انهار
انهار
مطالب خواندنی

عيوب موجب فسخ

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1510 :شخصى دختر نابالغ خود را به عقد پسرى درمى آورد. و بعد از بلوغ دختر متوجه مى شود كه پسر قبل از ازدواج، يعنى بعد از تولد ديوانه بوده است، آيا دختر مى تواند عقد را فسخ كند؟

جواب: بلى، در فرض سؤال دختر مى تواند عقد را فسخ كند.

سؤال 1511 :خانمى است كه به مدت 6 سال به جهت جنون زوج بلا تكليف مانده و شوهر وى نه مخارج او را مى دهد و نه طلاق، وظيفه ايشان چيست؟

جواب: اگر جنون شوهر مسلم باشد، زوجه مى تواند نكاح را فسخ كند، و نيازى به طلاق زوج يا ولىّ وى ندارد.

سؤال 1512 :خانمى قبل از ازدواج به بيمارى روانى مبتلا بوده و هنگام ازدواج آن را مخفى كرده است، آيا شوهر بعد از آگاهى مى تواند نكاح را فسخ كند؟

جواب: اگر ثابت شود كه بيمارى جنون است و مرد هم هيچ اطلاعى نداشته، مى تواند نكاح را فسخ كند.

سؤال 1513 :در فرض فوق، آيا شوهر با فسخ مى تواند ادعاى خسارت كند و مخارج خود را از زن بگيرد؟

جواب: نمى تواند.

سؤال 1514 :آيا فرقى بين جنون ادوارى و جنون دائمى در فرض فوق وجود دارد؟

جواب: فرقى نيست.

سؤال 1515 :پنج سال پيش ازدواج كردم و حدود چند ماه پيش مطلع شدم همسر اينجانب مبتلا به بيمارى صرع از نوع ارثى مى باشد. پيش از ازدواج آن را به اطلاع من و خانواده ام نرسانيده اند و پس از ازدواج در اثر روشن شدن آن به خاطر مريضى مى خواهم از حق فسخ عقد خودم استفاده كنم. لطفاً حكم شرعى مسأله را بيان فرماييد؟

جواب: موارد حق فسخ در مسأله 2448 توضيح المسائل ذكر شده است. بيمارى صرع از مواردى نيست كه زوج يا زوجه حق فسخ داشته باشند. و شما نمى توانيد عقد را بهم بزنيد. بلى امر طلاق با زوج است و مى توانيد طبق شرايط و ضوابط آن اقدام كنيد.

سؤال 1516 :اگر بعد از ازدواج معلوم شود كه شوهر بدون خصيتين بوده است، آيا زن حق فسخ عقد را دارد؟

جواب: اگر مقصود اين باشد كه بيضتين او را كشيده اند يا كوبيده اند يا اصلا نداشته باشد، زن حق دارد عقد را فسخ كند.

سؤال 1517 :بعد از عقد و قبل از دخول متوجه شدم كه دخترى به صورت مادرزادى يك پستان ندارد، من از ازدواج امتناع كردم و مى خواهم نكاح را فسخ كنم، اما او راضى نبوده و نيمى از مهر خود را مى خواهد، آيا من مى توانم نكاح را فسخ كنم؟

جواب: مورد مزبور از موارد فسخ نيست. زيرا كه در عقد شرط نشده و به صورت توصيف هم نيامده و از عيوب مجوّز فسخ هم نمى باشد. و اگر او را طلاق دهيد بايد نصف مهر او را بدهيد.

سؤال 1518 :دخترى به عقد كسى درآمده است. پس از عقد معلوم شده داراى عيبى است كه مانع از دخول است و شوهر فوراً و بدون هيچ گونه تصرفى نكاح را فسخ كرده، آيا به زن مهر تعلّق مى گيرد؟

جواب: در فرض سؤال، مهريه ساقط است و دختر حق ندارد.

سؤال 1519 :زن و شوهرى سه سال است با يكديگر ازدواج نموده و اولادى ندارند. با مراجعه به دكتر معلوم شده است كه زوجه عقيم است و به احتمال يك درصد با عمل جراحى امكان دارد صاحب فرزند شود. اگر زوج بخواهد به واسطه عقيم بودن زن، اين عقد را به هم بزند، آيا مى تواند يا خير؟ و آيا عقيم بودن از جمله عيوبى است كه موجب فسخ نكاح مى شود يا نه؟ با اين وصف در مورد مهر چگونه عمل مى شود، تمام مهر را زوجه مى برد يا خير؟

جواب: عقيم بودن از عيوب موجب خيار براى مرد نيست. بلى اگر بخواهد مى تواند زن را طلاق دهد و اگر طلاق قبل از دخول باشد، بايد نصف مهر را بپردازد. و اگر بعد از دخول باشد، بايد تمام مهر را بپردازد.

سؤال 1520 :دخترى به عقد مردى درآمده است. و پس از مدتى معلوم شده خانواده دختر دچار عقب افتادگى ذهنى و بيماريهايى مانند انحراف چشم تا حدّ كورى و سنگينى گوش تا حدّ كرى هستند و دختر قبلا دچار سكته شده، آيا چنين عيوبى موجب فسخ است؟

جواب: عيوبى كه موجب فسخ عقد مى شود در توضيح المسائل، مسأله 2448 بيان شده است. اما عيوبى كه در سؤال ذكر شده، در صورتى موجب حق فسخ عقد است كه در ضمن عقد شرط عدم عيب خاص يا مطلق عيب بشود. يا زوجه به وصف سلامت از عيب توصيف شده، و قبل از عقد در مقام گفتگو دخترى سالم معرفى شده و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد كه در اين صورت مرد مى تواند عقد را فسخ كند در غير اينصورت حق فسخ ندارد. بلى مى تواند او را طلاق بدهد و در صورت طلاق اگر نزديكى نشده، زن نصف مهر را طلبكار است و خلاصه عقد شرعاً صحيح مى باشد.

سؤال 1521 :اگر زوج پس از عروسى دچار كسالت مغزى و روانى بشود، آيا مى توان نكاح را فسخ كرد؟

جواب: در فرض سؤال، اگر كسالت مغزى و روانى زوج به سرحد جنون رسيده است، بطورى كه اوقات نماز را تشخيص نمى دهد، زوجه اختيار فسخ دارد و نيازى به طلاق ندارد. البته اين اختيار فسخ فورى است كه اگر با علم به جنون زوج، فسخ را تأخير انداخت، خيار فسخ ساقط مى شود. ولى اگر از جهت جهل به مسأله فسخ نكرده، هروقت علم به خيار فسخ پيدا كرد، مى تواند فوراً فسخ كند، و رجوع به حاكم و مرجع تقليد لازم نيست. بلكه در اين صورت زوجه مى تواند بدون مراجعه، عقد را فسخ كند.

ضمناً در مورد سؤال كه نزديكى و دخول واقع شده، تمام مهر بر عهده خود زوج است كه اگر دارد بايد بدهد و اگر ندارد كسى ضامن نيست. مگر اينكه پدر زوج، مهر را به ذمه گرفته باشد.

سؤال 1522 :دست چپ اينجانب فلج است و بدونِ اطلاع دختر از اين مطلب، او را به عقد من درآوردند و فعلا كه متوجه شده به هيچ وجه حاضر به زندگى با من نيست، آيا دختر مى تواند نكاح را فسخ كند؟ و آيا من مى توانم به هيچ عنوان او را طلاق ندهم؟ در هرصورت وضع مهريه او چطور است؟

جواب: اگر در عقد، مرد توصيف به صحت و سلامت شده باشد، و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد، زن حق فسخ دارد. و در صورتى كه قبل از دخول باشد نسبت به مهريه حقى ندارد. و اگر شرط نشده باشد زن حق فسخ ندارد. ولى چنانچه در حق او ظلم و بى انصافى مى شود بهتر است او را طلاق دهيد.

سؤال 1523 :در مواردى كه زوج يا زوجه حق فسخ عقد را دارند، آيا فسخ طلاق حساب مى شود يا خير؟

جواب: در مورد فسخ، به طلاق احتياجى نيست. فسخ، طلاق محسوب نمى شود و احكام طلاق را ندارد. مثلا حكم طلاق سوم را ندارد كه پس از آن احتياج به محلّل باشد و در موقع فسخ كردن، لازم نيست از حيض و نفاس پاك باشد و نيز حضور عدلين لازم نيست.

سؤال 1524 :در مواردى كه فسخ عقد براى زوج يا زوجه جايز است، آيا اجازه حاكم شرع لازم است يا خير؟

جواب: در مورد سؤال، اجازه لازم نيست. بلى در موردى كه عنّين بودن مرد ثابت شود، مراجعه به حاكم شرع لازم است تا براى صبر كردن زن مدتى قرار دهد. و بعد از رجوع به حاكم و قرار دادن مدت، هروقت مدت تمام شد و در تمام مدت مذكور مرد قادر به نزديكى با زن نبود، زن مى تواند بدون مراجعه به حاكم شرع عقد را فسخ كند.

سؤال 1525 :عيوبى كه به واسطه آنها مى شود عقد نكاح را فسخ كرد، به چه چيز ثابت مى شود؟

جواب: به اقرار صاحب عيب، يا شهادت دادن دو مرد عادل به اقرار او، و نيز شهادت دو مرد عادل به عيب.

سؤال 1526 :عيوب باطنه زن به چه چيز ثابت مى شود؟

جواب: به شهادت دادن چهار زن عادله يا اقرار خود زن.

سؤال 1527 :مردى كه قبل از ازدواج قدرت بر وطى داشته است، از بدو ازدواج عاجز شده است، آيا احكام عنن را دارد؟

جواب: اگر از وطى زوجه ديگر نيز عاجز باشد، زوجه فعلى حق فسخ دارد. اما پس از مراجعه به حاكم شرع و رعايت آنچه كه در مسأله 2502 توضيح المسائل بيان شده است.

سؤال 1528 :اگر در مدت يك سال مهلت به فرد عنين زوجه از تمكين خوددارى كند، آيا بعد از اتمام مدت زوجه حق فسخ دارد يا بايد مدت بيشترى تمديد شود؟

جواب: اگر با اقرار زوج يا غير آن ثابت شود كه با فرض تمكين قدرت بر وطى نداشته، زوجه مى تواند فسخ كند و گرنه بايد تجديد مهلت شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -