انهار
انهار
مطالب خواندنی

تحریم

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: شخصى در زمين موات نهرى ايجاد كرده است. بعد صاحبان زمينهاى اطراف، زمينهاى تا كنار نهر را احيا كرده و درخت كاشته اند، اكنون ادعاى حريم براى زمينهاى خود مى كنند. حكم آن را مشروحاً بيان فرماييد.

جواب: بطور كلى حريم نهرى كه در زمينهاى موات بالأصل احداث شده، به مقدارى است كه عادتاً و عرفاً براى ريختن گل و لاى و رفت و آمد در دو طرف آن مورد حاجت باشد. و زايد بر آن حريم محسوب نمى شود. و در اين جهت فرقى بين زمين نرم و غيره نيست. و تصرف ديگران در اين مقدار از حريم تصرف غاصبانه است و مالك نمى شوند. ولى تصرف در خارج از اين مقدار مانعى ندارد. و نيز حريم زمين مزروعى اگر در اراضى موات بالأصل احيا شده، به مقدارى است كه عرفاً و عادتاً براى استفاده از آنها مورد نياز باشد. و مقدار حريم تابع مقدار زمين مزروعى و ملك احيا شده است. پس اگر مزرعه توسعه داشته باشد قهراً حريم بيشترى لازم دارد. و اگر مزرعه كم باشد حريم كمترى لازم است. و خلاصه تعيين مقدار حريم به نظر عرف و عادت هر محلى مى باشد. و تصرف ديگران در اين مقدار جايز نيست و مالك نمى شوند. ولى در خارج اين مقدار مانعى ندارد. و اگر اختلاف وجود دارد به حاكم شرع مراجعه شود.

سؤال: عده اى مى خواهند براى منطقه اى جوى آب بسازند، اما اهالى منطقه همجوار مى گويند چون محل جوى آب در حريم زمينهاى ما قرار گرفته، حق نداريد جوى آب را بسازيد، حكم آن را بيان فرماييد.

جواب: اگر جزء حريم آنها باشد، چنين حقى را دارند.

سؤال: كسانى كه در دامنه كوه يا تپه خانه مى سازند، آيا حق دارند از احياى زمين هاى بالاتر از خانه خودشان در دامنه كوه يا تپه، به عنوان حريم ممانعت كنند؟

جواب: حق مزاحمت ندارند.

سؤال: ساكنان قديمى حدود صد و پنجاه خانوار مى باشند و از سال 1980 ميلادى حدود 300 خانوار بتدريج در اين منطقه زمين خريدند. چراگاه و حريم اين منطقه تابحال بين ساكنان قديمى تقسيم بود. حالا خانوارهايى كه در اين منطقه زمين خريده اند مدّعى هستند كه چراگاه و حريم و منافع ديگر منطقه بين ما هم تقسيم شود. ساكنان قديمى مدّعى هستند كه شما تعدادتان بيشتر از ما است، اگر تقسيم كنيم براى ما چيزى نمى ماند. آيا آنهايى كه در اين منطقه زمين خريده اند، در چراگاه و حريم شريك هستند يا خير؟ در صورت شريك بودن، آيا به اندازه زمينى كه خريده اند در حريم و چراگاه سهم دارند يا در بين چهارصد و پنجاه بالتساوى تقسيم شود؟ (در حالى كه خريد زمين از طرف افراد غير منطقه هنوز ادامه دارد)، يا مازاد بر احتياج ساكنان قديمى بين ساكنان جديد تقسيم شود؟

جواب: حريم قريه و روستا مرتع و چراگاه عمومى ساكنان آن مى باشد. و هيچكس حق تملك و فروش آنها را ندارد. و حق استفاده از آنها تابع حق استفاده از خود روستا و قريه مى باشد. و بعضى حق مزاحمت بعض ديگر را ندارند، بنابراين در فرض سؤال، عموم ساكنان فعلى روستا نسبت به حريم و مرتع مساوى اند. و فرقى بين ساكنان قبلى و فعلى نيست.

سؤال: آبى است كه از صدها سال قبل، به نام اجداد و پدران اهل يك قريه بوده و استفاده مى شده است، و در حال حاضر هم در اختيار و تصرّف اهل قريه مذكور طبق اسناد مى باشد، مدتى است چند نفر از قريه ديگر بدون هيچ گونه مجوّز شرعى و قانونى آب را بسته و از مسير اصلى آن را منحرف كرده اند، استدعا دارم نسبت به حليّت و حرمت اين عمل، فتواى خود را بيان فرماييد.

جواب: آب مذكور اختصاص دارد به كسانى كه از قديم الايّام در كنار و پايين آن باغ يا مزرعه يا آبادى، به حساب استفاده از آن آب احداث كرده اند و ديگران  حق ندارند بدون اجازه صاحبان آن املاك، مسير آب مذكور را تغيير دهند، و يا اينكه از آن آب به مقدارى بردارند كه از حاجت اهالى سابق كم بماند.

سؤال: فرموده ايد كه حريم ده را كسى مالك نمى شود. بنابراين اكثر دهات و قصبات كه اول كوچك بوده و به تدريج زمينهاى اطراف آنها را كه موات بوده گرفته و خانه ساخته اند. همچنين فعلا زمينهاى مواتى كه متصل به ديوار دهات و قصبات است و بلامانع است مى گيرند و خانه مى سازند، آيا متصرفان حريم، مالك اينگونه زمينها شده اند؟ يا اينكه غصب است يا حكم ديگرى دارد؟

جواب: اگر قبل از احداث قريه، مزرعه احداث شده و قريه در زمين محياة ايجاد شده است، قريه حريم ندارد. و چنانچه در اراضى موات احداث شده باشد حريم دارد. و نبايد در حريم خانه بسازند و مى توانند به مقدار حريم رها كنند و بعد از آن خانه بنا كنند و اگر در حريم بسازند، حكم غصب را دارد.

سؤال: نظريه حضرت عالى در مورد زمينهاى موات تحجير شده اطراف روستاها چيست؟ آيا تحجير كنندگان مى توانند زمينهاى مزبور را احياى كنند؟ و تصرف آنها در زمينهاى مزبور جايز است يا خير؟ و در ضمن آيا معامله زمينهاى تحجير شده اى كه خريد و فروش شده اند، صحيح است يا باطل

جواب: اگر زمين موات بالاصل بوده و حريم نبوده، با وجود شرايط تحجير آن صحيح است و تحجير كننده مى تواند آن را احيا كند، و يا حق تحجير خود را در مقابل عوض منتقل به ديگرى كند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -