انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت علي بن حسن مثلث در زندان منصور دوانقي (146 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

منصور دوانقي، دومين خليفه عباسي به خطر قيام‌هاي محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله بن حسن مثني در مدينه و بصره و مخالفت‌هاي عده‌اي ديگر از بني الحسن علیه‌السلام با دستگاه جور بني‌عباس، نسبت به نوادگان امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام كه از علويان مبارز و ذي‌نفوذان عصر خود بودند، سخت‌گيري‌هاي زيادي اعمال مي‌كرد و زندگي را بر آنان بسيار دشوار مي‌نمود.

وي، علاوه بر سركوب قيام‌هاي بني‌الحسن علیه‌السلام و كشتن تعدادي از آنان، از جمله محمد (نفس زكيه) و ابراهيم (قتيل باخمري)، بسياري از آنان را دستگير و در سياه‌چال‌هاي مخوف زنداني كرد.

منصور، در سال 140 قمري وارد مدينه شد و افراد سرشناس بني‌الحسن علیه‌السلام، مانند عبدالله بن حسن مثني، ابراهيم بن حسن مثني، ابوبكر بن حسن مثني، حسن بن جعفر بن حسن مثني، عبدالله بن داوود بن حسن مثني، علي بن داوود بن حسن مثني، عباس بن داوود بن حسن مثني، محمد بن ابراهيم بن حسن مثني، اسحاق بن ابراهيم بن حسن مثني، عباس بن حسن مثلث، علي عابد بن حسن مثلث و علي بن محمد نفس زكيه را دستگير كرد و به مدت سه سال در مدينه زنداني كرد. در سال 144 قمري نيز محمد ديباج (برادر مادري عبدالله بن حسن مثني) را بر آنان افزود و مأموران حكومتي، بر بدنش چندان تازيانه زدند كه لباسش با پوست بدنش به هم آميخت.

در همين سال، تمامي آنان را در بندهاي آهنين كرده و با وضعيت رقت‌باري به سوي عراق حركت دادند و در زندان هاشميه (در حوالي كوفه) در سردابي نمور و تاريك زنداني نمودند و بر آنان بسيار سخت گرفتند.

آن زندان مخوف و هولناك، بلاي جان نوادگان امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام شد و بر اثر سوء تغذيه، تاريكي و غيربهداشتي بودن محيط، آزارهاي روحي و جسمي مأموران بر زندانيان، اين عده يكي پس از ديگري به بيماري‌هاي گوناگون و طاقت‌فرسا مبتلا شده و مظلومانه در همان جا به شهادت مي‌رسيدند و بدون اين كه امكان تغسيل و تكفين آنان وجود داشته باشد، بر روي هم انباشته شده و مرگ سايرين را تسريع مي‌نمودند.

نخستين كسي كه از آن جمع به ديار باقي شتافت، علي بن حسن مثلث بن حسن مثني بن امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام بود. وي از عابدان و زاهدان عصر خود و به "علي الخير" و "علي العابد" معروف بود و در عبادت و بندگي به ويژه در نماز و تهجد، حالت خشوع و حضور قلب كامل داشت. وي، در حالي جان داد كه سرش در سجده عبادت بود.

علي بن حسن مثلث به هنگام شهادت، چهل و پنج سال داشت و داراي پنچ پسر و چهار دختر بود. يكي از فرزندانش حسين بن علي، معروف به شهيد فخ است كه سال‌هاي بعد بر ضد بني‌عباس قيام كرد و در سرزمين فخ، همانند ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام مظلومانه به شهادت رسيد و اهل بيتش به اسارت دشمن درآمدند.[۱]


1- نك: منتهي الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، از ص 250 تا 278؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 167.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -