انهار
انهار
مطالب خواندنی

خسارت عدم النفع

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – محدوده رفع حکم اکراهی

سؤال: محدوده رفع حکم اکراهى تا کجاست؟ حقّ اللّه، حقّ النّاس، یا کلّیه محرّمات؟

جواب: در صورت اکراه، همه احکام، جز ریختن خون بى گناهان، برداشته مى شود. ولى این در صورتى است که اکراه نسبت به مکره علیه بر امر مهمّى باشد.

٢ – اضرار به غیر در صورت اکراه

سؤال: آیا به واسطه اکراه اضرار به غیر نیز مجاز خواهد بود؟ در صورت جواز، آیا حدیث رفع با حدیث لاضرر تعارض پیدا نمى کند؟

جواب: در صورت اکراه، اضرار به غیر جایز است، و ادّله اکراه حاکم مى باشد; زیرا بسیارى از موارد اکراه، مشتمل بر اضرار به غیر است; مانند اکراه بر قبول پستى از پستهاى حکومت، ولى مسأله ضمان در جاى خود محفوظ است.

٣ – عدم تحقق اکراه در صورت قدرت بر رفع تهدید

سؤال: آیا غیر قابل رفع بودن تهدید، شرط تحقّق اکراه است؟ آیا در این شرط تفاوتى بین احکام وضعیّه و تکلیفیّه وجود دارد؟

جواب: در صورتى که کسى بتواند با تهدید مقابله کند، اکراه صدق نمى کند.

٤ – یافتن راه فرار از عمل اکراه شده

سؤال: آیا یافتن راه فرار از عمل مکره علیه واجب است؟

جواب: در صورتى که از طریق توریه امکان خلاصى باشد، احتیاط آن است که از این راه استفاده کنند.

٥ – اخذ خسارت عدم النفع علاوه بر دیه

سؤال: نظر معظّم له در رابطه با اخذ خسارت عدم النفع (از نوع منفعت قریب الحصول، یا متوقّع الحصول) چه مى باشد؟ لطفاً حکم مصادیق زیر را بیان فرمایید:

الف) راننده اى با اتومبیل خود کار مى کند. در اثر تصادف و خسارت وارده، نتوانسته به مدّت 4 ماه کار کند، و به نظر کارشناسان 4 ماه هم براى تعمیر و راه اندازى خودروى مزبور وقت لازم است. آیا راننده اتومبیل مى تواند علاوه بر هزینه تعمیر، خسارت عدم النفع متعارف این 4 ماه را از مقصِّر حادثه مطالبه نماید؟

ب) هرگاه کسى که حرفه رسمى او طبابت، یا جرّاحى، یا هر شغل دیگرى است، در اثر صدمه بدنى عمدى، یا غیر عمدى، از کار افتاده شود، و به تشخیص کارشناسان، تا آخر عمر توانایى کار کردن و کسب درآمد متعارف را از دست بدهد. آیا مى تواند علاوه بر دیه، درآمد ماهیانه اش را در حدّ متعارف از مقصِّر حادثه طلب کند؟

ج) شخصى با ارتکاب اعمالى نظیر آدم ربایى، طرح شکایت واهى منتهى به بازداشت، ارائه مدارک جعلى به دادگاه، و کسب مجوّز براى توقّف عملیّات ساختمانى، و مانند آن، بدون آن که صدمه بدنى به طرف وارد نماید، او را از کار و زندگى انداخته، و موجبات اضرار وى را فراهم نموده است. به گونه اى که دقیقاً قابل تقویم به مبلغ قابل توجّهى مى باشد.آیا متضرّر مى تواند بابت مدّتى که نتوانسته کار کند، و بازداشت بوده، یا بابت مدّتى که خانه دیرتر براى اجاره آماده شده، مطالبه خسارت نماید؟

د) آیا اولیاى دم واجب النفقه مقتول که بعد از وقوع قتل از دریافت مستمرّى و نفقه محروم شده اند، مى توانند تا مدّت زمانى که عرفاً و قانوناً مستحقّ نفقه بوده اند،

علاوه بر دیه، به میزان نفقه معمول مطالبه خسارت نمایند؟ مثلا همسر مقتول تا زمانى که شوهر ننموده، و فرزندان صغیر مقتول تا زمانى که بالغ و متمکّن نشده اند، حقّ مطالبه خسارت دارند؟

جواب: در مواردى که دیه گرفته مى شود پرداختن خسارت دیگرى لازم نیست، ولى در مواردى که اتومبیل کرایه خسارت دیده، یا شخص کارگر و کارمندى از کار بازداشته شده، یا ساختمانى بى جهت توقیف شده، در تمام این موارد باید اجرت المثل پرداخته شود.

٦ – اخذ خسارت اتومبیل توسط اولیای مقتول

سؤال: از آنجا که مقتول داراى زن و فرزند مى باشد، و آنها را از ماشینى که در تصادف از بین رفته تأمین مى کرده، آیا اولیاى دم مى توانند خسارت کارکرد ماشین را که در این مدّت خراب بوده، و کار نمى کرده، از متّهم دریافت کنند؟

جواب: آنها مى توانند خسارت ماشین، به اضافه خسارت کارکرد ایّام لازم براى تعمیر را بگیرند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -