انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام اموات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آمادگى براى سفر آخرت ياد مرگ

سؤال1152. چه مقدار لازم است كه انسان در طول زندگى به ياد مرگ باشد؟ و آيا ياد مرگ موجب افسردگى و ركود در كارهاى زندگى نمى شود؟

جواب:  آن چه لازم است، اجتناب از محرمات است هر چند با كمك ياد مرگ باشد و سرّ افسردگى ناصحيح، دنيازدگى است.

آرزوى مرگ و شهادت

سؤال1153. آيا جايز است انسان آرزوى مرگ يا شهادت بنمايد؟

جواب:  با انگيزه ى ايمانى، آرزوى شهادت جايز است.

كراهت از مرگ

سؤال1154. آيا اگر كسى مرگ را كراهت داشته و از آن خوشش نيايد، اشكال دارد؟

جواب:  اشكال ندارد، ولى خواه ناخواه مرگ او را در مى يابد و وقتى احساس رفتن كرد، مكروه است لقاى الهى را خوش نداشته باشد.

نفرين بر خود

سؤال1155. اگر كسى بر خود نفرين كرده و مثلاً بگويد: «خدايا من را از اين دنيا خلاص كن!»، چه حكمى دارد؟

جواب:  در روايت دارد چنين نگوييد؛ زيرا كه هول و هراس مطَّلع، عظيم است.

محروم كردن از ارث

سؤال1156. آيا فرد مى تواند بر اثر اختلاف با فرزند خود، او را از ارث محروم سازد؟

جواب:  خير نمى تواند از سهم شرعى او از تركه اش جلوگيرى كند و اين منافاتى با جواز وصيت در ثلث و يا تقليل تركه ندارد.

انتقال اموال به غير ورثه

سؤال1157. آيا جايز است انسان اموال خود را در مرضى كه منتهى به مرگ مى شود يا غير آن به ديگران (غير از ورثه) منتقل كند؟

جواب:  بله، جايز است.

آگاه كردن ورثه به اموال

سؤال1158. اگر انسان مالى داشته باشد و آن را جايى پنهان كرده و يا به كسى سپرده باشد و وارثان از آن اطلاع نداشته باشند، آيا لازم است آنان را از اين امر مطلع سازد؟

جواب:  بله.

گماشتن قيّم

سؤال1159. آيا فردى كه در آستانه مرگ است، لازم است براى فرزندان كوچك خود قيّم تعيين نمايد؟

جواب:  اگر انسان فرزند يا فرزندان صغير و نابالغ داشته باشد و نگماردن قيّم و سرپرست به آنان موجب تضييع حقوق فرزندان و يا از رفتن بردن اموال و حقوق ايشان مى گردد، واجب است كسى را به عنوان قيّم و سرپرست بر آنان بگمارد و اگر چنين نباشد گماردن قيم، واجب نيست.

تعيين قيم از طرف ديگران

سؤال1160. آيا افراد ديگر ـ اعم از اطرافيان محتضر و يا حاكم شرع ـ مى توانند بر فرزندان صغير و نابالغ او قيم تعيين كنند؟

جواب:  جدّ پدرى طفل و بعد از او حاكم شرع مى توانند اين كار را بكنند.

عدالت قيم

سؤال1161. شرايط قيم چيست؟ و آيا لازم است كه فرد قيّم عادل نيز باشد؟

جواب:  خير، همين كه امين باشد كافى است.

پرداخت بدهى

سؤال1162. فردى كه علائم مرگ را در خود مى بيند و قرض مدت دارى نيز دارد، لازم است كه در همان وقت آن را ادا كند؟

جواب:  زود پرداخت كردن آن لازم نيست؛ ولى بايد وصيت كند كه بازماندگانش در زمان سررسيد بدهى، آن را پرداخت نمايند.

پرداخت حقوق توسط اطرافيان

سؤال1163. اگر هنگام ظهور نشانه هاى مرگ انسان يقين داشته باشد كه اطرافيان پس از او حقوقى كه بر گردن او است را به نحو شايسته پرداخت مى كنند، آيا لازم است كه خود به اين امر مبادرت ورزد؟

جواب:  با تمكن در آن چه فوريت دارد لازم است و در غير آن، با اطمينان به اِنجازِ آن ها با وصيت او، مى تواند به همان وصيت اكتفا كند.

نشانه هاى مرگ

سؤال1164. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، چه بايد بكند؟

جواب:  اوّل لازم است توبه كرده و سپس به انجام واجبات و به پرداخت اموال و حقوقى كه بر عهده دارد بپردازد و يا به انجام و پرداخت آن ها وصيت نمايد، اگر اطمينان به انجام آن دارد.

وظايف اطرافيان محتضر

سؤال1165. اطرافيان و نزديكان فردى كه در بستر مرگ افتاده است، نسبت به او چه وظايفى بر عهده دارند؟

جواب:  بر همه مكلفين واجب كفايى است على الاحوط كه مسلمانى را كه در حال جان كندن و احتضار است (اعم از مرد و زن و بچه و بزرگ) رو به قبله نمايند، به اين صورت كه وى را به پشت خوابانده و كف پاهايش را رو به قبله قرار دهند، به گونه اى كه اگر نشست، رويش به سمت قبله باشد.

و نيز مستحب است نزديكان محتضر او را تلقين نموده و ذكر لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه و اقرار به امامان و ساير اعتقادات حق را در آن حالت سخت به او تلقين نمايند و به گونه اى به او تلقين كنند كه محتضر بفهمد و مستحب است كه تا وقت مرگ محتضر، مكرّر به وى تلقين نمايند. خواندن دعاى عديله در نزد محتضر نيز مناسب است.

سخت شدن جان كندن

سؤال1166. اگر جان كندن فردى دشوار شد، چه راه هايى براى آسان شدن جان كندن او وجود دارد؟

جواب:  مستحب است اگر جان كندن او سخت شد، محتضر را به محل مخصوصى كه معمولاً در آن جا نماز مى خوانده انتقال دهند، البته اين در صورتى است كه اين كار موجب اذيت او نشود، نيز مستحب است سوره يس و صافات، براى زودتر راحت شدن محتضر قرائت شود.

آن چه نزد محتضر بايد پرهيز كرد

سؤال1167. از چه امورى بايد نزد محتضر پرهيز كرد؟

جواب:  1) گذاشتن چيز سنگين مانند آهن بر شكم محتضر؛ 2) تنها گذاشتن محتضر؛ 3) حضور شخص جنب و حائض در كنار محتضر؛ 4) زياد سخن گفتن نزد محتضر؛ 5) حضور مرده شورها نزد محتضر؛ 6) حضور زن ها به تنهايى در نزد محتضر، از جمله امورى است كه مكروه است نزد محتضر انجام شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -