انهار
انهار
مطالب خواندنی

ديه سقط جنين

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 69 - چندى قبل با توجه به عادت زنانگى عيالم متوجه شديم كه مدت سه ماه و پنج روز است از عادت زنانگى ماهيانه‌اش مىگذرد و عادت عقب افتاده، چند مرتبه به دكتر مراجعه نموده و سوزنهائى تزريق نموديم و نتيجه نگرفتيم تا اين كه بالاخره نزد دكترى رفتيم او گفت با تزريق اين سوزنها بچه شما فلج به دنيا خواهد آمد و ما چون داراى شش فرزند بوديم و من يك نفر كارگر بيش نيستم تصميم گرفتيم نزد پزشك زنانه برويم، خلاصه مراجعه به دكتر زنانه نموده و با رضايت طرفين جنين را كه در حدود يك ماهه بوده اسقاط و از بين برديم، تكليف ما زن و مرد چيست؟

جواب:  در فرض مرقوم اگر مادر مباشر سقط جنين شده مثل اين كه قرص و دوائى كه موجب سقط مىشود خورده باشد بايد ديه او را بدهد و از گناهى كه مرتكب شده توبه نمايد و در اين صورت اگر بى رضايت شوهرش اين عمل را انجام داده است بايد ديه آن را به شوهرش كه پدر جنين است بدهد و اگر با رضايت و موافقت او بوده احتياط اين است كه پدر جنين و كسانى كه بعد از پدر وارث او هستند در ديه با هم مصالحه كنند و اگر طبيب با علم و عمد مرتكب سقط جنين شده ديه به ذمه او است و زن در صورتى كه امتناع از عمل نكرده گناهكار است و بايد توبه نمايد و در اين صورت هم در ديه، پدر و مادر جنين و كسانى كه بعد از آنان وارث او هستند مصالحه نمايند و ديه سقط شده اگر نطفه باشد بيست مثقال شرعى طلاى سكه دار است كه هر مثقال آن هجده نخود است و اگر علقه باشد يعين خون بسته چهل مثقال شرعى و اگر مضعفه باشد يعنى پاره گوشت باشد شصت مثقال است.

سؤال 70 - اگر زن بدون رضايت شوهر قرصهائى مىخورد كه بچه دار نشود يا بچه را ساقط كند آيا شرعا ديه بر زن لازم است يا نه؟

جواب:  اگر زن كارى كند كه نطفه ساقط شود در صورتى كه معلوم باشد نطفه منعقد شده چه با قرص باشد چه به غير آن و چه با رضايت شوهر و چه بى رضايت وى مرتكب فعل حرام شده و بايد ديه بدهد و اگر قرص بخورد كه حامله نشود چنانچه براى او ضرر ندارد و او را عقيم و نازا نمىكند مانعى ندارد مخصوصا در صورتى كه با رضايت شوهر باشد.

سؤال 71 - بچه دو ماه و سه ماه را زن و شوهر با هم توافق كرده سقط نمايند آيا بايد ديه بدهند يا نه؟ و در صورت تعلق ديه به كى بايد بدهند و بعد از ديه كفاره هم دارد يا نه؟

جواب:  بلى ديه دارد و به وراث غير مباشر سقط مىرسد و كفاره ديگرى ندارد.

سؤال 72 - زنى حمل دارد و مريضه است دكتر معالجه او را اين طور تشخيص داده كه بچه دو ماهه او را سقط كند، آيا سقط كردن جايز است يا نه؟ و بر فرض جواز آيا ديه تعلق مىگيرد يا نه و بر فرض تعلق ديه به دكتر تعلق مىگيرد يا به مادر؟

جواب:  سقط جنين جايز نيست و ديه دارد و ديه بر عهده كسى است كه متصدى سقط است مثلا اگر دكتر به عمل جراحى و يا به سبب آمپول زدن به زن بچه را سقط نمايد دكتر ضامن است و اگر خود مادر مثلا شربت يا قرص را كه دكتر داده بخورد مادر ضامن است.

سؤال 73 - نطفه‌اى از مرد كافر در رحم زن كافره كه هر دوى آنها صاحب كتابند منعقد شده زن كافره رجوع مىكند به دكتر و بچه را سقط مىكند اولا سقط كردن اين بچه براى اين دكتر جايز است يا نه؟ ثانيا اگر جايز نيست و اين دكتر مسلمان اين عمل را انجام داد و مباشر سقط شد ديه بر اين دكتر واجب است يا نه؟

جواب:  جنين كه والدين آن در ذمه اسلام نباشند محترم نيست و اگر يكى از آنها در ذمه اسلام باشد هر كس كه مباشر سقط آن گردد ديه بر او واجب است و ديه جنين ذمى اگر روح در آن دميده نشده هشتاد درهم است كه عشر ديه مرد ذمى است و اگر روح در آن دميده باشد ديه كامله است اگر پسر است هشتصد درهم و اگر دختر است چهار صد درهم مىشود.

سؤال 74 - تا اندازه‌اى رايج است مادر يا پدر و مادر هر دو به دكتر مراجعه مىكنند و از او دواى سقط جنين مىخواهند و او هم نسخه مىنويسد يا خود طبيب مباشر سقط مىشود آيا ديه بچه سقط شده را مباشر كه در صورت دوم طبيب است و در صورت اول غير او مىباشد بايد بدهد يا در هر دو صورت مباشر و تقاضا كننده و دستور دهندگان اشتراكا بايد بپردازند؟


جواب:  ديه را مباشر بايد بدهد و اگر پدر و مادر مباشر نباشند واذن هم نداده باشند دو ثلث ديه مال پدر و يك ثلث آن مال مادر است مگر در صورت وجود حاجب كه مادر سدس مىبرد و اگر يكى از آنها مباشر است بدون اذن ديگرى تمام ديه متعلق به آن ديگر است و اگر با اذن بوده احتياطا ديه را مباشر به وارث طبقه بعد بدهد با اذن ديگرى و هم چنين اگر با اذن هر دو باشد احتياطا ديه را به وارث طبقه بعد بدهند با اذن هر دوى آنها.

سؤال 75 - ديه سقط جنين پس از انعقاد نطفه تا آخر مدت حمل چقدر است و مصرف آن كجا است؟

جواب:  ديه نطفه بعد از استقرار در رحم بيست دينار و در علقه چهل دينار و در مضغه شصت دينار و در عظم هشتاد دينار و اگر خلقت تمام باشد صد دينار و بعد از و لوج روح ديه كامله است و يك ثلث ديه مال مادر و دو ثلث مال پدر است به شرط آن كه خودشان سقط نكنند و اگر يكى از آنها مرتكب سقط شود تمام ديه مال ديگرى است.

سؤال 76 - زنى بوسيله طبيب سقط جنين نموده و از اين موضوع زن و شوهر هر دو راضى هستند و نمىدانند كه اين سقط شده جنين است يا علقه فقط مىدانند كه حمل مدتش 55 روز است در اين صورت ديه‌اش چقدر است و به چه كسى بايد داد؟

جواب:  ديه سقط شده جنين در حالى كه علقه باشد چهل مثقال شرعى طلاى سكه دار است و هر مثقال هيجده نخود است و هر كس مباشر سقط بوده واجب است ديه را بدهد مثلا اگر پزشك با عمل جراحى اسقاط نموده ديه بر او است كه بايد به پدر و مادرش بدهد و در اين صورت چنانچه سقط جنين با اذن پدر و مادر بوده احتياطا مباشر ديه را با اذن آنها به وارث بعد بدهد و اگر پزشك دارو داده و مادر به اختيار آن دارو را خورده و سقط جنين شده چنانچه بدون اذن پدر باشد ديه را بايد به پدر جنين بدهد و در فرض سؤال كه معلوم است پنجاه و پنج روز از مدت حمل گذشته محكوم به علقه بودن است و در مورد شك به مقتضاى اهميت نفوس احتياطا بايد ديه حد اكثر داده شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -