انهار
انهار
مطالب خواندنی

راه ثابت شدن طهارت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
زنجانی: راه ثابت شدن طهارت
بهجت: «پاك شدن اشياء نجس»
مسأله ۲۲۲ - اگر خود انسان یقین کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است، یا دو عادل به پاک شدن آن خبر دهند۱، آن چیز پاک است۲ و همچنین است اگر کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده۳، یا مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد۴، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه۵.
۱- مظاهری: اگر خود انسان اطمینان کند چیزی که نجس بوده پاک شده یا یک نفر ثقه به پاک شدن آن خبر دهد...
جوادی آملی: يک عادل يا موثق به پاک شدن آن خبر دهد...
۲- سیستانی: اگر انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است، یا دو نفر عادل بر پاک شدن آن شهادت دهند و مورد شهادت آنان سبب پاک شدن باشد آن چیز پاک است مثلاً شهادت دهند به اینکه لباس آلوده به ادرار، دو مرتبه شسته شده...
وحید: اگر انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است یا دو عادل یا یک عادل به پاک شدن آن خبر دهند و همچنین اگر شخصی که مورد وثوق باشد به پاک شدن آن خبر دهد و ظنّ بر خلاف گفتۀ او نباشد آن چیزپاک است ...
۳- سیستانی: و مورد اتّهام هم نباشد...
وحید: در صورتی که متهم به بی مبالاتی در طهارت و نجاست نباشد ...
۴- سیستانی: به منظور پاک شدن آب کشیده باشد...
۵- خوئي، تبریزی: و بعید نیست که خبر دادن یک نفر عادل یا شخص موثق به پاکی آن نیز کفایت کند.
*****
امام خامنه ای: رساله  آموزشی ص ۷۲:
راه های ثابت شدن طهارت: پاک شدن چیزی از سه راه ثابت می شود:
۱. خود انسان یقین یا اطمینان کند چیزی که نجس بوده پاک شده است.
۲. ذوالید یعنی کسی که چیزی را در اختیار دارد (مانند صاحبخانه و فروشنده و خدمتکار) بگوید: پاک شده است.
۳. دو شخص عادل و مورد اطمینان خبر دهند.
زنجانی: مسأله ۲۳۰- پاک شدن چیز نجس به چند راه ثابت می شود:
اول: انسان خود یقین یا اطمینان کند یا طوری باشد که نوع مردم یقین یا اطمینان به پاک شدن پیدا می کنند و در جایی که نوع مردم اطمینان به طهارت نمی کنند اگر انسان بر خلاف متعارف اطمینان کند، کفایت نمی کند. و شخص وسواسی که بر خلاف معمول افراد در آب کشیدن چیز نجس به زودی اطمینان پیدا نمی کند لازم نیست خودش اطمینان کند؛ بلکه اگر معمول افراد اطمینان کنند کافی است.
دوم: دو مرد عادل خبر دهند؛ و قول یک نفر عادل کفایت نمی کند.
سوم: کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده.
چهارم: مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه.
سبحانی: مسأله ۱۸۶ - اگر خود انسان یقین کند که چیزی که مجس بوده پاک شده است یا یکنفر عادل به پاک شدن آن خبر دهد آن چیز پاک است . اگر کسی که چیز نجس در اختیار او است بگوید ان چیز پاک شده یا مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه نیز پاک است.
مکارم: مسأله ۲۴۳ - هرگاه دو نفر عادل، یا یک نفر، از پاک شدن چیز نجسی خبر دهند شهادت آنها قبول است، همچنین اگر «ذوالید» یعنی کسی که چیزی را در اختیار دارد بگوید پاک شده است، یا بدانیم مسلمانی آن را آب کشیده ولی نمی دانیم درست آب کشیده یا نه، پاک است.
مسأله ۲۲۳ - کسی که وکیل شده است لباس انسان را آب بکشد۱ ولباس هم در تصرف اوباشد اگر بگوید آب کشیدم ، آن لباس پاک است۲.
این مسأله در رساله آیت الله زنجاني نیست.
۱- اراکی: اگر بگوید آب کشیدم آن لباس پاک است.
جووادی آملی: و فردی مورد اطمینان باشد...
گلپایگانی، خوئي، تبریزی، سیستانی، صافی: اگر بگوید آب کشیدم و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند، آن لباس پاک است.
بهجت: اگر بگوید آب کشیدم، و لباس هم در اختیار او باشد، در صورتی که ظنّ به خلاف گفتهٔ او نباشد، آن لباس پاک است.
وحید: اگر بگوید آب کشیدم و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند یا ثقه باشد و ظنّ بر خلاف گفتۀ او نباشد آن لباس پاک است ولی اگر لباس در اختیار او باشد و متهم به بی مبالاتی در طهارت و نجاست نباشد حصول اطمینان لازم نیست.
۲- نوری: اگر بگوید آب کشیدم و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند، آن لباس پاک است.
*****
مکارم: مسأله ۲۴۴ - هرگاه انسانی لباسش را به لباسشویی مسلمان دهد که آن را بشوید و آب کشد قول او قبول است.
مظاهری: مسأله ۲۲۳ - کسی که وکیل شده است لباس یا چیز دیگری را آب بکشد اگر بگوید آب کشیدم قول او قبول است.
مسأله اختصاصی
مظاهری: مسأله ۱۹۵ - چیزی که از دست مسلمان یا بازار مسلمین گرفته می شود پاک و خوردن آن حلال است، گر چه آن مسلمان لاابالی باشد و تفحص هم لازم نیست.
مسأله ۲۲۴ - اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمی کند می تواند به گمان اکتفا نماید۱. ‌         
۱- بهجت: و در صورتی که می تواند یقین تقدیری متعارف را تشخیص دهد، آن مقدّم است (یعنی با اینکه یقین پیدا نمی کند، به مقداری بشوید که سایر مسلمانها می شویند، و بیش از آن لازم نیست).
اراکی: اگر به نحو متعارف،‌چیز را آب بکشد کفایت می کند.
فاضل: همانند عرف مردم رفتار نماید و یقین برای او لازم نیست.
جوادی آملی: همانند مؤمنان عادی عمل كند، هرچند برای او يقين حاصل نشود.

زنجانی: رجوع کنید به ذیل مسأله ۲۲۲.
*****
مکارم: مسأله ۲۴۵ - کسانی که گرفتار حالت وسوسه می شوند و زود، یقین به نجس بودن چیزی پیدا می کنند و یا به هنگام آب کشیدن چیز نجس به آسانی یقین به پاکی پیدا نمی کنند یقین آنها اعتبار ندارد و می توانند همانطور که دیگران یقین پیدا می کنند قناعت کنند.
سبحانی : مسأله ۱۸۸ - اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین به طهارت پیدا نمی کند، می تواند به همانگونه که دیگران یقین پیدا می کنند اکتفا کند.
وحید: مسأله ۲۳۰ ـ اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین و اطمینان پیدا نمی کند، می تواند به آنچه که افراد متعارف در تطهیر عمل می کنند اکتفا نماید.
سیستانی: مسأله ۲۲۳ - انسان وسواسی که در آب کشیدن شیء نجس، مانند افراد معمولی یقین پیدا نمی‌کند، اگر همان طوری که افراد معمولی شیء نجس را آب می‌کشند رفتار نماید، کافی است و احتیاط بیش از حد متعارف در مسأله نجس و پاکی از نظر شرع کار پسندیده‌‌ای نیست و فرد ـ چه وسواسی و چه غیر وسواسی ـ لازم نیست بررسی کند و ببیند بدن یا لباسش یا شیء دیگر نجس شده یانه و نیز لازم نیست دقّت نماید و ببیند آیا فلان شیء نجس با شیء دیگر برخورد کرده یا نه و یا اگر برخورد کرده تری سرایت کننده داشته یا نه و در همه این موارد حکم به پاکی اشیاء مذکور می‌‌شود.
مظاهری: مسأله ۲۰۶ - افراد وسواسی که زود اطمینان به نجاست چیزی پیدا می کنند یا هنگام آب کشیدن چیزی به آسانی اطمینان پیدا نمی کنند نباید به اطمینان خود اعتنا کنند بلکه باید به طور متعارف عمل کنند و اعتنای اینگونه افراد به گمان بلکه به اطمینان خود حرام است و اعمال غیر متعارف آنها موجب خسران دنیا و آخرت است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -