انهار
انهار
مطالب خواندنی

مرگ حسن بن سهل (235 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل وزير و كارپرداز اصلي حكومت مأمون عباسي در پيروزي مأمون بر برادرش امين در سال 198 قمري، نقش مهمي بر عهده داشت.[۱] و پس از شكست امين و كشته شدن وي در بغداد، حكومت عراق، حجاز و بيشتر مناطق اسلامي را از طرف مأمون عباسی و وزيرش فضل بن سهل، از آن خود كرد و پس از ترور برادرش فضل بن سهل در حمام سرخس در هنگام بازگشت مأمون عباسي از خراسان به عراق، نه تنها از قدرت وي كاسته نشد بلكه بر قدرت و نفوذش در دربار مأمون افزوده گرديد. به ويژه هنگامي كه مأمون با دخترش پوران در سال 210 قمري ازدواج كرد.[۲]
وي در هنگام مرگ مأمون در سال 218 قمري زنده بود و پس از آن نيز هفده سال زندگي كرد و روزگار خلافت معتصم، واثق و متوكل را نيز درك كرد و سرانجام در روزگار متوكل عباسي دهمين خليفه عباسیان در سامرا، به خاطر نوشيدن بيش از حد دارو در بامداد روز پنج‌شنبه، بيست و پنجم ذی القعده سال 235 قمري درگذشت و به هنگام دفن وي، طلبكارانش اجتماع نموده و مانع دفن او و درخواست طلبكاري خويش پيش از دفنش گرديدند و يك وضعيت ناخوشايندي به وجود آمد. ولي با پادرمياني يحيي بن خاقان برادر فتح بن خاقان، كارپرداز اصلي متوكل و ابراهيم بن عتاب و مردي به نام برغوث، اين مشكل حل شد و بدن حسن بن سهل دفن گرديد.[۳]
حسن بن سهل، علاوه بر فرماندهي نظامي و مديريت سياسي و زمامداري، از علم و دانش نيز برخوردار بود. گفته شده است كه وي كتاب "جاويدان خرد" را كه حكماي قديم ايران براي هوشنگ شاه فرزند كيومرث، دومين پادشاه پيشدادي ايران نوشته بودند، براي مأمون عباسي به عربي ترجمه و تلخيص كرد و ابوعلي بن مسكويه رازي، آن را در مقدمه كتابش "آداب عرب و فارس" آورده است.[۴]

1- تاريخ الطبري، ج 8، ص 473 و 478؛ تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 346.
2- وفيات الأعيان (ابن خلكان)، ج 1، ص 150.
3- تاريخ الطبري، ج 7، ص 365.
4- كشف الظنون (حاجي خليفه)، ج 1، ص 577؛ الذريعه (شيخ آقا بزرگ تهرانی)، ج 1، 25.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -