انهار
انهار
مطالب خواندنی

ارتداد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 2162 -اگر فرزندى كه از پدر و مادر مسلمان متولد شده و بعد از رسيدن به سن بلوغ براى تحصيلات به كشورهاى غربى رفته و آنجا يكى از اديان آسمانى يهود يا مسيحيت را پذيرفته آيا از پدر و مادرش كه در ايران هستند و وفات  يافته‌اند ارث مى‌برد يا نه؟ و اگر تنها وارث والدين باشد چه صورتى دارد؟

جواب: فرزند مذكور، مرتد فطرى است و از پدر و مادرش ارث نمى‌برد هر چند تنها فرزند آنها باشد. و اللّٰه العالم

سؤال 2163 -اگر كسى نعوذ باللّٰه به ساحت يكى از 14 معصوم-عليهم السلام-دشنام دهد آيا مرتد ميشود يا خير؟

جواب: بلى مرتد مى‌شود.

سؤال 2164 -در صورت ارتداد آيا كشتن او همانجا واجب است و يا اينكه به اجازۀ حاكم شرع هم نياز است؟

جواب: در صورتى كه مفسده بر قتل او مرتّب نشود (مانند اين كه نتواند در حضور حاكم شرع، ارتداد او را ثابت كند) واجب است شنونده او را بكشد و محتاج به اجازه حاكم شرع نيست.

سؤال 2165 -اگر كسى اقرار كند (چند مرتبه) كه اين عمل را مرتكب شده آيا واجب القتل است يا نه، بايد در حضور حاكم شرع اقرار كند تا واجب القتل شود؟

جواب: حضور حاكم شرع شرط نيست.

سؤال 2166 -شخصى است كه بارها اين عمل را انجام داده و خودش هم اقرار كرده ولى مى‌گويد در هر دفعه عصبانى بوده‌ام آيا اين عذر از او در حالى كه اين عمل را مكرراً بجا آورده پذيرفته است يا خير؟ تكليف ما در مقابل چنين شخصى چيست؟

جواب: اگر عصبانيت بحدى باشد كه از حال اختيار خارج شود موجب ارتداد نيست و به هر حال اگر توبه كند توبه‌اش قبول است.

سؤال 2167 -شخصى عصبانى شده و بر اثر خشم و غضب قرآن كريم را پاره پاره نموده و بعداً پشيمان شده در حال حاضر چنين شخصى چه وظيفه و حكمى دارد؟

جواب: نعوذ باللّٰه تعالى من الشيطان الرجيم. اين مسأله به دو صورت ممكن است

مورد سؤال واقع شود يكى از جهت حكم آن، اگر نزد حاكم شرعى ثابت شود، و يكى از جهت حكم فردى و شخصى فاعل اين عمل، كه فيما بينه و بين اللّٰه عمل كند، اما حكم حدى كه براى اين عمل در صورت وقوع بعمد و اختيار و ثبوت آن نزد حاكم مترتب مى‌شود قتل است كه در صورت ثبوت حاكم (؟ ؟ ؟ ؟ ؟) و جواز آن از طرف غير كه مثل ساب اللّٰه و سابّ النبي و الأئمة عليهم السلام باشد محلّ اشكال است بنابراين در اين جهت امر با حاكم است و دائر مدار ثبوت آن عند الحاكم است و اما نسبت به تكليف شخصى فاعل اين اهانت بسيار عظيم اگر بنحوى بوده كه ميداند اين اهانت از او در حال سلب اختيار واقع شده كه شايد فرض آن بعيد باشد ظاهراً چيزى بر او نيست مع ذلك چون نفس عمل بسيار مغضوب الهى است فاعل آن اگر چه بدون اختيار و بلكه سهو و اشتباه هم از او صادر شده باشد اگر مؤمن باشد صدور آن را از خودش موجب شرمندگى و سقوط مرتبه مى‌شمارد و به درگاه خدا با تضرّع از آن معذرت مى‌خواهد مثل بنده‌اى كه فرزند مولايش را در خواب يا بگمان اينكه دشمن مولى است كشته باشد كه مع ذلك در مقام عذرخواهى برمى‌آيد و اگر العياذ باللّٰه با عمد و اختيار از او اين گناه بزرگ صادر شده باشد اوّلاً عقد ازدواج او با زوجه‌اش منحل شده و زوجه‌اش با اين عمل قبيح از زوجيّت او خارج مى‌شود بنابراين اگر بخواهند با هم بمانند بايد با رضايت زوجه دوباره او را عقد نمايد و ثانياً بمجرد صدور اين عمل اموال او به ورثه او كما فرض اللّٰه منتقل شده كه بايد يا به تصرف آنها بدهد و يا در تصرّف در آن اموال از ورثه اذن بگيرد ولى توبۀ او قبول است و اگر مسأله نزد حاكم شرع مطرح نشده اقرار نزد او لازم نيست بلكه اگر مطرح شده باشد نيز اقرار نزد او واجب نمى‌باشد.

سؤال 2168 -وظيفۀ مردى كه همسرش به قرآن اهانت نموده و مقدسات دين را منكر شود چيست؟

جواب: در فرض سؤال، چنانچه زن درحالى‌كه ادراك و شعور و اختيار او بجا باشد و منكر خدا شود مرتد است پس اگر مدخوله باشد محتاج به طلاق نيست، ولى بايد عدّۀ طلاق نگهدارد و چنانچه در بين عده توبه كند، زوجيت بر ميگردد و اگر  توبه نكند تا عدّه تمام شود از شوهر جدا است و اگر مدخوله نباشد در همان لحظۀ ارتداد از شوهر جدا است و محتاج به طلاق نيست و عدّه ندارد و نسبت به فرزندى كه بعد از ارتداد به وجود آيد اگر بعد از ارتداد شوهر بداند كه زن مرتد شده و بداند كه بر شوهر حرام است و با اين حال با او نزديكى كند، فرزند، حرام زاده است و اگر نداند محكوم به حلال زاده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -