انهار
انهار
مطالب خواندنی

محارم و غير محارم

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال621 - دو نفر بنام اسماعيل و رحمت در يك جا سكونت داشتند و هر يك از اين دو نفر دختر ديگرى را جهت محرميت به مدت يك ساعت صيغه كرده در مقابل ده شاهى پول سياه و پس از گذشت ده سال رحمت نامبرده دختر اسماعيل را كه قبلا جهت محرميت براى خود صيغه كرده بود و فعلا بالغ گرديده براى پسر خود عقد مىكند حاليه چهار سال از اين عقد مىگذرد و دختر اسماعيل از پسر رحمت يك فرزند پسر دارد و چند روز قبل براى اسماعيل خبر آوردند كه دختر شما را چون قبلا كه نا بالغ بوده به مدت يك ساعت جهت محرميت براى پدر داماد صيغه كرده‌اند دختر شما به اين شوهر حرام است نه طلاق دارد و نه حقى به مهريه، متمنى است نظر مبارك را اعلام و تكليف بچه را هم روشن فرمائيد

جواب: در فرض مسأله اين دختر بر پسر مفروض حرام است و عقد باطل بوده و محتاج به طلاق نيست بلى زن بايد عده نگهدارد و بعد از انقضاء عده مىتواند به ديگرى شوهر كند و چون جاهل به مسأله بوده‌اند اولاد آنها در حكم حلال زاده‌اند و زن مهريه طلب دارد و در تفاوت بين مهر المسمى و مهر المثل مصالحه نمايند

سؤال622 - اگر كسى با زنى ازدواج كند بعد آن زن بميرد و يا او را طلاق بدهد مىتواند با دختر او ازدواج كند يا نه

جواب: در صورتى كه دخول كرده باشد جايز نيست و اگر دخول واقع نشده باشد جايز است

سؤال623 - زن پدر رضاعى محرم است يا نه

جواب: بلى محرم است

سؤال624 - مادر زن دوم به پسر زن اول كه از خود انسان است محرم است يا نه و در صورتى كه زن اول از شوهر اولى خود پسر داشته باشد تكليف او با زن و مادر زن شوهر دوم چيست

جواب: پسر زن اول به مادر زن دوم محرم نيست لكن به خود زن پدر محرم است و پسرى كه زن اول از شوهر اول دارد به زن دوم و مادر او محرم نيست

سؤال625 - شخصى عيالى داشته كه فوت شده و از آن عيال دخترى دارد كه به شوهر داده و زن ديگرى گرفته و خود مرد فوت شده آيا داماد اين مرد مىتواند زن دوم پدر زن را بگيرد يا نه

جواب: مادر زن محرم است و عيال پدر زن كه مادر زن نباشد محرم نيست و ازدواج با او مانعى ندارد

سؤال626 - آيا ربيبه‌اى كه مادرش مدخول بها نباشد محرم است يا نه

جواب: محرم نيست

سؤال627 - مردى زنى گرفت و آن زن از شوهر ديگر دخترى دارد و اين مرد هم پدرى دارد در اين صورت آيا ربيبه اين مرد كه دختر زن او باشد به پدرش محرم است يا خير و در صورت نامحرم بودن آيا پدر آن مرد مىتواند با دختر نامبرده ازدواج كند يا خير

جواب: ربيبه پسر بر پدر محرم نيست و پدر مىتواند با او ازدواج كند

سؤال628 - دختر زن (ربيبه) كه به انسان محرم است آيا مخصوص به دخترى است كه در زمان زوجه بودن مادرش براى انسان موجود باشد يا اگر بعد هم به وجود بيايد همين حكم را دارد

جواب: چنانچه بعد هم به وجود بيايد محرم است پس اگر انسان زنى را عقد كند و دخول هم واقع شود و بعد او را طلاق دهد و آن زن با شخص ديگرى ازدواج كند و از شوهر دوم دخترى بياورد آن دختر به شوهر اول محرم است

سؤال629 - آيا عروس خواهر و عروس برادر بر انسان محرم است يا نه

جواب: عروس خواهر و عروس برادر به برادر به اين عنوان محرم نيست مگر بعنوان ديگر مثل اين كه عروس خواهر يا برادر، برادر زاده يا خواهر زاده باشد

سؤال630 - فرزندى كه از زنا بوجود بيايد به پدر زانى و مادر محرم مىشود يا نه؟

 جواب: محرميت بعيد نيست هر چند ارث نمىبرد

سؤال631 - مردى است بنام صادق و زنى دارد بنام خديجه و از اين زن دخترى دارد بنام زهراى بتول و زهراى بتول بر طبق قوانين اسلامى شوهر مىكند و بچه‌هاى متعددى از شوهر خود به دنيا مىآورد از جمله ابو الفضل و طاهره حالا صادق زنش فوت مىكند و با زنى بنام فاطمه ازدواج مىكند در اين صورت ابو الفضل به فاطمه محرم است يا نه و هم چنين به بچه هاى فاطمه و بچه‌هاى طاهره به فاطمه و دختران فاطمه محرمند يا نه و آيا ابو الفضل به خواهر فاطمه محرم است يا نه؟

جواب: فاطمه كه زن دوم جد بچه‌ها است زن پدر آنها محسوب و محرم است خواه بچه‌ها نوه دخترى باشد يا پسرى و هم چنين اولادى كه فاطمه از جد بچه‌ها پيدا نمايد دائى و خاله آنها محسوب و محرم مىباشند و بچه‌هاى طاهره نيز به فاطمه محرمند چون فاطمه زن پدر آنها محسوب مىشود و بچه‌هاى فاطمه نيز به بچه‌هاى طاهره محرمند چون دائى و خاله مادر آنها محسوب مىشوند و اما اولادى كه فاطمه از شوهر ديگر دارد با ابو الفضل و طاهره محرم نيستند و هم چنين ابو الفضل به خواهر فاطمه محرم نيست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -