انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم تصرف در چاههای قنات مخروبه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: درختكارى در اطراف جوى مانع از تعمير جوى مىشود بايد چه كار بكنيم غاصبين هم مىگويند درخت مال كسى است كه كشت نموده و البته اين جوى ده كيلومتر طول دارد مقدار شش كيلومتر را درختكارى كرده اند.

جواب:  بايد از صاحب درخت مطالبه رفع مزاحمت درخت خود را بكنند اگر گوش نداد مىتوانند با اذن حاكم شرع قطع نموده و رفع مزاحمت كنند.

سؤال: مسجدى بوده، قديمى و عده‌اى از نكوكاران، مسجد را، خراب و تجديد بنا كرده و چند متر از شارع عام را به صورت ايوان مسقف، خارج مسجد بنا نموده‌اند در ايوان مسجد نماز خواندن چه صورت دارد؟

جواب:  در فرض سئوال، اگر شارع به حدى وسيع بوده كه گرفتن اين مقدار از آن، موجب تضييق بر عابرين نباشد اشكال ندارد و نماز در آن صحيح است و اگر موجب تضييق شده نماز در آن مورد اشكال است و احتياط ترك نماز، در آن محل است.

سؤال: محترما به عرض مىرسانيم در يك روستاى خرده مالكى كه حدود يكصد خانوار، مالك هستند وملك آنان ثبتى و موروثى مىباشد اگر يكصد و پنجاه هكتار، از املاك مذكوره را جهت دامدارى كشت نكرده باشند و در آن يكصد و پنجاه هكتار، چهار زاغه دامدارى و يك چشمه آب دامدارى بوجود آورده باشند آيا مىشود كه اين زمينها از آنها گرفته شود و با اشخاص ديگر داده شود يا نه، خواهشمنديم حكم شرعى را بيان فرمائيد؟

جواب:  در فرض سئوال، واگذارى حريم و مرافق ده، به عده خاصى بدون رضايت تمام اهالى جايز نيست و اگر نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال: كوههاى اطراف آباديها كه گاهى چند فرسخ در چند فرسخ است و بعضى از اهالى آبادى طبق سهم بندى دقيق از قديم سهم بيشترى از ديگران دارند آيا مىتوانند به بعضى ديگر اهل همان آبادى، اجاره بدهند يا خير و آيا اساسا آن سهام مرسوم از قديم، اعتبار دارد يا خير؟

جواب:  كوه را كسى مالك نمىشود. بلى مسلمين حق انتفاع از آن را دارند ولى اجاره دادن آن جايز نيست و هر گاه كوه، از حريم يعنى چراگاه حيوانات آن ده باشد و اهالى آن، مالى از ديگران كه اهل آن ده نيستند بگيرند كه ممانعت از آنها نكنند ظاهرا عيبى ندارد.

سؤال: از زمان قديم در اطراف استخرهاى دهات يك قسمت زمينهائى را رها كرده و زراعت نمىكرده‌اند و از زمينها به منظور تجمع اهالى و خوابيدن گوسفندان و غيره استفاده مىشده و ضمنا طبق سهام در همين زمينها درختكارى هم مىشده آيا جايز است چند نفر از اهالى، اطراف درخت فوق الذكر را ديوار بكشند و آيا احتمال دارد كه زمين درخت ملك كسى باشد ولى در عين حال بر حسب عادت و رسوم حق نداشته باشد ديوار بكشد و بايد جهت استفاده عموم آزاد باشد.

جواب:  در فرض مسأله كه زمينهاى مزبور مورد حاجت اهالى بوده از جهت اجتماع خود و حيواناتشان جايز نيست بدون رضايت آنها تصرف نمايند و ديوار دور آن بكشند كه مانع از رفع حوائج بشود.

سؤال: با كمبود جا، براى محصلين، هر سال به تعداد آنها نيز افزوده مىشود و جائى هم بعنوان رايگان يا اجاره بعنوان مدرسه بما نمىدهند زمين هم براى ساختن مدرسه نداريم، اكنون بفرمائيد در زمينهاى اطراف امام زاده كه همه وقف است چه مزروعى و چه ساختمانى آيا جايز است در حريم قبرستان، مدرسه، احداث كنيم يا خير و آيا مىشود از دفن اموات كه از اطراف، براى دفن در جوار امام زاده مىآورند جلوگيرى كرد؟

 جواب:  در فرض سئوال، حريم قبرستان متعلق به خود قبرستان است و بناء مدرسه در آنجا جايز نيست و چنانچه از قطعه زمين زراعى موقوفه، به مدت طويل اجاره نمائيد به اجرت متعارف، با اذن متولى و نظر خبره، جهت ساختمان مدرسه، و اجرت آن، سال به سال به مصرف موقوفه، بوسيله متولى شرعى آن برسد، جايز است از آن زمينها، اجاره نمائيد و از دفن اموات حق جلوگيرى نداريد چون توسعه از جهتى با تضييق از جهت ديگر، جايز نيست.

