می خواهم ازدواج کنم اما دیگر امیدی ندارم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با عرض سلام و ادب خدمت شما
دختری هستم که 37 سالمه و در حال حاضر مجرد هستم. اولویت زندگی من ازدواج و تشکیل خانواده است ولی خواستگاران من یا طلاق گرفته هستند و صاحب فرزند و یا مواری که به ملاک های من همخوانی ندارند. خیلی افسرده و ناامید هستم با وجود اینکه دعا هم میکنم ولی دعاهایم مستجا ب نمیشود کم کم اعتمادم رو به خدا دارم از دست میدم ولی بازم میترسم که به گمراهی کشیده بشم بنابراین سعی میکنم که نمازم رو بخونم که مانع از گناه کردن من بشه احساس میکنم خیلی بدبخت و تنها هستم احساس میکنم که من از همه دوستان و فامیل عقب افتادم و حتی خواهر و بردارم هم نسبت به اینکه من هم صاحب زندگی مشترک بشم ناامید شده اند ودیگه باور ندارن که روزی منم ازدواج کنم این رو هم بگم که من قبلا یه بار شکست خوردم و طلاق گرفتم البته ازدواج نکردم عقد بودم و فقط به مدت 10 روز با این آقا بودم و بلافاصله طلاق گرفتم چون فرد نامناسب و بی دین و ایمانی از آب دراومد و متوجه شدم که تعهدی تو زندگی مشترک نداره لطفا کمکم کنید با توجه به اینکه من قبلا این اتفاق برام افتاده و کمی بدبین هم شدم و خودم هم ناامید از یک زندگی مشترک شدم آیا میشه هنوز امیدی داشت من که سن ازدواجم گذشته و دیگه نمیتونم بچه دار بشم همه اینا من و بیشتر افسرده و غمگین می کنه من نذز کردم که هر هفته به زیارت حضرت عبدالعظیم میرم ولی آقا هنوز جوابم و نداده بعضی وقتا دیگه میگم فایده نداره ولی بازم دلم نمیاد و بازم به زیارتشون میرم . من شرایط سختی رو هم در خانواده دارم در یک محل بدنام زندگی میکنم خانواده و و پدر دلسوزی نداشتم پدرم اصلا به فکر ما نبوده و نیست علت اون ازدواج ناموفق هم به خاطر شرایط نامناسب خانواده من هم بود میخواستم فرار کنم ولی نشد و شکست خوردم از چاله به چاه افتادم ولی بازم خدا من و دوست داشت خواهرم مریضه و از لحاظ روحی خیلی پرخاشگری میکنه روزو شبی نیست که از خانه ما صدای داد و بیداد و کوبیدن در به گوش نرسه مشکل روحی داره و ما آبرویی تو در و همسایه نداریم تو روخدا کمکم کنید به من بگید من با این شرایط میتونم امیدی داشته باشم ازدواج برای من خیلی مهمه دلم میخواد به آرامش برسم ولی گاهی فکر میکنم که قسمت من نمیشه و فقط به مرگ فکر میکنم از خدا میخوام که بمیرم ولی این خودش ناشکریه ولی چاره ای ندارم زندگی خیلی به کام من تلخه دیگه از همه چی خسته شدم به خودکشی فکر کردم ولی از خدا و از عذاب اون طرف میترسم. دلم میخواد راه درست رو انتخاب کنم. خیلی هم مشاوره رفتم ولی به نتیجه ای نرسیدم دنیا برای من تیره و تاره خواهش میکنم کمکم کنید
جواب در استانه شب قدر دعا می کنم خدای سبحان مشکلات زندگی همه غصه داران و گرفتاران را حل و برطرف بفرماید وخیر و خوشبختی نصیب همه و شما بفرماید.
اما قاطعانه و محکم به شما بگویم که با وجود ایمان و تقوایی که دارید و اینکه علت طلاقتان ضعف و بی ایمانی آن شخص بوده نباید به ستوه بیایید و از خدای متعال و اولیاء دین علیهم السلام شاکی باشید (البته مجرد بودن و سختی ها را قبول دارم و کاملا و کلا به شما حق می دهم) ولی همچنان به خدای متعال امیدوار و به اولیاء دین علیهم السلام متوسل باشید زیرا قرآن می فرماید: «ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا» با هر سختی آسانی است بدرستی که با هر سختی آسانی است.
و شاعر می گوید:
در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است.
آیا معتقد هستید که از خدا کاری ساخته نیست؟
آیا معتقد هستید از اولیاء دین علیهم السلام عنایتی نمی شود؟
آیا معتقد هستید حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام که او را کریم می نامند و نواده کریم است و از خاندان کریم است و بنده کریم است و...به شما توجهی نمی کنند؟
دختر خوبم البته مطمئن باشید که اولیاء دین علیهم السلام می توانند به یک چشم به هم زدن شب تار انسان را روز روشن کنند و دل غمدیده انسان را شادمان سازند و روح پژمرده ما را بانشاط سازند!
امیدوارم پاسـخ خود را امشب یا لااقل تا شب های قدر تمام نشده و یا لااقل تا ماه مبارک رمضان تمام نشده بگیرید و تا سفره کرامت و اقبال الهی جمع نشده و تا از این ماه مبارک خارج نشده ایم با دعای خود که با دل حزین و شکسته و صادقانه در پیشگاه الهی خواهید داشت حاجت روا شوید و البته بنده هم در این شب عزیز و شب های آینده از دعا برای شما و دختران و پسران عزیز کشورمان کوتاهی نمی کنم همچنانکه همیشه در این زمینه دعاگو هستم.
پس به خدای سبحان امیدوار باشید و از دعا و درخواست و مناجات خسته نشوید.


  

پاسخ به احکام شرعی