سرآغاز غیبت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
دانشمندان و محدثان در مورد آغاز غیبت «صغری» دیدگاه متفاوتی دارند، برخی مبدا آن را ولادت حضرت مهدی علیه السلام و عصر پدر بزرگوارش می دانند و برخی آغاز غیبت صغری را از شهادت حضرت عسگری علیه السلام به حساب می آورند.
زندگی حضرت مهدی علیه السلام از همان آغاز ولادت مبارکش با نوعی پرده پوشی و راز داری و نهان ماندن از چشم ها همراه بود بر این اساس می توان گفت: که غیبت صغری از حضرت عسکری و ولادت فرزند گرانمایه اش حضرت مهدی علیهما السلام شروع شده و با این بیان پنج سال زندگی ان وجود گرانمایه در کنار پدر را همانگونه که مرحوم مفید و دیگر دانشمندان جزو غیبت صغری محسوب داشته اند آنگونه به حساب آوریم.
واقعیت این است که غیبت کوتاه مدت حضرت مهدی علیه السلام نوعی آماده سازی برای غیبت طولانی بود و غیبت طولانی اش مقدمه ظهور و حضور تمام عیار در جامعه انسانی و غیبت صغری یک حالت میانه ای بود میان غیبت کبری و عصر ظهور.
در غیبت کبری رابطه گسترده و کامل امت با امام راستین و معصوم خویش گسسته است و در عصر ظهور این رابطه بطور کامل برقرار، اما در غیبت صغری نه ان است و نه این، بلکه شرایط و وضعیت میانه ای حاکم بود.
توضیح مطلب اینکه پیش از غیبت صغری مردم در هر کجا و هر زمانی که تصمیم می گرفتند می توانستند با امامان معصوم علیهما السلام که معاصر آنان بودند دیدار کنند . این شرایط تا زمان حضرت هادی علیه السلام ادامه داشت وآن هنگام بود که فشار از سوی استبداد بر امام هادی علیه السلام بیشتر شد و تمامی حرکات دیدارها و روابط و فعالیت های آن گرامی با افراد زیر ذره بین بیدادگر عباسی قرار گرفت انبوهی از جاسوسان و خبر چینان بر او گمارده شدند.
آری در این شرایط سخت و در این جو وحشتناک بود که حضرت هادی علیه السلام می زیست. آیا بینش و حکمت او را ناگزیر نمی ساخت که برای زندگی خویش شیوه خاصی برگزینند؟
بر این اساس بود که ان گرامی در همان شرایطی که تحت فشار و مراقبت شدید جاسوسان خلافت بود و سایه شوم حکومت ترور و وحشت بر او و هر دوستدار خاندان وحی و رسالت که با او در ارتباط بود سایه افکنده بود آن گرامی در همانحال با درایت و تدبیر بی نظیر می کوشید تا با اوضاع و احوال مراقب و مسلط باشد و در این اندیشه بود که خود و یاران مکتب و آرمان اهل بیت علیهم السلام را از فشار و اختناق بیشتر رهایی بخشد.
به هر حال امام هادی علیه السلام سخت گرفتار بود و از جمله راهها و وسایل حکیمانه ای که برا رهایی از مراقبت های پلیسی و کاستن از جو وحشت و ترور حکومت جور، برگزید این بود که برخی از شایستگان را در بغداد و دیگر نقاط انتخاب کرد تا آنها نماینده و وکیل حضرت هادی علیه السلام در میان مردم و مرجع و مصدر امور دینی و دنیوی آنان باشند. از آن پس به دستور آن حضرت حقوق مالی به انان سپرده ممی شدو مسایل و معارف و احکام نیز از آنان سوال می گردید و انان نماییندگان حضرت در میان مردم و واسطه بین امام و امت بودند و برای اینکه حکومت استبدادی انان را نشناسند و به نقش حساس آنان را آگاه نگردد این کار بزرگ و پر مخاطره را در پوشش کارهایی نظیر تجارت و دیگر رشته های مورد احتیاج مردم انجام می دادند و این سبک تا شهادت حضرت عسکری علیه السلام استمرار داشت. و پس از شهادت امام عسکری، فرزندش امام مهدی علیهما السلام وکالت وکلا و نمایندگان شایسته پدر گرانقدر و نیای بزرگش را تنفیذ کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: اقتباس از کتاب امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور، آیه الله سید محمد کاظم قزوینی

  

پاسخ به احکام شرعی