سؤال: آب پشت بام يك خانه قديمى به سوى زمينى كه در ملكيت كسى نبود سرازير مىشد بعد از چند سال دولت در آن زمين، بيمارستان درست كرده و از جريان آب ناودان به آن، ممانعت مىكند آيا حق دارد يا خير؟

جواب:  از قضيه شخصيه اطلاع ندارم بطور كلى اگر قبلا زمين، ملك كسى نبوده و مجراى ناودان بر آن زمين بوده فعلا كسى حق مزاحمت و جلوگيرى از آب ناودان را ندارد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
 

سؤال: اگر سه نفر از مالكين كه مالك يك دانگ از يك قريه مىباشند در ملك مشاعى كه ديمزار و مرتع تمام مالكين شش دانگ مىباشد بدون اطلاع و رضايت ساير مالكين در آن قسمت از اراضى كه قابل كشت است اقدام به حفر چاه و ساختمان نمايند وبدين وسيله حق پنج دانگ خرده مالكين ديگر را تصاحب نمايند آيا اين عمل جايز است يا خير در صورتى كه تمام مالكين حاضرند در چاه شركت كنند به اتفاق كشاورزى نمايند كه حق كسى از بين نرود و اختلافى در بين نباشد.

جواب:  در فرض سئوال حفر چاه براى تصرف در اطراف آن از اراضى اگر در محل ديمزار يا در حريم قريه باشد بطورى كه باعث تضييق بر اهالى آن باشد بدون رضايت اهالى جايز نيست و اگر حفر چاه نموده باشند همه صاحبان ملك مشاع و مرتع در آن شريك هستند و با احداث بناء، مالك زمين نمىشوند البته اصل ساختمان متعلق به كسانى است كه ساخته‌اند.

سؤال: يك قطعه زمين واقع در وسط قريه براى آسايش مردم كه سالهاى سال، جاى گله گوسفند و غيره براى بردن به صحرا جهت چرا و ساير امور زندگى بوده، فعلا شخصى مىخواهد آنجا را تصرف كند جايز است يا خير؟

جواب:  از وضع خصوصى محل، اطلاع ندارم، بطور كلى، مجمع احشام و اغنام اهالى روستا را، كسى حق تملك و تصرف، براى شخص خود ندارد و نمى تواند آن را براى خود بدون رضايت اهالى احياء كند.

سؤال: انهار و جويها و چشمه‌ها، در مسيرهائى هستند كه علاوه بر آن كه مزارع و باغات را از قديم، مشروب مىنموده از زه كش معابر و آب باران و برف در آنها تخليه و از نفوذ به منازل كوچك و خانه‌هاى مستضعفين جلوگيرى مىكرده است لكن در سالهاى اخير، بويژه بعد از انقلاب، عده‌اى سود جو به انحاء گوناگون، با تمسك به اين كه در اسناد مالكيت آنها حق الشرب ذكر شده اقدام به تصرف نهرها و حريم آنها كرده‌اند و خصوصا در نزديكى و مجاورت خيابانها كه ارزش زمين زياد شده، علاوه بر تصرف نهر و حريم، اقدام به احداث ساختمان چندين طبقه كرده و منافع سرشارى به جيب خود مىريزند، با توجه به اين كه انفال متعلق به بيت المال بوده و انهار نيز جزئى از آنها است مشكل عمده تصرف نهرها و حريم آنها، عدم امكان لايروبى و پاكسازى آن است كه خود عواقب گوناگون، چون گرفتگى و نفوذ آب به داخل منازل مجاور آن را در پى خواهد داشت خواهشمند است در اين مورد رهنمود لازم بفرمائيد:

1 - اگر در سند مالكيت حق الشرب قيد شده باشد و حد ملك به گل انداز محدود شده باشد آيا مالك مىتواند تصرف كند و اين حق عمومى را به خود اختصاص دهد يا خير؟

 2 - در صورتى كه نهر، در ملك بماند آيا مالك حق دارد آن را به دلخواه خود تصرف كند و روى آن را بپوشاند و جزء عرصه خود در آورد يا خير؟

 3 - علاوه بر موارد فوق، ايجاد بناى چند طبقه به صورت پاساژ و غيره بر روى نهر و حريم‌هاى متفرقه چه صورتى دارد و وضع حقوق عامه چه خواهد شد آيا شهردارى مىتواند از متصرف خلع يد نمايد و يا بايد اجازه بنا صادر كند؟

 ج 1 - در صورتى كه نهر عمومى، از زمين مباح، عبور كرده باشد حريم دارد و مجاورين نهر، با داشتن حق آبه، از اين نهر، حق تجاوز به نهر و حريم آن را ندارند و چنانچه تجاوز كرده باشند صاحبان نهر حق ممانعت دارند و اضرار به همسايه جايز نيست و اختصاص دادن حق عموم به خود حرام است.
2 - ادخال نهر عمومى، در ملك خود، جايز نيست و تصرف در آن حرام است به هر نحو باشد.
3 - شهردار مىتواند، از متصرف غاصب، خلع يد نموده و به ارباب آن واگذار نمايد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال: مجرائى مشترك بين دو روستا وجود دارد كه از اول احداث قنوات تا كنون از آن آب مىرفته و در حدود دو كيلو متر مىباشد و شش باب آسياب آبى و در حدود ده هزار اصله درخت كه اكثر آنها درخت گردو به سن تقريبى دويست و سيصد ساله مىباشد در مسير اين آب بوده، اكنون اهالى يكى از دو قريه كه در اين آب و مجرى شريك هستند مىخواهند لوله كشى كنند و آب ببرند اگر اين عمل انجام شود كليه اشجار خشك و آسيابها از كار مىافتد و بيش از يك ميليون ضرر به روستاى ديگر وارد مىشود و سيصد متر آن وقف بر حضرت امام حسين عليه السلام مىباشد و اين عمل باعث اختلاف و دو دستگى شديد بين دو روستاى برادر خواهد شد، اين امر جايز است يا نه؟

 جواب:  در فرض سئوال تغيير مجرى جايز نيست مگر اين كه معلوم باشد كه آسياب و اشجار را عدوانا ساخته وغرس نموده باشند.

سؤال: بردن آب زراعتى، روى پشته قنات، بدون رضايت و اطلاع شركاء، جايز است يا خير؟

 جواب:  در فرض سئوال، در صورتى كه قنات، در اراضى موات، حفر شده، بردن آب زراعتى، از روى پشته قنات، بدون رضايت و اطلاع شركاء قنات، جايز است به شرط آن كه خسارتى به قنات وارد نشود.

سؤال: اگر از روى پشته قنات آب ببرند و موجب خسارت و تخريب چاه هاى قنات شوند، ضامن خسارت آن مىباشند يا خير؟

 جواب:  بلى اگر به نحوى آب را ببرند كه موجب خسارت و تخريب قنات گردد ضامن خسارت آن مىباشند.

سؤال: در مراتع اطراف بعضى از دهات، بوته‌هاى گون وجود دارد كه از آنها كتيرا گرفته مىشود، بعضى از ساكنين روستا بعنوان اين كه مالك روستا هستند مىگويند مىخواهيم از گونها كتيرا بگيريم و اگر گونها مورد بهره بردارى قرار بگيرد قهرا جلوى دامهاى افراد محلى گرفته مىشود و دامها براى چراگاه، در مضيقه، قرار مىگيرند آيا شرعا، مالكين و ساكنين روستا، مىتوانند بعنوان مالكيت مرتع از گونها استفاده كنند و جلو دامها را بگيرند يا خير؟

 جواب:  در فرض سئوال، چنانچه اراضى و مراتع مذكوره، موات باشد كسى نمىتواند و جايز نيست بعنوان كتيرا گرفتن، مانع چراندن گوسفند شود و هم چنين است حكم اگر حريم روستا باشد.

سؤال: قنات آبى است مشاع، مجراى معينى دارد كه از ميانه ملك اشخاص خاصى مىگذرد و آن اشخاص در كنار آن نهر اشجار غرس كرده‌اند والآن مىخواهند آن مجرى را عوض كنند و در جاى ديگر قرار بدهند و اگر مجرى عوض شود ضرر فوق العاده ببعض مالكين وارد مىشود يعنى اشجار مزبور خشك مىشود وملك خراب مىگردد آيا كسانى كه مشاعا مالك هستند مىتوانند باعث ضرر آن اشخاص بشوند يا نه؟

جواب:  اگر معلوم باشد اشخاصى كه غرس اشجار كرده‌اند حق اين انتفاع را از آب ندارند صاحبان آب مىتوانند مجراى آن را تغيير دهند و اگر معلوم باشد كه غارسين اشجار مذكوره حق انتفاع از آب داشته‌اند، تغيير مجراى نهر جايز نيست و اگر نزاع موضوعى باشد مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال: در افغانستان دره‌اى است مال دو دهكده - دهكده اول در اول دره واقع شده و دهكده دوم در وسط دره مىباشد و از آنجا تا آخر دره، منطقه‌اى است داراى آب و زمين كشاورزى و تپه‌هاى پر علف و هيزم، بگفته پير مردان، از قديم هر دو دهكده، از آب و علف صحراى آن دره، بطور تقسيم، و از هيزم بطور مشترك استفاده كرده‌اند، مدتى است كه دهكده دوم، اولى را به ادعاى حريم، از هيزم مانع شده، در حالى كه دهكده اول، از آب و زمين كشاورزى و علف صحراء و دره، به قرار تقسيم قبلى، استفاده مىكنند آيا مىتوانند از هيزم نيز استفاده كنند يا ادعاى حريم آنها درست است؟

 جواب:  در فرض سئوال اگر انتفاع ده اول، از هيزم حريم ده دوم، موجب تضييق بر اهالى آن ده نباشد، نمىتوانند، مانع از هيزم بردن اهالى ده اول شوند و اگر موجب تضييق بشود مىتوانند ممانعت كنند.

سؤال: يك مقدار آب، در دامنه كوهپايه، وسط دره، جارى مىباشد و در اطراف آن، چندين درخت وجود دارد كه تقريبا در حدود سى سال پيش شخصى آن را بنام خود به ثبت رسانده است و تا قبل از فوت وى، مالك، خود نامبرده بوده و بعد از فوت او، وراث قانونى او، مالك مىباشند ضمنا اين نكات به عرض مىرسد كه آب مزبور از به دو مالكيت شخص مذكور تا كنون، مورد استفاده قرار نگرفته و اين آب تا كنون بدون استفاده بوده و هرز مىرفته، اخيرا مردم روستائى با كمك جهاد سازندگى، لوله كشى كرده‌اند و آب مزبور را جهت استفاده، به منازل آورده‌اند و مالكين (وراث) آب مزبور، اظهار نارضايتى مىكنند و مىگويند ما راضى نيستيم، چون بما ارث رسيده و ما مالك اين آب مىباشيم، بفرمائيد آيا از آب مزبور براى وضو و غسل و نيز در حمام عمومى مىشود استفاده كرد يا خير؟ و سؤال ديگر اين كه چنانچه جهت استفاده در منازل و حمام عمومى، مانع شرعى نداشته باشد چون براى استفاده در منازل لوله كشى شده آيا در بعضى مواقع كه به مدت چند شبانه روز براى منبع خصوصى، و مرغدارى از آن استفاده مىكنند و هر شبانه روز را به يك مبلغ جزئى، خريد و فروش مىكنند و پول آن را خرج كارهاى لوله كشى و كارهاى خود آب مىكنند اشكال دارد يا خير؟

جواب:  اگر آب مذكور قنات ملكى داشته يا صاحب درختها، عملى روى آن انجام داده، بدون اجازه ورثه او، تصرف در آن جايز نيست و اگر از ميان كوه و دره، چشمه طبيعى است، به مقدار احتياج اشجار واقع در اطراف آن، متعلق به صاحبان اشجار است و در اضافه از مقدار احتياج اشجار، استفاده اهل ده بوسيله لوله كشى اشكال ندارد و وضو و غسل از آن صحيح است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است. و جواب سؤال بعد نيز معلوم مىشود.

سؤال: در اثر باريدن باران سيل جارى مىشود آيا آب سيل مال همه مردم قريه است يا مربوط به مالكين قريه است؟

 جواب:  ما دامى كه در نهر ملكى وارد نشده همه اهل قريه حق استفاده از آن را دارند و اما بعد از ريختن به نهر ملكى و قصد تملك از طرف مالك نهر، آب مال مالك نهر است.والله العالم.

سؤال: عده‌اى از اهل روستا در چمن زيد كانال درست كرده و آب چمن را بدون رضايت زيد به حمام عمومى مىبرند وزيد مىگويد اگر من از آن آب حقى دارم جهت حمام رضايت نمىدهم در اين صورت در آب حمام مذكور غسل و وضوء چه صورت دارد؟

 جواب:  از وضع چمن مورد سؤال اطلاع ندارم چنانچه چمن مزبور محياة بالاصل بوده از انفال است و همه مسلمين حق استفاده از آن را دارند و اگر محياة بالعرض باشد مال احياء كننده است و تصرف در آن بدون اجازه مالك حرام و وضو و غسل با آن بدون رضايت مالك آن باطل است.

سؤال: طرف غرب قريه ما تماما كوه و زمين موات است بعضى از اهالى خانه خود را توسعه داده و از زمين‌هاى مذكوره به خانه وملك خود اضافه و ساختمان كرده‌اند يك عده ديگر كه خانه دارند مىگويند آن زمينها، مال تمام اهالى است بايد شما پول بدهيد كه به مصارف حمام و ساير استفاده‌هاى عمومى برسانيم، آيا در آن زمينها همه مردم شركت دارند يا خير؟

 جواب:  از وضع محل مورد سؤال اطلاع ندارم بطور كلى حريم ده متعلق به همه اهالى است و تمام اهالى حق انتفاع از حريم دارند و اگر در مقابل تصرفاتى كه مىكنند با رضايت اهالى وجهى به معتمدين محل بپردازند كه صرف امور خيريه عموم اهالى شود مانع ندارد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
سؤال: اشخاصى وابسته به رژيم طاغوتى جوى عمومى را به نفع شخصى خود درختكارى نموده‌اند آيا درخت تعلق به صاحبان جوى دارد يا به غاصبين؟

 جواب:  درخت مال كسى است كه آن را كاشته و نهال، ملك او بوده. بلى اگر جوى آب از ملك ديگرى عبور مىكند صاحب ملك در خود جوى آب حق غرس ندارد ولى اگر در كنار آن غرس اشجار كند بطورى كه مانع پاك كردن جوى نشود ظاهرا صاحبان جوى حق ممانعت ندارند ولى در غير اين صورت مىتوانند ممانعت نمايند.

سؤال: دو روستا در چراگاهى منازعه دارند و در بين يكى از دو ده و چراگاه فقط دريا فاصله است و اهالى اين دو روستا از اول سكونت تا حال در اين چراگاه چهار ماه حيوانات خود را مىچرانند والآن اهالى روستاى ديگر دعوى دارند كه چراگاه در حريم ما است و دريا هم فاصله مىباشد و مانع از چرانيدن گوسفندان روستاى اولى مىشوند مستدعى است حكم شرعى را بيان فرمائيد.

جواب:  در فرض سئوال، اگر چراگاه، از اراضى موات است كسى نمىتواند بدون احياء، آن را تملك نمايد و اراضى موات مال امام عليه السلام است، بنابر اين اگر چراگاه در اراضى موات، در محدوده بين دو قريه باشد هيچ كدام از اهالى دو قريه نمىتوانند از آمدن اغنام و احشام ديگرى جلوگيرى كنند و چنانچه حريم يكى از دو قريه باشد و وارد شدن ديگرى اسباب تضييق بر صاحبان حريم شود مىتوانند جلوگيرى كنند و اگر اسباب تضييق آنها نشود حق جلوگيرى از حشم ده مجاور ندارند.

سؤال: چشمه‌اى است در كنار معبر عمومى مسلمين كه بيش از يكصد سال مورد استفاده عموم عابرين بوده، چند سال قبل شخصى در كنار آن چشمه قهوه‌خانه‌اى درست كرد چون مركز نزول قوافل بود مورد استفاده مردم بود هم از آب سرد خوشگوار و هم از چائى آن اخيرا اهل محل كه سه چهار كيلو مترى است لوله كشى كردند و آب چشمه را بردند به محل خودشان ديگر نه مردم و نه قهوه خانه استفاده نمىكنند آيا غسل و وضو از آن آب در آن محل صحيح است و يا غصب حق است و تصرف در آن حرام است آنچه حكم الله است بيان فرمائيد.

جواب:  در فرض مذكور اگر چشمه در زمين مباح كه حريم ده نبوده واقع است و صاحب قهوه خانه در كنار آن قهوه خانه بناء نموده است ظاهر اين است كه جلوگيرى از نياز متعارف قهوه خانه جايز نيست و تصرف در آن غصب است و هم چنين اگر چشمه در حريم آبادى واقع شده و مورد نياز اهالى بوده ولى در موقع بناى قهوه خانه از طرف اهالى ممانعتى از بناء آن نشده تصرفات مذكوره بدون رضايت صاحب قهوه‌خانه خلاف احتياط است و در غير اين دو صورت لوله‌كشى بنحو مرقوم بى اشكال است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال: در اطراف قريه‌اى زمينهائى محل عبور احشام و چراگاه اغنام و براى خاكبردارى ساكنين محل مورد احتياج مىباشد آيا كسى مىتواند در اين زمين تصرف مالكانه از قبيل كاشتن درخت و احداث بنا بنمايد يا خير؟

 جواب:  تصرف بنحو مذكور اگر موجب تضييق بر اهالى و سكنه قريه ولو به مرور زمان شود جايز نيست.

سؤال: براى هر روستا محدوده معينى بعنوان مرتع معين شده در صورتى كه مقدارى از آن محدوده زائد بر ما يحتاج اهل روستا باشد آيا حق دارند منافع آن مقدار زائد را به ديگران بعنوان اجاره يا صلح واگذار نمايند يا خير؟ و در صورتى كه حق داشته باشند وجه دريافتى در چه امرى بايد صرف گردد؟

 جواب:  خير حق ندارند آن را بنحو اجاره يا صلح به ديگرى واگذار نمايند. بلى اگر كسى مبلغى بعنوان كمك براى عمران روستا بدهد و ديگران هم ممانعت نكنند اشكال ندارد و آن وجه را بمصر ف آبادى و عمران روستا برسانند تا همه از آن استفاده كنند.

سؤال: چشمه‌اى واقع در ملك يك نفر آقائى است و از آب آن چشمه صاحب ملك مزارع آباد كرده و مورد استفاده بوده آيا ديگران مىتوانند عدوانا و بدون اجازه صاحب ملك آب آن چشمه را به زور ببرند و استفاده كنند وكم شدن آب باعث ضرر و زيان فراوان مىباشد شايد زراعت از بى آبى به كلى بسوزد.

جواب:  در فرض سئوال اگر منظور استفاده از چشمه آب است براى مصرف خانگى وشرب حيوانات و ما يحتاج متعارف و از سابق هم متعارف بوده بطورى كه احتمال ثبوت حق الشرب براى اهالى باشد، جايز نيست كسى آنها را منع كند و اگر منظور مصرف جهت زراعت و اشجار است بدون اذن مالك چشمه جايز نيست.

سؤال: در طول يك رودخانه دو ده واقع شده از قديم الايام آب رودخانه مورد استفاده ده پائين بوده و ده بالا از آب قنات مشروب مىشده در حال حاضر اهل ده بالا مىخواهند آب رودخانه را به روى ده پائين بسته و مورد استفاده خود قرار دهند شرعا اين حق را دارند يا خير؟

 جواب:  همان طورى كه اهالى ده پائين از آب رودخانه قبلا استفاده مىكرده‌اند فعلا هم بايد استفاده نمايند و اهالى ده بالا حق ندارند آن آب را به روى اهالى ده پائين ببندند.

سؤال: نهر عمومى از بين دو قطعه زمين عبور مىكند و فعلا هر دو قطعه زمين را يك نفر مالك مىباشد آيا وى مىتواند نهر را محصور نموده و يا ديوارى كه در اطراف دو قطعه زمين احداث مىكند نهر را داخل در محدوده ملك خود نمايد بدون اين كه جلوى آب را بگيرد و مزاحمتى براى آبيار ايجاد كند يا اين كه حتما بايد رضايت مالكين نهر را جلب كند؟

جواب:  ديوار كشى و داخل كردن نهر عمومى در ملك خود بدون اذن يا اجازه از هر يك از مالكين نهر يا اولياء آنها جايز نيست.
مسأله 70 - مسجد از جمله مشتركات است و همه مسلمين حق دارند در آن نماز و دعا و قرآن بخوانند و تدريس و وعظ و افتاء و مانند اينها انجام دهند و كسى كه سبقت گرفته در مكانى از مسجد، جهت يكى از امور مذكوره، حق اولويت دارد و براى ديگرى جايز نيست با او مزاحمت كند. بلى چنانچه در مسجد بين نماز خواندن و غير آن تزاحم واقع شود اولويت با نماز است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -