در سالن فرودگاه محلهایى براى برگزیدگان اقشار مختلف و رهبران گروههاى سیاسى در نظر گرفته شده بود كه قرار بود پس از ورود به سالن از امام استقبال نمایند، اما هجوم بیش از یك صد خبرنگار خارجى و تعداد زیادى خبرنگار داخلى براى تهیهى گزارش، برنامههاى پیشبینى شده در سالن را به هم مىزد.
120 خط تلفن در سالن جهت مخابره خبر به داخل و خارج براى خبرنگاران در نظر گرفته شده بود كه هجوم لحظه لحظه آنان براى مخابرهى اخبار، ترافیك شدیدى را به وجود آورد.
مراسم استقبال از امام با خواندن آیاتى از قرآن مجید آغاز شد. و سپس یكى از دانشجویان باخواندن متنى كه توسط آیتالله مطهرى نوشته شده بود [1] ورود حضرت امام رهبر انقلاب ملت ایران را شادباش مىگفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
جاء الحق و زهق الباطلُ، اِن الباطل كان زهوقآ اَلا اِنِّ حزب الله هم الغالبون
اى روح خدا و اى ابراهیم بتشكن اسلام و اى بنده پاكباز حق و اى جان عزیز ملت ایران !
به عرض برسانم كه:
رواق منظر چشم من آشیانهى توست
كرم نما و فرود آ كه خانه، خانهى توست
ملت ایران چه چیزى از جان عزیزتر دارد كه نثار مقدم فرخنده رهبر فداكار و روشنبینش نماید و چه ثنایى بالاتر از این سراغ دارد كه او را بنده پاكباز حق بخواند.
اى بنده پاكباز خدا! اى مسلمان محمدى! اى شیعه صادق! اى آیت خدا!
ملت ایران در شخصیت شما و از تجربه زندگى شما بالاخص در شانزده سال اخیر زعامت امت كه به شما سپرده شد، مصداق عینى وعده خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشاهده مىكند كه اگر به یارى خدا بشتابید به یارى شما مىشتابد و شما را ثابتقدم نگاه مىدارد و هركسى از آن خدا باشد، خدا از آن اوست. هجرت شما از وطن عزیز در چهارده سال پیش تحت فشار و اجبار سمبلهاى استبداد و استعمار، یادآور هجرت جد مكرّمتان رسول خدا(ص) و یاران بزرگوار اوست كه به گناه خواستارى جامعه توحیدى از شهر و دیار خود رانده شدند. (الذین اُخرجوا من دیارهم بغیر حق الاان یقولوا ر بنا الله) و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مكه است كه سمبلهاى زر و زور و بتهاى فلزى و گوشتى یكى پس از دیگرى از مقر حكمرانى به زیر آورده شدند و حكومت خدایى جایگزین حكومت طاغوتى گردید. «لقد صدق اللهُ الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام اِن شاء اللهُ آمنین»
ملت ایران، جان بركف در انتظار فرمان رهبر عظیمالشأن خویش است و تا برقرارى جامعه توحیدى، جامعهاى كه در آن، انسان از قید بندگى انسان آزاد باشد و بهرهكشى انسان از انسان ملغى گردد و از ناهموارىها و نابرابرىهاى مصنوعى اثرى نماند و بتهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى یكسره سرنگون گردند و مساوات، برابرى و برادرى به معنى واقعى كلمه برقرار شود و آثار استبداد 2500 ساله و استعمار 400 ساله محو گردد و در یك كلمه، بندگى از آن خدا و حكومت الهى باشد، از پاى نخواهد نشست. جاى چندین هزار شهید، شهیدان پانزده ساله اخیر كه حركت انقلاب مقدس اسلامى ما را با خون خود سرعت بخشیدند خالى است كه بازگشت مظفرانه رهبر خود و شكوفههاى به ثمر رسیده نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاكشان ناظر و شاهد خواهد بود. والسلام علیك و على الارواح التى حلت بفنائك و رحمة الله و بركاته.
برقرارباد جامعهى توحیدى و جمهورى اسلامى به رهبرى امام خمینى.»
[1] .سیرى در زندگى استاد مطهرى، انتشارات صدرا، چاپ چهارم 1376، ص 129