انهار
انهار
مطالب خواندنی

صیغه عقد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 959- آيا مى‏توان اجراى صيغه نمود به وسيله تلفن به طورى كه طرف، زن او گردد، و با او معامله زن خود بكند در صحبت با تلفن؟

جواب: اگر عقد بخواند بر آن زن براى خودش اشكال ندارد.

سؤال 960- در استفتاءات سابق سؤال كردم از صيغه عقد نكاحى كه زوج متولى آن مى‏شود كه ايجاب را از طرف زن مى‏خواند وكالةً، و قبول از طرف خود اصالةً فرموديد در منهاج موجود است و من پيدا نكردم، آيا جايز است براى او بگويد زوجت موكلتى من نفسى بمهر قدره كذا، سپس خودش قبول كند؟

جواب: اين مسأله در ذيل مسأله شماره 1228 موجود است كه گفتيم جايز است، ولكن احوط استحبابى اين است كه زوج متولى آن نگردد.

سؤال 961- اگر كسى وكيل شود در اجراى عقد نكاح لكن قيد وكالت و ولايت را در لفظ نمى‏گويد و به صورت فضولى مى‏خواند مثل اينكه مى‏گويد: «زوجت زينب زيداً على المهر المعلوم قبلت للرجل المعلوم، و يا زوجت المرأة المعلومة للمرء المعلوم فى المدّة المعلومة على المهر المعلوم قبلت التمتيع للمرء المعلوم»، دو صورتى كه بالا ذكر شد يكى دائمى و يكى منقطع، آيا اين دو عقد مرقوم صحيح است يا نه، و دوباره احتياج به اجازه است يا نه؟

جواب: بعد از آنكه وكيل و مجاز بوده عقد مزبور صحيح است و حاجت به اجازه بعد ندارد. واللَّه العالم.

سؤال 962- كسى كه صيغه عقد نكاح خوانده و يك غلط نحوى نموده در صيغه، به طورى كه اخلال به معناى مقصود نمى‏زند، وليكن بعد از دخول اين مطلب براى او آشكار شده، آيا نكاح او صحيح است؟

جواب: بله صحيح است و اشكال ندارد.

سؤال 963- اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد آيا مى‏تواند عقد را به هم بزند؟ و اگر از روى اطمينان كه اين دختر باكره است اين شرط است، يا بايد باكره بودن در عقد ذكر شود؟

جواب: اوّلاً بنا بر احتياط نمى‏تواند عقد را به هم بزند، ولى مى‏تواند تفاوت بين مهر باكره و غير باكره را بگيرد. ثانياً مقصود از شرط منحصر به ذكر در عقد نيست و كفايت مى‏كند اجراء عقد مبنيّاً على ذلك، مثل بقيه موارد اشتراط.

سؤال 964- زوجه در اوّل عقد شرط مى‏كند از حالا تا 50 سال ديگر وكيل و صاحب اختيار باشد از جانب زوج كه هر گاه بخواهد خود را طلاق دهد زوج هم قبول مى‏كند، آيا چنين شرطى صحيح است يا خير؟ و نيز زوجه شرط مى‏كند چنانچه طلاق واقع شود و زوجه فرزندى داشته باشد براى هميشه حق حضانت با زوجه باشد؟ و نيز زن بتواند بى‏اذن مرد به روضه‏ها و مشاهد مشرفه و به خانه خويشان و دوستان برود، با تمام اين شروط صيغه عقد جارى شده و زوج هم قبول كرده، آيا اين شرايط صحيح است يا خير؟ و آيا اگر مرد زوجه خود را منع كند چنانچه زن مخالفت كند به رفتن، آيا معصيت كار است يا خير؟ آنچه حكم است بيان فرمائيد البته اين نوع مسائل را براى عوام تشريح نمى‏توان نمود ولى مورد حاجت است.

جواب: اگر به زوجه وكالت در طلاق بدهد اختيار طلاق به دست زوجه است در مدت مذكوره و حق الحضانه تا دو سال با مادر است و بعد از دو سال با پدر است، و اگر شرط در ضمن عقد لازمى باشد واجب الوفاء است، و كذا بقيه شروط مذكوره، و مورد خلاف آن را نمى‏تواند انجام بدهد، و اگر منع هم بكند زن معصيت كار نيست. واللََّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -