انهار
انهار
مطالب خواندنی

غسل مس ميت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 89 - ميتى را عوض غسل، تيمم بدهند بعد از تيمم، باز غسل مس ميت دارد يا نه؟

جواب: احوط، غسل مس ميت است هر چند عدم وجوب آن، بعيد نيست

سؤال 90 - كسانى كه قبر بت پرستان را نبش مىكنند و استخوان پوسيده آنان را مس مىنمايند آيا غسل مس ميت بر آنان واجب است يا نه؟

جواب: چون آنها را بدون غسل، دفن نموده‌اند مس استخوان آنها بنابر احتياط لازم، موجب غسل مس ميت است

سؤال 91 - زنى كه بچه مرده از او متولد شده و نمى دانسته كه اگر بچه، مرده به دنيا آمد غسل مس ميت بر مادر، واجب است و مدتها گذشته لكن در طول اين مدت، غسل جنابت كرده آيا ذمه او از غسل مس ميت برى شده يا نه؟

جواب: غسل جنابت، از غسل مس ميت كفايت مىكند هر چند نداند غسل مس ميت، در ذمه دارد

سؤال 92 - شخصى غسل مس ميت بر ذمه داشت غسل را فراموش كرد و مدت ده روز با همان حال، فرائض يوميه را بجا آورد و متذكر نشد كه غسل مس ميت در ذمه دارد و پس از ده روز به يادش آمد. ضمنا در خلال ده روز يك غسل جنابت هم كرده حال نمازهائى را كه قبل از غسل جنابت و بعد از آن بجا آورده چه صورت دارد؟

جواب: در فرض مسأله، قضاء نمازهائى كه قبل از غسل جنابت خوانده واجب است و بعد از غسل جنابت، غسل مس ميت، ساقط مىشود هر چند در نظر نداشته است

سؤال 93 - گاهى دوستانم اشكال مىكنند و مىگويند اگر انسان دست به مرده سگ كه حيوان نجس العين است بزند غسل، لازم نيست و فقط بايد دست خود را بشويد. ولى انسان كه اشرف مخلوقات است وقتى از دنيا رفت و سرد شد و كسى دست به بدن او زد اضافه بر شستن دست، بايد غسل كند. علت چيست؟مگر انسان از سگ، نجس تر است، در صورتى كه بر تمام موجودات، برترى دارد اين مطلب را برايم روشن فرمائيد؟

جواب: راجع به مسأله غسل مس ميت، اولا آنچه بر ما واجب است عمل به تكاليف شرعيه است و دانستن فلسفه تمام احكام، براى ما متعذر است. اجمالا با ملاحظه حكمتها و فلسفه‌هاى معلومه بسيارى از احكام، مىفهميم كه تعاليم اين دين، بر اساس حفظ و تأمين مصالح يا دفع مفاسد است

و ثانيا: ممكن است درباره حكمت آن اين چنين گفت كه چون مردم، طبعا از مرده حيوانات، متنفرند كسى آن را مس نمىكند ولى مرده انسان در معرض تماس زندگان - خصوص خويشان و دوستانش - قرار دارد، لذا اين گونه مقرر شده است. حكمتهاى ديگرى نيز هست كه به همين اكتفاء شد

سؤال 94 - شخصى سؤال مىكند كه غسل مس ميت، فلسفه‌اش چيست؟ خواهشمند است فلسفه آن را اجمالا مرقوم فرمائيد

جواب: دانستن حكمت و فلسفه احكام، واجب نيست و براى نوع مردم كه مشغول كارهاى عادى خود هستند فراهم نمىشود بايد مانند بيمارى بود كه به طبيب، مراجعه مىنمايد و از فوائد دوا و تركيبات آن و علت مقدار تجويز شده نمىپرسد و دانستنش هم براى بيمار عادى، ميسر نيست. وظيفه مريض، مراجعه به طبيب است چنانچه در بعضى از روايات هم وارد شده كه شما مانند بيماريد و رب العالمين مانند طبيب است، مع ذلك چون ميته و مرده انسان در معرض تماس اقارب و خويشان است و آنان در معرض آلوده شدن به ميكرب مىباشند از اين جهت، غسل واجب است و حكمتهاى ديگرى نيز دارد كه براى بيان آن احتياج به مجال بيشترى است

سؤال 95 - بنده چون دانشجوى دانشكده پزشكى هستم، ناچار به مطالعه علمى استخوانهاى مردگان مىباشم و ناچارم كه هميشه استخوانهاى مرده‌اى كه غسل ندانده‌اند و فقط ضد عفونى شده مس نمايم و نمىتوانم دائما غسل كنم.
اكنون بنده را راهنمائى فرمائيد و در رساله عمليه تعبير به احتياط واجب فرموده‌ايد آيا مىشود اين مسأله را از ديگرى تقليد كرد يا نه؟

جواب: در مس استخوان جدا شده از ميت، غسل بنابر احوط، لازم است و در مورد احتياط، رجوع به فتواى مجتهد ديگر مانعى ندارد

سؤال 96 - اگر شخصى بميرد و بعد از مردنش او را بسوزانند چنانچه استخوانى سوخته از او مانده باشد و دست به آن زده شود غسل دارد يا خير؟

جواب: اگر ميت را غسل داده باشند مس آن استخوان غسل ندارد و اگر غسل نداده باشند و بر آنچه مانده استخوان صدق كند كه ذغال نشده باشد بنابر احتياط واجب غسل لازم است

سؤال 97 - ميتى كه به جهت اعذار شرعى از غسل تمام، غسل ناقص داده شده، مثلا سه غسل با آب خالص داده‌اند به جهت نبودن سدر و كافور يا تيمم داده‌اند عوض اغسال ثلثه، مس اين ميت موجب غسل مىشود يا خير؟

جواب: بعد از تمام شدن سه غسل با آب خالص در صورت فقد خليطين يا تيمم بدل از اغسال ثلاثه، مس بدن آنها غسل ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -