انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام حد سرقت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – اجرای حد برای معاونین در سرقت

سؤال: درباره شرکت در سرقت بفرمایید:

الف) آیا شرکت در سرقت، منوط به مداخله اجرایى در سرقت است؟

ب) در صورت مثبت بودن پاسخ الف، آیا عملیّات اجرایى سرقت تنها شامل بیرون آوردن مال و اخراج آن از حرز است؟ یا هر نوع همکارى که در تحقّق سرقت مؤثّر باشد (مانند شکستن حرز، یا باز کردن رمز گاوصندوق، و مانند آن) را نیز شامل مى شود؟ج) آیا شرکت در سرقت در صورتى محقّق مى شود که شىء واحد ربوده شود، یا اگر هر نفر شىء جداگانه اى را برباید نیز شرکت در سرقت محسوب مى شود؟ مثلا اگر دو نفر با هم وارد منزلى شوند، یکى جواهرات و دیگرى تابلوهاى گران قیمت را برباید، آیا شرکت در سرقت تحقّق یافته است؟د) آیا شرعاً سارق تنها به فرد یا افرادى اطلاق مى شود که مال را از مکان خود بیرون آورند، یا همکاران و همراهان آنها (هر چند در اخراج مال مباشرتاً دخالت نداشته باشند) نیز سارق محسوب مى شوند؟ مثلا اگر عدّه اى وارد منزلى شوند و یک نفر با اسلحه افراد داخل منزل را با قهر و غلبه تهدید کند، و زمینه ورود دیگران را فراهم نماید، و دیگرى گاوصندوق را باز کند، و شخص سوّم پول ها را جمع و در کیسه اى قرار دهد، و فرد چهارم پول ها را از منزل خارج کند. آیا تنها فرد اخیر سارق است، یا همگى سارقند؟

جواب: الف) آرى منوط به مداخله اجرایى در سرقت است.

ب) در صورتى که همه با قصد معاونتِ بر سرقت این کار را کرده باشند (خواه به صورت مباشرت بوده، یا تسبیب) و شرایط دیگر در آن جمع باشد، همه آنها سارق محسوب مى شوند.

ج) در صورتى که عرفاً همه آنها یک سرقت محسوب شود، حکم واحدى دارد.

د) حدّ سرقت فقط بر کسانى اجرا مى شود که هتک حرز کنند، و مال را از حرز خارج نمایند.

٢ – عفو سارق در صورت اقرار و ثبوت حد

سؤال: در صورتى که سرقت جامع شرایط حدّ، با اقرار سارق نزد حاکم ثابت شود، سپس سارق توبه کند، آیا عفو وى توسط ولىّ امر جایز است؟

جواب: آرى، جایز است.

٣ – ساقط شدن حدّ سرقت

سؤال: از چه طرقی حدّ سرقت ساقط می شود؟

جواب: در صورتیکه قبل از دستگیری صاحب مال عفو کند حد سرقت ساقط می شود.

٤ – ساقط شدن حدّ سرقت

سؤال: از چه طُرقی حدّ سرقت ساقط می شود؟

جواب: در صورتیکه قبل از دستگیری صاحب مال عفو کند حدّ سرقت ساقط می شود.

٥ – ثبوت همزمان سرقت حدی و تعزیری برای یک سارق

سؤال: اگر در مورد یک نفر هم سرقت واجد شرایط حدّ و هم سرقت فاقد شرایط حد ثابت شود، آیا اجراء حد کفایت از تعزیر مى کند؟ یا به لحاظ سرقت واجدشرایط حدّ باید حد اجراء شود، و به لحاظ سرقت فاقد شرائط حدّ، تعزیر مى گردد؟

جواب: در فرض مسأله که هر دو با هم ثابت شده (هر چند مربوط به دو زمان باشد) تنها حد کافى است.

٦ – شمول "سرقت حدّی" بر سرقت اسناد اعتباری

سؤال: آیا میتوان سرقت اسناد اعتباری از جمله چک و کارتهای اعتباری را با جمیع شرایط سرقت حدی محسوب کرد؟

جواب: هرگاه تمام شرایط سرقت در آن جمع باشد سرقت حدّی است.

٧ – سرقت نرم افزار از سایت های کفار حربی

سؤال: آیا جایز است از طریق اینترنت از سایتهای دشمن که ما راتحریم کرده اند جنس اینترنتی یا نرم افزار سرقت کنیم؟

جواب: این کار تناسب با کرامت اسلامی ندارد.

٨ – نگهداری و مخفی کردن اموال مسروقه

سؤال: آیا حمل، نگهدارى و مخفى کردن اموال مسروقه هر کدام جرم جدایى محسوب مى شود، یا در حکم عمل واحد است؟

جواب: در صورتى که حدّ شرعى بر او جارى شود، چیز دیگرى به خاطر این امور بر او نیست.

٩ – مخارج درمان سارق پس از اجرای حد

سؤال: آیا مخارج درمان محکومٌ علیه پس از قطع، یا تحمّل ضربات شلاّق، بر عهده دولت اسلامى مى باشد؟ منظور مخارج متعارف، یا مخارج حتّمى الوقوع; مثل پانسمان و مانند آن است.

جواب: احتیاط آن است که مخارج قابل توجّه از بیت المال پرداخته شود.

١٠ – انکار پس از اقرار به سرقت

سؤال: چنانچه متّهم نزد مراجع انتظامى، یا قاضى دیگرى غیر از قاضى صادر کننده رأى، اقرار به سرقت نموده باشد، و پس از آن پرونده با قرار عدم صلاحیّت محلّى، ذاتى و مانند آن، نزد اینجانب به عنوان قاضى رسیدگى کننده ارسال شده باشد، و متّهم منکر سرقت گردد، حکم چگونه خواهد بود؟!

جواب: هرگاه شهود معتبر نزد قاضى دوّم شهادت به اقرار متّهم بدهند، حقوق مالى ثابت مى شود; ولى حدّ و تعزیر ثابت نمى شود.

١١ – انکار پس از اقرار به سرقت

سؤال: چنانچه متّهم نزد مراجع انتظامى، یا قاضى دیگرى غیر از قاضى صادر کننده رأى، اقرار به سرقت نموده باشد، و پس از آن پرونده با قرار عدم صلاحیّت محلّى، ذاتى و مانند آن، نزد اینجانب به عنوان قاضى رسیدگى کننده ارسال شده باشد، و متّهم منکر سرقت گردد، حکم چگونه خواهد بود؟!

جواب: هرگاه شهود معتبر نزد قاضى دوّم شهادت به اقرار متّهم بدهند، حقوق مالى ثابت مى شود; ولى حدّ و تعزیر ثابت نمى شود.

١٢ – عدم اجرای حد سرقت در محاکم قضایی

سؤال: از زمان تصویب قانون مجازات اسلامى تاکنون، کمتر قاضى و محکمه اى را مى توان یافت که اقدام به اجراى حدّ الهى سرقت نموده باشد. آنها در توجیه عمل خویش به احادیثى از ائمّه اطهار و رسول گرامى اسلام «علیهم آلاف التحیة و السلام» استناد مى کنند که مضمون آن احادیث چنین است: «چنانچه قاضى در عدم اجراى حدّ الهى دچار اشتباه گردد، بهتر است تا این که در اجراى آن دچار اشتباه شود.» عدّه اى دیگر در مقام توجیه به معضلات بیکارى و عواقب ناشى از تبلیغات سوء دشمنان اشاره مى نمایند، و خلاصه هر کس به نحوى از اجراى حدود الهى، خصوصاً در سرقت و محاربه، شانه خالى مى کند. و کار به جایى رسیده که گویا هیچ سرقت مشمول حدّ الهى در کشور صورت نمى گیرد! نظر حضرتعالى در این مورد چیست؟

جواب: در صورتى که شرایط حدّ سرقت جمع باشد، قاضى نباید وسوسه کند، و باید حدود الهى اجرا گردد. و لزومى ندارد حتماً در ملأعام باشد، تا مخالفان روى آن تبلیغات منفى کنند.

١٣ – استفاده از داروی بی حس کننده هنگام قطع دست

سؤال: استفاده از داروهاى بى حس کننده به هنگام اجراى حدّ سرقت چه حکمى دارد؟

جواب: اشکالى ندارد.

١٤ – تأثیر بازگرداندن مال مسروقه در اجرای حد

سؤال: در قانون مجازات اسلامى و بعضى از متون فقهى یکى از شرایطى که براى اجراى حدّ سرقت به طور مطلق بیان شده این است که: «سارق پس از سرقت، مال را تحت ید مالک قرار نداده باشد» آیا شرط مذکور در تمام مراحل رسیدگى، حتّى پس از ثبوت جرم و انشاى رأى نیز جارى مى باشد؟ یا اختصاص به قبل از شکایت نزد حاکم دارد؟

جواب: باز گرداندن مال به مالک پس از ثبوت جرم و انشاى رأى، فایده اى ندارد و موجب سقوط حدّ نمى شود.

١٥ – اجرای حد برای سرقت جسد انسان

سؤال: آیا جسد انسان مال تلقى مى شود و خرید و فروش آن براى اهداف مشروع جایز است و آیا موضوع جرم براى عنوان سرقت واقع شود یا خیر؟خصوصاً وقتى که صدها سال از تاریخ مرگ، گذشته باشد و موضوع از جهت باستان شناسى و تاریخى حائز اهمیّت باشد؟

جواب: خرید و فروش بدن میّت مسلمان جایز نیست و مال محسوب نمى شود امّا بدن غیرمسلمان براى اهداف مشروع مانند تشریح در مواردى که مجاز است نیز خالى از اشکال نیست و در هر حال اجراى حدّ سرقت مشکل است.

١٦ – تقاضای حد از طرف مالباخته

سؤال: در مورد اجراى حدّ سارق، علاوه بر جمیع شرایط، آیا تقاضاى قطع ید از طرف مالباخته نیز لازم است، و یا به مجرّد شکایت نزد قاضى با فرض وجود شرایط دیگر اجراى حدّ واجب مى شود؟

جواب: شکایت او کافى است و نیاز به تقاضاى اجراى حد ندارد.

١٧ – اخذ اموال از سارق قبل از شکایت مالباخته

سؤال: چنانچه قبل از طرح شکایت از طرف مالباخته نزد قاضى، اموال مسروقه توسط اداره آگاهى از سارق اخذ و جهت تحویل به مال باخته نگهدارى شود به نحوى که هر موقع مال باخته تقاضا نماید اموال به او تحویل مى گردد، ولى مال باخته با وجود علم به این موضوع قبل از تحویل گرفتن اموال نزد قاضى شکایت مى کند آیا در این صورت نیز اجراى حدّ سرقت واجب است؟

جواب: حدّ سارق در این جا اجرا نمى شود، و از قبیل بازگشت مال به دست صاحب آن است.

١٨ – یک حد برای چند سرقت

سؤال: کسى که مرتکب چهار فقره سرقت شده همه اینها به ثبوت رسیده است آیا براى تمامى اینها یک حد کافى است یا هر کدام حدّ جداگانه اى دارد؟

جواب: حدّ واحد براى همه آنها کافى است.

١٩ – نصاب حد سرقت

سؤال: با توجّه به این که نصاب حدّ سرقت یک ربع دینار شرعى است و موضوع درهم و دینار فعلا منتفى است، نصاب حدّ سرقت را چگونه به دست بیاوریم؟ آیا مى توان پول رایج یا طلاى غیر مسکوک را معیار قرار داد؟

جواب: باید از اهل خبره سؤال کرد که اگر دینار مسکوکى وجود داشته باشد چه اندازه قیمت دارد و قیمت یک ربع آن، نصاب حدّ سرقت خواهد بود و هرگاه سرانجام شک در مقدار حاصل شود باید قدر متیقّن را حساب کرد.

٢٠ – سرقت مالی که بدون اطلاع مالک داخل حرز گذاشته شده

سؤال: یکى از شرایط اجراى حدّ سرقت این است که مال در حرز باشد. لطفاً بفرمایید: لف) اگر فرزند، دوست، همسایه، اجیر، یا شخص دیگرى، با اطّلاع، یا بدون اطّلاعِ صاحب مال، مال را در حرز قرار دهد; آیا ربودن این مال با وجود دیگر شرایط، سرقتِ حدّى محسوب مى گردد؟ب) اگر مال بدون اطّلاع و دخالت مالک در حرز قرار گیرد و ربوده شود، آیا با وجود شرایط دیگر، حکم سرقت حدّى دارد؟ مثلا اگر حیوانى بدون اطّلاع مالک به طویله رود و درب طویله بسته شود، سپس کسى حیوان را برباید، آیا سرقت حدّى محسوب مى شود؟ یا مثلا فردى مالى را پیدا کند و در حرز بگذارد، و این مال ربوده شود، چه حکمى دارد؟ج) اگر صاحب مال آن را در حرز نگذاشته باشد، و راضى به حرز نباشد، و مال ربوده شود، آیا حدّ قطع با وجود سایر شرایط جارى مى گردد؟

جواب: الف) چنانچه به امر و اطّلاع صاحب مال باشد، سرقت حدّى محسوب مى شود. و در صورت عدم اطّلاع او، احتیاط آن است که حد جارى نشود.

ب) احتیاط عدم اجراى حد در این گونه موارد است.

ج) جارى نمى شود.

٢١ – اجرای حد برای معاونین در سرقت

سؤال: درباره شرکت در سرقت بفرمایید:

الف) آیا شرکت در سرقت، منوط به مداخله اجرایى در سرقت است؟

ب) در صورت مثبت بودن پاسخ الف، آیا عملیّات اجرایى سرقت تنها شامل بیرون آوردن مال و اخراج آن از حرز است؟ یا هر نوع همکارى که در تحقّق سرقت مؤثّر باشد (مانند شکستن حرز، یا باز کردن رمز گاوصندوق، و مانند آن) را نیز شامل مى شود؟ج) آیا شرکت در سرقت در صورتى محقّق مى شود که شىء واحد ربوده شود، یا اگر هر نفر شىء جداگانه اى را برباید نیز شرکت در سرقت محسوب مى شود؟ مثلا اگر دو نفر با هم وارد منزلى شوند، یکى جواهرات و دیگرى تابلوهاى گران قیمت را برباید، آیا شرکت در سرقت تحقّق یافته است؟د) آیا شرعاً سارق تنها به فرد یا افرادى اطلاق مى شود که مال را از مکان خود بیرون آورند، یا همکاران و همراهان آنها (هر چند در اخراج مال مباشرتاً دخالت نداشته باشند) نیز سارق محسوب مى شوند؟ مثلا اگر عدّه اى وارد منزلى شوند و یک نفر با اسلحه افراد داخل منزل را با قهر و غلبه تهدید کند، و زمینه ورود دیگران را فراهم نماید، و دیگرى گاوصندوق را باز کند، و شخص سوّم پول ها را جمع و در کیسه اى قرار دهد، و فرد چهارم پول ها را از منزل خارج کند. آیا تنها فرد اخیر سارق است، یا همگى سارقند؟

جواب: الف) آرى منوط به مداخله اجرایى در سرقت است.

ب) در صورتى که همه با قصد معاونتِ بر سرقت این کار را کرده باشند (خواه به صورت مباشرت بوده، یا تسبیب) و شرایط دیگر در آن جمع باشد، همه آنها سارق محسوب مى شوند.

ج) در صورتى که عرفاً همه آنها یک سرقت محسوب شود، حکم واحدى دارد.

د) حدّ سرقت فقط بر کسانى اجرا مى شود که هتک حرز کنند، و مال را از حرز خارج نمایند.

٢١ – اجرای حد برای معاونین در سرقت

سؤال: درباره شرکت در سرقت بفرمایید:

الف) آیا شرکت در سرقت، منوط به مداخله اجرایى در سرقت است؟

ب) در صورت مثبت بودن پاسخ الف، آیا عملیّات اجرایى سرقت تنها شامل بیرون آوردن مال و اخراج آن از حرز است؟ یا هر نوع همکارى که در تحقّق سرقت مؤثّر باشد (مانند شکستن حرز، یا باز کردن رمز گاوصندوق، و مانند آن) را نیز شامل مى شود؟ج) آیا شرکت در سرقت در صورتى محقّق مى شود که شىء واحد ربوده شود، یا اگر هر نفر شىء جداگانه اى را برباید نیز شرکت در سرقت محسوب مى شود؟ مثلا اگر دو نفر با هم وارد منزلى شوند، یکى جواهرات و دیگرى تابلوهاى گران قیمت را برباید، آیا شرکت در سرقت تحقّق یافته است؟د) آیا شرعاً سارق تنها به فرد یا افرادى اطلاق مى شود که مال را از مکان خود بیرون آورند، یا همکاران و همراهان آنها (هر چند در اخراج مال مباشرتاً دخالت نداشته باشند) نیز سارق محسوب مى شوند؟ مثلا اگر عدّه اى وارد منزلى شوند و یک نفر با اسلحه افراد داخل منزل را با قهر و غلبه تهدید کند، و زمینه ورود دیگران را فراهم نماید، و دیگرى گاوصندوق را باز کند، و شخص سوّم پول ها را جمع و در کیسه اى قرار دهد، و فرد چهارم پول ها را از منزل خارج کند. آیا تنها فرد اخیر سارق است، یا همگى سارقند؟

جواب: الف) آرى منوط به مداخله اجرایى در سرقت است.

ب) در صورتى که همه با قصد معاونتِ بر سرقت این کار را کرده باشند (خواه به صورت مباشرت بوده، یا تسبیب) و شرایط دیگر در آن جمع باشد، همه آنها سارق محسوب مى شوند.

ج) در صورتى که عرفاً همه آنها یک سرقت محسوب شود، حکم واحدى دارد.

د) حدّ سرقت فقط بر کسانى اجرا مى شود که هتک حرز کنند، و مال را از حرز خارج نمایند.

٢٢ – عفو سارق در صورت اقرار و ثبوت حد

سؤال: در صورتى که سرقت جامع شرایط حدّ، با اقرار سارق نزد حاکم ثابت شود، سپس سارق توبه کند، آیا عفو وى توسط ولىّ امر جایز است؟

جواب: آرى، جایز است.

٢٣ – ساقط شدن حدّ سرقت

سؤال: از چه طُرقی حدّ سرقت ساقط می شود؟

جواب: در صورتیکه قبل از دستگیری صاحب مال عفو کند حدّ سرقت ساقط می شو


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -