انهار
انهار
مطالب خواندنی

احیاء موات به چه چیز محقق می شود

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 سؤال: ما اهالى قريه‌اى از استان مازندران هستيم كه حريم اين محل، حدود چهار فرسخ در چهار فرسخ جنگل است و از قديم الايام هر كس مقدارى از جنگل را ديوار چوبى كرده و مال شخصى خود قرار داده و گاوهاى خود را در آنجا مىچراند و در بعضى از فصول سال، مثلا دو يا سه ماه بهار، به افراد محل خود، كه چنين جاى شخصى، ندارند و داراى گاو شيرده هستند اجازه مىدهد كه گاوشان در آنجا بچرد و در بقيه سال، اگر بنا باشد كه گاوشان در اين محل بچرد، از صاحب گاو اجاره مىگيرد و اين تحجير شخصى، بين مردم، خريد و فروش مىشود و نيز به ارث برده مىشود و احيانا، بعضىها وقف هم كرده‌اند خواهشمنديم مرقوم بفرمائيد آيا اين عمل ما سبب مىشود كه ما مالك آن باشيم و آيا اين وقف صحيح است و آيا مىتوانيم خريد و فروش بكنيم و مىتوانيم به افرادى كه از اهل اين محل هستند و داراى گاو هستند و اين چنين ملكهائى ندارند اجاره بدهيم و مىتوانيم از پدران مان كه چنين كارى كرده اند و داراى سند مىباشند ارث ببريم يا نه؟

جواب:  در فرض سئوال، مجرد ديوار كشى، در اطراف بيابان، براى انتفاع از علف خود روى آن، و اشجار طبيعى جنگلى آن، بدون تصرفات ديگر از قبيل زرع وغرس اشجار، و تسويه زمين آن، براى غرس يا زرع سبب تملك آن نمىشود و صاحب ديوار، مالك محوطه نمىشود. بلى اگر زمين را در آنجا تسويه كرده براى زرع يا غرس و در آنجا زرع يا غرس كرده محوطه تسويه شده مزرعه يا مغروسه را مالك مىشود.

سؤال: در روستائى از قديم تا به حال عرف محلى بدين قرار بوده است هر كس زمين مرده و بايرى را علامت مىزد زمين به تصرف او در مىآيد اكنون شخصى زمينى را كه موات بوده و هيچ گونه كشت و زرع نمىشده مدتى پيش بوسيله بلدوزر هموار كرده است تا از آن زمين استفاده كند، آيا مالك آن مىشود يا خير و اگر شخص نامبرده رضايت نداشته باشد مىتوان زمين مذكور را فروخت و به مصرف اهالى رساند يا خير؟

 جواب:  در فرض سئوال كه زمين موات را به قصد تملك تسطيح و براى زراعت و نظاير آن مهيا نموده به نحوى كه قابل زرع باشد و تسويه براى كشت كافى باشد اگر حريم قريه يا ملك شخص ديگر نباشد مالك آن مىشود و هر گونه تصرف در آن بدون رضايت واذن مالك حرام است و اين حكم در صورتى است كه براى زمين مذكور آب موجود باشد يا محتاج به آب نباشد و اگر محتاج به آب باشد و آب موجود نباشد يا آب تهيه نكند مجرد تسطيح احياء نيست و در حكم تحجير است كه تسطيح كننده اولى به احياء است.

سؤال: راجع به زمينهاى موات و بيابانها و تپه‌هاى كوچك در وسط و اطراف دهات آيا كسى مىتواند با مقدارى خاك و سنگ ريختن مالك شود و به ديگرى بفروشد و ساختمان كردن و سكونت نمودن در اين نوع زمينها چه صورت دارد؟

 جواب:  اگر زمين موات باشد و مانع از احياء نداشته باشد مجرد خاك و سنگ ريختن ولو به قصد احياء باشد احياء نيست و مجوز فروش آن نمىشود ولى خاك ريختن و سنگ ريختن به مقدار متعارف كه بشود با آن سنگ و خاك آن را احياء كرد حيازت است و اين شخص اولى به تصرف است و مىتواند حق اولويت را به غير منتقل نمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -