انهار
انهار
مطالب خواندنی

وظيفه ام در مقابل زنايي كه كردم (مرجع تقلید: آیةالله فاضل لنکرانی)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام. راستش من كلاس دوم هنرستان بودم كه خيلي تنها بودم. هرشب به كل شماره هاي روي گوشيم تك زنگ ميزدم (دوستانم) يه شب يكيشون كلافه شده بود از تك زنگهاي من گوشيشو كه برداشت كه زن داداش دوستم بود. با شنيدن صداي زن حرف نزدم قطع كردم . ساعت 11 شب بود. فردا كه از مدرسه برگشتم گوشيمو كه نگاه كردم ديدم يه پيام عاشقانه اومده. دلم ريخت پايين منم يه پيام دادم. بعد گفتم خواهر ندارم اگه ميتونيد خواهرم بشيد تا باهاتون دردودل كنم. گفت باشه. با پيامك. بعد از چندروز زنگم زد صدامو كه شنيد الكي گفت من خواهر دوستتم گوشيشو داده به من خودش خط جديد گرفته. به همين منوال پيامكي بود كه يكبار از مريضي كم خونيش گفت و گفت اگه ميتوني برام مطلب گير بيار و بهم بده. مطلب رو از اينترنت گير آوردم ولي نميخواستم ببينمش. هي اصرار كي بيا بهم بده. رفتم. اول سر قرار فرار كردم ولي بعد همونجا زنگم زد و بهش دادم و بهم يه ادكلن داد. تا شب نفسم ميزد. بعد از يكماه باز دوباره خواست منو ببينه و بعد زنگها و پيامكهاي شب بخير شروع شد. باز ديدمش ولي راحتتر بود برام. 4 ساعتي رو پيش هم بوديم. اون وضع مالي خوبي نداره. توي يه زيرزمين با سه تا بچه(دختر7ساله - دختر4ساله - پسر1ساله) زندگي ميكنه - شوهرش يه آدم ساده و بعضي وقتها بي فكر و لجبازي هست. اونها يه منطقه پايين شهر زندگي ميكنن. اين زن و شوهر اول توي محله ما بودند و بعد باهم ازدواج كردند. وضع خوبي ندارن. شوهرش توي ... نظافت ميكنه. كم كم بهم وابسته شديم. مشكلاتمون رو به هم ميگفتيم. با هم فكري كمك هم ميكرديم هر روز به اسم فاطمه زنگ خونشون ميزدم حدود 5 سال روزي 4 ساعت. حداقلش 1 ساعت بود. بعد كه باهاش آشنا شدم كم كم با هم به فكرمون رسيد كه عين خواهر و برادر به خونه هم بريم. برا همين من كه با شوهرش هم محلي بودم راحت تونستم اينور اونور با سلام و احوال پرسي به زندگيش راه پيدا كنم. و برخي از كارهاشون رو انجام بدم. بعد چون دختر بزرگش ميرفت دبستان هر روز ميرفتم خونش عين يه برادر با بچه هاش بازي ميكردم و توي كارهاي خونه كمكش ميكردم بعد از چند وقت ديگه چادرش رو گذاشت زمين و به بچه هاش ميگفت دايي هست. با هم بيرون ميرفتيم. و حتي سوار موتور هم ميشد. يه بار بچه هاش خونه باباش بودند. با هم اومديم خونه نميدونم چي شد هي به هم چسبيديم و اون با مانتو منم با لباس. بعد از دو هفته از اون ماجرا يه روز صبح كه خونش بودم توي يه اتاق با هم هي خواستيم همو ببينيم. و وقتي كم كم همو ديديم كنار هم ... و.... اون روز تاچند روز خيلي ناراحت بوديم. نه من از خانواده بدي بودم نه اون. مادر من يه آدم مذهبي و بابام يه كارگر خوب و دلسوز. و با پول كارگري با اين كه خونه كوچيكي داريم روضه اباعبدالله ميخونيم. منم از 3 سال و نیمي ميرفتم به قرآن خوندن. بعد از اون و ناراحتي ها كه تموم ميشد صبح زود به محض اينكه ميرفتم خونش و بچه هاش هم خواب بودند چون شوهرش 6 صبح ميرفت با هم ... ميكرديم. چون خونشون اجاره اي بود و خونواده شوهرش خيلي اذيتش ميكردند و شوهرش هم يه آدم ساده و شايد كمي هم ساده لوح و يه جورايي خيلي خيلي با ذهن پايين بود. كم كم همسايه ها از رابطه فهميده بودن. چون پايين شهر بود همه همسايه ها حداقل جرمشون سيگار بود. يه روز كه به شوهرش گفتيم بابت خريد كامپيوتر قسطي گفت چون من سركارم با خانم بريد. البته جلو اون با خانمش عين يه زن و مرد غريبه بوديم ولي وقتي تنها ميشديم آجي و داداشي همو صدا ميكرديم. اون روز از قضا زد و كامپيوتر رو آورديم. بچه هاش هم بودند. هر سه. چون شوهرش در جريان بود كه صبح وعده بذاريم و بريم برا خريد كامپيوتر چون دست و پا نداشت شوهرش. خيالم راحت تر بود. بعد این دفعه همسايه ها زنگ به پليس زدند. پليس كه ديد بچه توي خونس و شوهرش در جريانه و همسايه ها همگي يا معتادن يا آدم درستي نيستند. اصلا كاري بهم نداشت. بعد از اون روز ديگه اونجا نرفتم. وقتي هم ميرفتم برا تعمير كامپيوتر يا بيرون قرار ميزاشتيم. تا اينكه خونشون رو خواستند جابه جا كنن. چاه خونه اومده بود بالا و فرششون نجس شده بود سريع گشتم دنبال خونه. خونه رو براشون اجاره كردم و حتي كلّ چكها و چك ضمانت رو خودم دادم. حتي يه بار پسراي همسايه شون دنبالمون اومدن و وقتي من و اون با موتور داشتيم ميرفتيم. عكسمون رو گرفتند. چون معتاد بودند. ظهر زنگشون زدم و بهشون 50 تومن دادم عكسها رو پاك كردند. و گفتند برو هر چي دلت ميخواد باهاش رابطه داشته باش خونه رو كه اجاره كردم. نسبتا محله بهتر شده بود. و بچه هاش براي اين كه محلشون فرق كرده بود بايد ميرفتن مدرسه به شوهرش گفتم كه من هر روز اين چند ماه باقيمونده مدرسه ميبرمشون و ميارمشون. باز توي اون خونه جديد چندين بار با هم رابطه داشتيم. همش بهش ميگفتم آجي غصه نخور. كاش ميشد منم ازدواج كنم. شوهرش بخاطر اينكه فك ميكرد فاطمه دوست همسرشه هي ميگفت اين فاطمه كيه. اين فاطمه كيه. چون من به اسم فاطمه زنگ خونش ميزدم. بعد گذشت تا به مادرم گفتم ميخوام ازدواج كنم دو سالي طول كشيد تا چند ماه پيش ازدواج كردم. همسرم خيلي خوب و مهربونه. منم چند دفعه به اون زن زنگ زدم ببينم با اين وضع ماليش و اينكه هيچكدوم فاميل به فكرشون نيستن و حتي خانواده شوهرش اذيت ميكنن با حرفاشون داره چيكار ميكنه تا دلم آروم بگيره. نميدونم با اين همه گناه بايد چيكار كنم؟ ميترسم همسرم هم بشه عين خودم اون كاري كه من بازن مردم كردم؟ ميترسم از آيندم؟ از اينكه اگه اون زن رو كامل كامل بگم ولش كن خودش ميدونه به خاطر من توي جهنم بسوزه؟ نميدونم اون رو كه دسترسي به هيچ امكاني نداره با سه بچه كوچيك بايد چيكار كنه؟ حتي جهيزيه اش رو هم زياد ندادن؟ اون هنوز بايد برا خودش لوازم خانگي بخره ؟ چه برسه به جهاز بچه هاش؟ حتي من براشون دو تا فرش قسطي خريدم كه همه پولشو خودشون دادن. الكي به شوهرش گفتم من آشنا سراغ دارم. خواهر بزرگش كه حدود 39 سال داره. از رابطه صميمي ما با خبر بوده. حتي ميدونسته به هم دست ميزنيم و سوار موتور ميشه و با هم بيرون ميريم. نميدونم. فقط پشيمونم. از وقتي ازدواج كردم حدودا 8 ماهه فقط 3 دفعه زنگش زدم تورو خدا كمكم كنيد. هر بهايي داره ميپردازم بشرط اينكه هم بخشيده بشم و هم آبرويي از كسي نره و هم خداي نكرده اين گناه ها باز براي هيچكي پيش نياد.چون ميگن هركار بكني برسرت مياد. من نميخوام زنم يا دخترم بخاطر اشتباه من اونها هم باز گناه كنن. نميدونم...نميدونم...نميدونم...همه سوالاتم رو جواب بدين...حتي قرآن رو يادش دادم. انقد زياد با هم نذر ميكرديم ... .هر روز روزي 5 صفحه قرآن ميخونديم.حدودا 8 بار با هم قرآن رو ختم كرديم. ا شتباه بوده ميدونم. گفتم كه ديگه اشتباه نرم... بخدا اگه وضع ماليش خوب بود خيالم راحت بود. الآن فقط فكر تنها بودنش و وضع مالي بدش و شوهر بي دست و پاش دلمو هي ميبره اونجا. . لذتي كه اون بهم ميداد ديگه حس نكردم. با اينكه همسرم سيّده و خيلي زندگي كن و مهربونه. الآن هم خودم خونه اجاره ايم. كمكم كنيد به ايميلم جواب كامل بديد....هرچي هم هزينش ميشه بگيد براتون واريز كنم به حساب فقط برام بنويسيد كه هم اون زندگيش پاك و بي گناه بشه. هم من... چون نميخوام من خوب خوب بشم و اونم بخاطر گناه بينمون از بين بره تا ابد...چون صداش ميكردم آجي........فك ميكنم واقعا آجيم بود.....خيلي بهم دلبسته بوديم و وابسته ...همه رازهاي هم رو هم ميدونستيم.
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قدّس سرّه)
جواب: سلام علیکم؛
خواندن نامه شما موجب تاثر شد به دلیل انکه چرا جامعه ما تا این حد انحطاط اخلاقی کرده و آنچنان مهر بر برخی دلها گذاشته شده باشد که حرام بیّن و عمل فحشای زنا را زشت ندانیم!!!
در حالات برخی از افراد قران می فرماید: «و زیّن لهم سوء اعمالهم» یعنی آنچنان تحت نفوذ شیطان قرار می گیرند که شیطان اعمال زشت و سوء و پلیدشان برایشان زینت می شود و آنها را خوب می پندارند.
شیطان راه معصیت را به اسم کار نیک و خیر جلوه می دهد تا با ناموس دیگران خوش و بش می کند.
وقتی پلیدی و پلشتی و گناه آنچنان روشن تر از آفتاب شود که حتّی همسایگان محله معتاد، و آلوده به گناه، بفهمند و پرده را بالا بزنند و پلیس را خبر کنند.
وقتی چند نفر برای گرفتن عکس گناه و جور کردن سند جرم، اقدام کنند ولی با پرداختن حقّ سکوت 50 تومانی، لبشان بسته شود و بگویند برو هر چه دلت می خواهد باهاش رابطه داشته باش!!!
وقتی در کنار فحشا قران ختم شود!!! و نذر برای تقرب به خدا صورت گیرد!!!
واقعا در جامعه امروز جهل معنا ندارد وقتی دنیای به این بزرگی دهکده کوچک تلقی شده!! و علم و آگاهی به همه نقاط عالم منتشر شده است!
وقتی انسان میتواند با یک موبایل به عمق اطلاعات دنیا پا گذارد و در هر موضوعی جهلش برطرف می شود چطور انسان میتواند ادعا کند که گناه بودن این ارتباط شوم را ندانستم؟
نباید این وسیله که می تواند موجب کسب اطلاعات مفید و آگاهی گردد وسیله ارتباط با ناموس مردم شود!
البته نباید شما از سرزنش های بنده که حداقل تنبیه شما هست ناراحت شوید زیرا به یقین می دانید که اگر بنا شود خدای علی اعلی مجازات کند چگونه مجازاتی دامنگیرتان می شود! و البته بدانید اگر توبه نکنید مجازات خدا حتما در پیش است.
شما نام کاربری خود را ...  گذاشته اید که نمی دانم آیا واقعاً ...  هستید یا خیر ولی انتخاب همین کلمه برای نام کاربری خود شاید بتواند نشان از آشنایی و علاقه شما با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) باشد.
اصلاً چند سوال ذهنم را درگیر ساخته:
اصلاً آیا تاکنون کتاب گناهان کبیره مطالعه کرده اید؟
اصلاً آیا تاکنون عواقب گناه زشت فحشا را بررسی کرده اید؟
اصلاً آیا تاکنون به یک روحانی مسلط به معارف اسلام برای فهمیدن دین و اسلام مراجعه کرده اید؟
اصلا آیا مسجدی هستید؟ اهل نماز و دعا هستید؟
اصلا آیا اهل عشق و علاقه شدید به اهل بیت (علیهم السلام) هستید؟
اصلا آیا با بچه های مذهبی و اهل جلسات قران و دعا و ذکر و مناجات معاشرت همیشگی دارید؟
اصلا آیا اهل نماز اول وقت و کسب حلال هستید؟
اصلا آیا اهل خمس و درآمد حلال هستید؟
اصلا آیا از مال و درآمد حلال ارتزاق می کنید؟
گمان می کنم با آنچه شما در متن نامه خود نوشته اید جواب همه سؤالات حقیر؛ نه باشد!!!
تمام بدبختی ها و نگون بختی ها و تیره و تاریکی های روح و روان و چالش های معنوی ناشی از بریده شدن از خداست!
شاید لقمه ایی را که تناول می کنید از حلال نباشد.
ناراحت نباشید که چنین صریح و رسا می گویم زیرا در روایت وارد شده است: «من اکل لقمة من الحرام سوّد قلبه و خلّف دینه و لا یستجاب اذا دعاه» کسی که لقمه ایی حرام بخورد قلبش تیره و تار می شود و دینش خلاف و عوض می شود یعنی خوبی ها را بد و بدی ها را خوب می داند و دعاهایش مستجاب نمیشود.
درست مثل شما که زنا را عمل خیر خیال کرده اید و لابد انتظار اجر و ثواب هم از خدا دارید؟؟؟!!!
چرا شما در دوم هنرستان که خیلی تنها بودید، تنهایی خود را با خدا و دوستان خدا پر نکردید و بعکس تنهایی خود را با شیطان و پیروان شیطان سپری کردید و خود را به افکار شیطانی آلوده ساختید و کارتان به جایی رسید که به بدترین نوع زنا (با زن شوهر دار) آلوده شدید.
نمی دانم از وقتی که با اولاد مظلوم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که او را اهل زندگی و مهربان می دانید ازدواج کردید آیا با آن زن شیطان صفت هم در ارتباط بوده اید یا خیر؟ فقط این را بدانید که اگر (نعوذ بالله) حتی یک بار پس از ازدواج گناه آمیزش با زن شوهردار داشته اید در معارف اسلام، زنای شما محصنه و جرم هر دونفرتان سنگسار است!
ولی ببینید خدای غفار و مهربان و ستار العیوب چگونه راز شما را برملا نکرده و شما را مقهور خشم خود نساخته و رسوای خاص و عامتان نکرده!! از این جهت باید قدر بدانید و همیشه در پیشگاه الهی سر شرمندگی به زیر داشته باشید و اگر دارای کمی از مروت و مردانگی باشید پس از این حریم و حرم خدا را ملازم می شوید و پا از رکاب دین بر نمی دارید و چشمان خود را با اشک غم گناه و ترس از خشم خدا همیشه نمناک می دارید.
خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدم ها
چه شادی ها خورد بر هم، چه بازی ها شود رسوا
یکی خندد ز آبادی، یکی گرید ز بر بادی
یکی از جان کند شادی، یکی از دل کند غوغا
... عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد
البته بدانید ترس شما از آنچه پیش بینی می کنید بی جا نیست بلکه کاملا بجا است زیرا در حدیث آمده: «کما تدین تدان» یعنی هر گونه باشی با تو همان گونه خواهد شد و عمل خواهد گشت.
شما به زنی شوهر دار تجاوز کرده اید قطعا چنین عقابی مطابق سنت الهی برایتان مقدر می شود و به خواهر مسلمانی دست درازی کردید قطعا به خواهر شما دست درازی می شود و دختری را مورد گناه و معصیت و هوس خود قرار دادید قطعاً همین درد مطابق سنت الهی گریبانگیرتان می شود.
شاعر نیز سروده است:
هر چه کنی به خود کنی
گرهمه نیک و بد کنی
اما با همه این وجود راه نجات شما فقط یک چیز است و آن ندامت و پشیمانی واقعی!!! از گناه آن هم نه از سر ترس بلکه بخاطر شرم از خدا بهراسید.
شرم از اینکه انبیاء عظام و پیامبر اکرم (علیهم السلام) صدمات ظالمان را تحمل کرده اند تا پاکی در جامعه حاکم شود اما متاسفانه شما پاکی را رها کردید و ناپاکی را پیشه خود ساختید.
شرم از اینکه آقا سیدالشهداء (علیه السلام) جان خود و عزیزانش را فدا کرد تا اسلام بماند. ایشان فرمودند: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی» اگر دین جدم محمد جز با کشتن من نگه داری نمی شود پس ای شمشیرها مرا در بربگیرید. اما شما با پیروی از شیطان قلب حضرت را جریحه دار کردید.
و نمی دانم ان زمانی که شما سرگرم معصیت بودید آیا یاد روضه هایی که روضه خوانها برای طفل شش ماهه آقا سیدالشهدا یعنی حضرت علی اصغر علیها السلام می خواندند افتادید که بدن؛ به زن شوهر دار و نامحرم نرسانید؟
آیا شما با آن دستانی که نامحرم را به آغوش کشیده اید برای آقا ابا عبدالله علیه السلام سینه زده اید؟
آیا شما با چشمانی که به نگاه شهوت آلود به ناموس مردم از گناه پر کرده اید برای آقا سیدالشهدا علیه السلام گریه کرده اید؟
آیا شما وجودتان و دلتان برای زیارت قبر سلطان طوس آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام پر نمی کشد ؟ و اگر پر بکشد آیا شرم از سفر و نگاه به گنبد و گلدسته اش نخواهید کرد؟
آیا زمان تجاوز به ناموس مردم؛ حضرت صاحب الزمان (عج) را در کنار خود تصور نمی کردید؟
آیا در لحظه معصیت به یاد شهدا بودید؟ و ایا طنین الله اکبر رزمندگان ما که لرزه بر اندام دشمنان می انداخت روح شما را صیقلی نداد و شرم از شهدا نمی کردید؟
بهتر است شما یاد لحظه هایی بیفتید که علیه زن شوهر دار جنایت می کردید و تصور کنید که اگر علیه زن شما چنین جنایتی رخ دهد چه حالی پیدا می کنید؟!
شما شوهر آن زن را بی دست و پا و ضعیف و احتمالاً کم عقل! می دانید اما آیا خود را با این همه گناه عاقل می دانید؟!!!
اما همانگونه که گفتم تنها یک راه وجود دارد و ان حقیقتا رو به خدا رفتن و ندامت واقعی از گناه است.
به چند نکته توجه کنید:
1- کفیل رزق و روزی هر کس خدا است به بنده و جنابعالی ارتباطی ندارد که تا این حد خود را به آب و آتش بزنیم و با معصیت و فحشا و گناه کبیره کار خیر بکنیم اگر این زن و فرزندانش و شوهرش از گرسنگی می مردند بهتر بود تا دامن آن زن به معصیت آلوده شده وبی عفت شود و به مادر چند طفل کم سن و سال تجاوز گردد و به همسر مردی به قول شما ضعیف و ناتوان دست درازی گردد.
2- آن زن اگر در فقر و فلاکت دست و پا می زند! این دست و پا زدن نتیجه اعمال ننگین خود اوست که در اثر زنا و گناه به فقر مبتلا گشته است. و چنین کسانی نباید مورد حمایت قرار گیرند زیرا در حدیث آمده : «المعروف بقدر المعرفة» یعنی کار خیر باید به اندازه شناخت معنا و معنویت شخص باشد. بنابراین کسی که مومن نباشد و فقیری که صالح نباشد و الوده به گناه آن هم زنا باشد سزاوار ترحم نیست.
3- اگر واقعا نادم و پشیمان هستید و دو مرتبه با اغوای شیطان تسلیم گناه ارتباط حرام نمی شوید این زن پلید را برای همیشه رها کنید اما لازم است قبل از رها کردنش نهی از منکرش کنید ولی نهی از منکر توسط خودتان؛ بلکه شما می توانید عین پاسخ بنده را کپی کرده و به او برسانید تا به میزان خیانتش به همسر و جنایتش به فرزندانش و کثیفی روح و روانش آشنا گردد و بداند تا چه اندازه پلید و بد سیرت و شوم و بدطینت است و بداند که بیچاره فرزندانی که در دامن چنین زنی زناکار و بی عفت رشد می کنند و بیچاره همسرش که با کار و تلاش انچه در توان دارد برای سیر کردن شکم ایشان به خانه می اورد. تا بلکه تلنگری شود که این زن هرچه زودتر و تا دیر نشده به خود آید و از گناه بزرگش استغفار نماید و به جای آغوش سرد و ناامن و تاریک نامحرم به اغوش گرم و امن و نورانی خداوند متعال بازگردد.
بنابراین ارتباطتان را با ایشان پس از رساندن نامه به دست ایشان برای همیشه قطع کنید. و سیم کارت خود را تغییر دهید تا این ارتباط برای همیشه خاتمه یابد.
4- در صورتی که در ندامت صادق باشید و در توبه کردن جدی باشید مطمئن باشید سنت الهی به بخشش گنهکار است و عواقبی که برای زن و فرزند و همسرتان است برای شما پیش نمی آید اما مشروط بر آنکه به انچه بیان شد عمل کنید . البته در انتهای پیام، جداگانه اثر و آثار توبه واقعی و شیوه آن را برایتان ارسال می شود تا بخوانید و بدانید چه باید انجام دهید.
5- نوشته بودید برای پاسخ دادن بنده حاضرید مبلغی را به حساب واریز کنید نمی خواهم بگویم به حساب بنده واریز کنید ولی می توانید لااقلّ یکی از بندگان ضعیف خدا را که گریه اش عرش خدا را به لرزه در می اورد (یعنی یتیمی را) ندیده و نشناخته کمک کنید یعنی به یکی از مراکز خیریه بروید و برای کفاره گناهتان طفل یتیمی را خصوصا اگر دختر باشد سرپرستی کنید و هر آنچه مقدروتان باشد کمک کنید و البته و حتما بی انکه باز هم بخواهید ایشان را ببینید بلکه واسطه شما و آن یتیم، فقط همان موسسه خیریه باشد و البته بدانید دادن این هزینه ها در مقابل آن همه گناه، قطره ای در مقابل دریا است.
6- اگر به گناهمان نگاه کنیم باید برای همیشه از خود ناامید شویم اما اگر به لطف الهی و رحمتش نگاه کنیم باید خود را اهل نجات بدانیم.
اگر صادقانه توبه کنید هم بخشیده می شوید وهم نوامیس شما در امنیت قرار می گیرد وهم آبرویتان نمی رود. پس از این لحظه به بعد مراقب خودتان باشید و شیطان را از خودتان دورکنید
=====
توبه و قبولى توبه از نعمت‌های كم نظير الهى است و داراى آثار و نتايج بسيار درخشانى است.
توبه حقيقى طوری گنهكار را دگرگون مى‌كند، كه گويى اصلاً گناه نكرده است.
امام باقر (عليه السلام) میفرمايد: «التائب من الذنب كمن لا ذنب له»؛ توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناهى نكرده است.
توبه حقيقى موجب پرده‌پوشى و نابودى آثار گناه مى‌گردد.
امام صادق (عليه السلام) میفرماید: «هنگامى كه بنده توبه حقيقى كرد، خداوند او را دوست مى‌دارد، و در دنيا و آخرت گناهان او را مى‌پوشاند، هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او برايش نوشته‌اند از يادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مى‌كند كه گناهان او را پنهان كنيد.و به نقاط زمين (كه او در آن گناه كرده) فرمان مى‌دهد گناهان او را پنهان كنيد.
فيلقى الله حين اَلقاه و ليس شَيى يَشهد عليه بشىء من الذّنوب؛ پس توبه كننده با خدا ملاقات كند به گونه‌اى كه هيچ چيز نيست كه در پيشگاه خدا گواهى بدهد كه او چيزى از گناه را انجام داده است.
توبه حقيقى انسان را محبوب خدا مى‌كند، آن هم به عنوان محبوب‌ترين بندگان.
امام كاظم (عليه السلام) میفرماید: «و اَحَبّ العِباد الى الله تعالى المُفَتَّنون التَّوابون»؛ و محبوب‌ترين بندگان در پيشگاه خدا، آنهايى هستند كه در فتنه (گناه) واقع شوند و بسيار توبه كنند.
امام سجاد (عليه السلام) در فرازى از مناجات خود از مناجات‌هاى پانزده‌گانه‌اش به پيشگاه خداوند چنين عرض مى‌كند: «الهى انت فَتَحت لِعبادك باباً الى عَفوِك، سمّيتَه التّوبه، فقلت: توبوا الى الله توبة نصوحاً، فما عذر مَن اغفل دخول الباب بعد فتحه؟» اى خداى من! تو آن كسى هستى كه درى به سوى عفوت براى بندگانت گشوده‌اى و نام آن را توبه نهاده‌اى و فرموده‌اى: به سوى خدا باز گرديد و توجه خالص كنيد، اكنون عذر كسانى كه از وارد شدن به اين در گشوده غفلت كرده‌اند، چيست؟
البته يكى از اركان مهم توبه، جبران گناه است، كه موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مى‌گردد.از اين جبران، در اسلام با عنوان «كفارات و تكفير» «پوشاندن و پاك كردن» ياد مى‌شود.«تكفير» در مقابل «اِحباط» است، احباط يعنى انسان با ارتكاب گناه، كارهاى نيك خود را پوچ و بى اثر كند، ولى تكفير يعنى انسان با كارهاى نيك، آثار گناهان از چهره جان خود بزدايد، به عبارت روشن‌تر توبه داراى دو مرحله است:
1). قطع و ترك گناه؛
2) تقويت روح و جان با اعمال نيك.
در توبه کردن فقط ترك گناه و پشيمانى، كفايت نمى‌كند. بلكه بايد آثارى را كه گناهان در زندگى انسان پديد آورده‌اند با كارهاى نيك، جبران و اصلاح نمود !به همین دلیل به: 1). قطع و ترك گناه؛ و 2) تقويت روح و جان با اعمال نيك. توصیه شده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) میفرماید: کسی که از گناهش توبه کند :
1- خداوند برایش در دنیا و آخرت هزار در رحمت می گشاید؛
2- هر صبح و شب در رضایت خدا است؛
3- برای هر رکعت نماز مستحبی که می خواند عبادت یک سال نوشته می شود؛
4- هر آیه ای از قرآن را که قرائت می کند برایش نوری بر صراط خواهد شد؛
5- هر صبح و شام ثواب یک نبی برایش نوشته می شود؛
6- به عدد هر حرفی از استغفار و تسبیحش ثواب حج و عمره نوشته می شود؛
7- هر آیه ای برای او شهری در بهشت است؛
8- قبرش پر از نور و چهره اش سفید می شود؛
9- به عدد هر مویی در بدنش نوری خواهد بود؛
10- مانند آن است که به وزن خود طلا در راه خدا صدقه داده است؛
11- مانند آن است که به عدد هر ستاره ای بنده ای در راه خدا آزاد نموده است؛
12- شدت و سختی قیامت به او نمی رسد؛
13- مونسی در قبر خواهد داشت (که او را از وحشت قبر حفظ خواهد نمود؛)
14- قبرش روضه ای از روضه های بهشتی خواهد شد؛
15- هر روز هزار فرشته او را در قبرش زیارت می کنند؛
16- درقیامت از قبر خارج می شود درحالی که هفتاد لباس از حلّه برتنش، و تاجی از رحمت برسراوست؛
17- در قیامت زیر سایه عرش الهی همراه با انبیاء و شهداء خواهد بود و می خورد و می نوشد تا زمانی که خداوند از حساب خلایق فارغ شود سپس به سوی بهشت روانه می گردد.
در حدیث دیگری وارد شده که زنی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم رسید و عرض کرد: یا نبی الله! زنی فرزند خود را کشته است و مرتکب قتل شده است آیا راهی برای توبه دارد؟ حضرت فرمودند: قسم به کسی که جان من به دست اوست اگر آن زن هفتاد پیامبر را بکشد و سپس توبه کند و پشیمان شود و خداوند بداند که هرگز مجددا به معصیت باز نمی گردد خدای سبحان توبه اش را قبول می کند و اورا می بخشد! زیرا در توبه از بین مغرب تا مشرق باز است و کسی که توبه کند مانند آن است که اصلا گناهی انجام نداده است.
*****
برای رسیدن به خیر و خوشبختی و موفقیّت در زندگی و برکت و رزق و روزی فراوان و سلامتی؛ چند توصیه جدّی به شما دارم:
1- گناه نکنید.
گناه، دل را ويران مي‌كند، دلي كه حرم و خانة خداست؛ گناه آن را نابود و قواي معنوي را تضعيف و ريشه‌هاي درخت ايمان را مي‌سوزاند.
امام باقر (عليه السّلام) مي‌فرمايند: هيچ بنده مؤمنی نيست مگر اين كه در قلبش نقطه سفيدي است. پس هر گاه گناهي را مرتكب شود، نقطه سياهي در قلبش نمودار مي‌گردد و باعث تباهي دل مي‌شود».
امام صادق (عليه السّلام) می فرماید: همانا به درستي كه انسان گناهي را كه مرتكب مي‌شود با آن گناه رزق و روزي از او دفع مي‌گردد».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: هر گاه بنده گناهي را مرتكب شود، به خاطر آن گناه از نماز شب محروم مي‌شود.
امام صادق (عليه السّلام) مي‌فرمايند: «انّ ادني ما اصنع بالعبد اذا آثر شهوته علي طاعتي ان احرمه لذيذ مناجاتي؛ هر بنده‌اي كه خواهش نفس خود را بر طاعت من اختيار نمود كمترين كاري كه دربارة او انجام دهم اين است كه او را از لذّت مناجاتم محروم مي‌سازم.».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: بدانيد و هوشيار باشيد همانا در قيامت بنده‌ را به خاطر يكي از گناهانش صدسال حبس مي‌كنند در حالي كه او به حوراني نگاه مي‌كند كه در بهشت براي او آماده شده‌اند و به نماز و نعمت مشغولند.
2- نمازها، «خصوصاً نماز صبح» را حتماً اول وقت بخوانید.
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(علیه السلام) روایت می كند كه فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم.
آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) کسی که نماز را سبک بشمارد خداوند او را به شش بلای در دنیا گرفتار میکند:
1-. خير و بركت را از عمر او برمى دارد.
2-. خير و بركت را از روزى اش برمى دارد.
3-. نشانه صالحان را از چهره او محو مى فرمايد.
4-. در برابر اعمالى كه انجام داده اجر و پاداش به او داده نمى شود.
5-. دعاى او به سوى آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
6-. هيچ بهره اى در دعاى بندگان شايسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
3- اول شبها صدقه بدهید و سوره «واقعه» بخوانید و هنگام خواب، پس از تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) 70 مرتبه استغفار کنید و بگوئید: «استغفرالله ربّی و أتوب إلیه».
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.
در خبر است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟ گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را، پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است. پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم. عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره واقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.
به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود.
4- اول روزها صدقه بدهید و سوره «یس» بخوانید.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یا علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است، هر که آن را قرائت کند: 1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛ 2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛ 3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛ 4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛ 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛ 6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛ 7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛ 8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛ 9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛ 10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
شخصی به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟ حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان. آن شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.
از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است: هر کس سوره «یس» را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور میکند.
از حضرت سلمان فارسی (رحمة الله) روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره «یس» را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود انشاءالله؛ زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»
5- به بزرگترها «خصوصا پدر و مادر» احترام کنید و بکوشید آنها را از خودتون خوشنود کنید.
قرآن در سوره اسرا آيه 23 می فرماید: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر احسان كنيد! و در سوره لقمان آيه 15 می فرماید: اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوي اطاعتشان مكن، ولي در زندگي دنيا به نيكي با آنها معاشرت نما!
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مردي نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض كرد من جوان با نشاط و ورزيده اي هستم و جهاد را دوست دارم ولي مادري دارم كه از اين موضوع ناراحت مي شود، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: برگرد و با مادر خويش باش، قسم به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث ساخته است، يك شب مادر با تو مانوس گردد از يك سال جهاد در راه خدا بهتراست.
در معارف اسلام احترام به پدر و مادر از مهمترين مسائل اخلاقي است و بي احترامي به پدر و مادر گناه بزرگي است كه خداوند به راحتي از آن نمي گذرد و تا روز قيامت صبر نمي كند و فرزند خطاكار را سريع مجازات مي نمايد. پيامبر بزرگ ما در اهميت اين موضوع مي فرمايد: «كيفر سه گناه تا قيامت به تاخير نمي افتد عاق پدر و مادر، ظلم و تجاوز به مردم و ناسپاسي در مقابل احسان و نيكي ديگران.».
امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: «حسن سلوك و نيكي به والدين از حسن شناخت و معرفت عبد به خداوند تعالي است، زيرا هيچ عبادتي انسان را به سرعت نيكي به پدر و مادر به خشنودي خداوند تعالي نمي رساند آن هم احساني كه محض تحصيل رضاي پروردگار باشد.».
امام باقر (علیه السلام) مي فرمايد: «خوشا به حال كسي كه به پدر و مادر خود نيكي كند، زيرا خداوند بر عمر او مي افزايد»
امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: «خداوند دعاي سه كس را رد نخواهد كرد: دعاي پدر در حق فرزند در هنگام نيكي به او، دعاي پدر بر ضد فرزند(نفرين) هنگامي كه مورد عاق او واقع شود و دعاي مظلوم بر ظالم.»
کمیل بن زیاد مى‏گوید : امیر المؤمنین (علیه السلام) همواره به نیکى بر پدر و مادر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود : «فرزندان من! بر شما باد به نیکى بر پدر و مادر که در دعاى آنها هم بهبودى است و هم نابودى».
به برکت این اعمال حتماً مورد لطف خدای سبحان قرار میگیرید. یاحقّ.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -