم شناسنامه در سال 1315 صورت گرفت. آیت الله محمدی از 8 سالگی نزد عموی خویش شروع به تحصیل علوم دینی كردو دروس ابتدایی حوزه را از او فرا گرفت. عموی او كه مرد دانا و پرهیزگاری بود، بر امور تحصیلی اش نظارت می كرد. آیت الله محمدی دروس سطح را در حوزه علمیه منطقه نزد اساتید آن منطقه فرا گرفت و پس از آن، به محضر عالم و عارف نامی استان مازندران، حضرت آیت الله العظمی كوهستانی رسید تا سطوح عالیه را از وی فرا بگیرد. وی بعد از كسب اجازه از آیت الله العظمی كوهستانی، جهت ادامه تحصیل علوم اسلامی، به نجف رفت و در طول 14 سال تحصیل در حوزه علمیه نجف، از محضر اساتید آن جا استفاده برد، سپس در سال 1342 - در حالی كه دو دوره در درس خارج اصول شركت كرده بود و كثر كتب فقه در بحث عبادات و معاملات را گذرانده بود. - با كسب اجازه اجتهاد از علمای نجف، به ایران بازگشت. آیت الله محمدی هیچ گاه فرصت ها را از دست نمی داد، آن چنان كه در نجف اشرف شبانه روز به درس و مباحثه مشغول بود. وی بالاترین كتب سطح را با زیباترین شیوه تدریس می كرد و در علم منقول و تمام علوم مربوط به ادبیات عرب تبحّر داشت. آیت الله محمدی پس از بازگشت به ایران، بنا به دعوت آیت الله كوهستانی در حوزه علمیه كوهستان به تعلیم طلاب پرداخت. او یك مجتهد مسلّم و صاحب نظر در فقه و اصول بود. و از علمای بزرگ اجازه نامه های مختلفی در اجتهاد و نقل روایات و امور حسبیه و شرعیه داشت. آیت الله محمدی در زمان طاغوت كه كشور در خفتان و رعب و وحشت بود و كسی جرأت به زبان آوردن نام مبارك امام(ره) را نداشت، علناً و در اجتماعات مختلف از حضرت امام پشتیبانی می كرد و دائماً خطر انحطاط جامعه را به مردم گوشزد می كرد. او در قیام های مردمی علیه رژیم منحوس و فاسد پهلوی همواره پیشرو بود، تا آن جا كه طلایه دار دسته های تبلیغی بود. آیت الله محمدی در اولین مجلس ختم حاج آقا مصطفی خمینی در مازندران كه توسط خود وی تشكیل شده بود، شركت كرد و اعتنایی به تهدیدات مقامات امنیتی نكرد. آیت الله محمدی در طی 8 سال دفاع مقدس، با جان و مال خویش از رزمندگان اسلام دفاع كرد.وی با حضور در خط مقدم جبهه های نبرد حق علیه باطل و پوشیدن لباس پر افتخار بسیجی، باعث ایجاد روحیه، امید و پشتكار در دل دریادلان بسیجی شد. آیت الله محمدی دو دوره نماینده مردم استان مازندران در مجلس خبرگان بود. آن بزرگوار بسیار به حضرت امام و رهبر عظیم الشأن انقلاب علاقه و ارادت داشت و با تمام وجود از حضرت امام و مقام معظم رهبری حمایت و دفاع می كرد ویژگی های اخلاقی و اجتماعی كمك به نیازمندان: آیت الله محمدی در كمك به نیازمندان بسیار كوشا بود. او با هر فردی كه در جهت رفع نیاز به ایشان مراجعه می كرد، با كمال خوشرویی و سعه صدر برخورد می كرد و در رفع مشكل وی می كوشید. آیت الله محمدی از موقعیّت و جایگاه ممتازی در نزد مردم برخوردار بود و هیچ گاه خویشتن را از مردم جدا نمی دانست. درب منزل وی همه وقت به روی مردم باز به مسؤولانی كه به عیادتش آمده بودند، سفارش كرد به نیازمندان كمك كنند. وی به یكی از مسؤولان گفت: من می میرم، آیا شما نمی خواهید برای حاشیه نشینان جنگل فكر كنید. او حتی مهر نمایندگی خبرگان را به بیمارستان برد، تا بتواند در چنین موقعیتی هم دست نیازمندان را بگیرد. خانه او، خانه حلّ مشكلات مردم بویژه جوانان، طلاب و دانشجویان بود. او جوانان را فرزند خود می دانست. آیت الله لائینی در زهد و بی اعتنایی به دنیا، كم نظیر بود و از اندوختن سیم و زر و تفاخر به اموال، سخت دوری می كرد. در هیچ گوشه ای از زندگی ایشان نشانی از دلبستگی به زخارف دنیا وجود نداشت. فرش های كهنه، فرسوده و سوراخ شده اتاق پذیرایی وی، هر بیننده ای را تحت تأثیر قرار می داد. آیت الله محمدی لحظه ای از خود سازی غافل نبود. ایشان همیشه مشغول ذكر گفتن بود، مگر آن كه از ایشان سؤالی شود و یا بحثی پیش آید كه از ذكر باز بماندوی به بازماندگان شهدای جنگ تحمیلی بسیار احترام می گذاشت. از ایشان نقل شده است كه فرموده اند:خیلی دلم می خواست كه پدرِ شهید باشم، از این كه از فرزندانم شهید نشده اند، خود را شرمنده می بینم. آیت الله محمدی سرانجام در اثر بیماری، در مهر ماه 1372ش. (21 ربیع الثانی 1414 ق.) جهان فانی را وداع گفت. پیكر پاك آن بزرگمرد، پس از تشییع جنازه با شكوه و بی نظیر در استان مازندران و خواندن نماز بر آن جسم پك توسط حضرت آیت الله نصیری، به قم منتقل شد. كثرت جمعیت در تشییع جنازه وی در نكا به قدری بود كه بعضی، شمار جمعیت را تا مرز صد هزار نفر هم گفته اند. تشییع جنازه وی در قم با حضور برخی از اساتید حوزه علمیه قم و اعضای جامعه مدرسین، طلاب مازندران و دیگر قشرها در جوار بارگاه ملكوتی حضرت معصومه(س)، بسیار با شكوه برگزار شد و سرانجام بدن مطهّر آیت الله محمدی دركنار مقبره شهید آیت الله آقا شیخ فضل الله نوری(ره) به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -