شرحی دردناک

بزرگ نمایی کوچک نمایی

روز نهم شهريور هر سال ، در لبنان اوضاع خاصى وجود دارد. مناطق مسلمان نشين كشور اعم از شمال ، جنوب و حتى بيروت به حال تعطيل در مى آيد.
كارمندان مسلمان ادارات دولتى دست از كار مى كشند، فعاليت فرودگاه بين المللى بيروت چند ساعت متوقف مى شود. مردم غرق در ماتم و اندوه ، گروه گروه به خيابانها مى آيند و پس از انجام تظاهرات و راهپيمايى ، در مساجد و حسينيه ها و تكايا گرد هم مى آيند. آنها با قلوبى سرشار از عشق و صفا چشم انتظار بازگشت گمشده اى والا و بسيار عزيز را دارند، گمگشته اى كه همه واژه هاى مقدس خود را يكجا در وجود او مى جويند، اسلام ، امام خمينى ((ره ))، انقلاب اسلامى ، مبارزه و...
آنها با قطع اميد از همه جا را همه كس ملتمسانه دست دعا به درگاه الهى بلند مى كنند و آرزوى بازگشت معجزه آساى اين يار و ياور بزرگ و ديرين خود را مى نمايند. اين مراسم همه ساله با شور بسيار تكرار مى گردد.

 

از تولد تا هجرت
امام موسى صدر در 24 اسفند 1317 در خانواده اى كه اصالتا از جبل عامل بود در شهر مقدس قو تولد يافت . نام اين خانواده روحانى با علوم دينى ، اجتهاد، ترقى خواهى و مبارزه با استكبار و شورش عليه ستمگرى پيوند خورده و در همين راه بسيارى از فرزندان عالم خود را در لبنان ، عراق و ايران فدا كرده است . پدر امام موسى صدر آيت الله صدر، رئيس حوزه علميه قم ، فرزند آقا سيد اسماعيل صدر از مراجع بزرگ تقليد شيعه است كه پس از ميرزاى شيرازى مرجعيت به ايشان منتقل گرديد، اما ايشان از ادامه آن صرفنظر كردند. مادر امام موسى صدر، دختر آيت الله قمى (كه پس از رحلت مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى ، همراه با آيت الله بروجردى به مرجعيت رسيدند) مى باشد.
امام موسى صدر پس از پايان دروس حوزوى وارد دانشگاه تهران و در رشته حقوق موفق به اخذ ليسانس شد. در مسافرتى كوتاه كه به لبنان داشت حضرت آيت الله سيد شرف الدين (رهبر شيعيان لبنان ) به وى علاقمند شدند. امام موسى صدر در سال 1959 ميلادى (1338) به دعوت مصرانه سيد شرف الدين و به پيشنهاد حضرت آيت الله بروجردى به لبنان هجرت نمود و امام جماعت يكى از مساجد شهر صور گرديد. به سبب اين كه آيت الله سيد شرف الدين همواره سخنانى بر زبان مى آوردند كه حاكى از صلاحيت امام موسى صدر براى جانشينى خود بود، يكسال بعد و پس از رحلت سيد شرف الدين رهبر شيعيان لبنان شد.

 

فعاليتهاى امام موسى صدر در لبنان
دهه 1970، در لبنان ، دهه تجديد حيات اسلام ، قدرتمند شدن مسلمانان و احياى عزت و شرف شيعيان بود. در گذشته هاى نه چندان دور مسلمانان شيعه لبنان احساس حقارت مى كردند و در بدترين شرايط اجتماعى ، سياسى ، فرهنگى و اقتصادى بسر مى بردند، زيرا دولت فرانسه كه به ظاهر سلطه خود را از لبنان برچيده بود، جهت محروم نگهداشتن شيعيان در آن كشور برنامه ريزى وسيعى كرده بود. شيعيان در لبنان جا، مكان حق و حقوقى نداشتند و در اثر فقر و فلاكت اجتماعى ، سركوفتهاى مداوم عوامل وابسته از خود بيزارى مى جستند و به مكاتب ديگر پناه مى بردند. جهل به فرهنگ غنى اسلام كه توسط استعمارگران ، به مسلمانان لبنان تحميل شده بود مزيد بر علت بود؛ فقر فرهنگى و اقتصادى به حدى رسيده بود كه مسلمانان جنوب ، مراسم عروسى و عزاى خود را در كليساها برگزار مى كردند و اموات خود را در گورستان مسيحيان دفن مى كردند. دختران محروم شيعه براى فرار از فقر راهى بيروت مى شدند و بتدريج طعمه دام باندهاى فساد و فحشاى عوامل ضد اسلامى مى گشتند. از سوى ديگر اين فقر و جهل سبب گرايش جوانان شيعه به مكاتب الحادى شده بود تا جايى كه حزب كمونيست و اكثر احزاب چپ لبنان را شيعيان سر خورده از همه جا تشكيل مى دادند. در اين دوران امام موسى صدر با فعاليتهاى شبانه روزى و مسافرتهاى مكرر، به روستاها و شهركهاى مسلمان نشين به آموزش ‍ مسائل فرهنگى و اعتقادى پرداخت . در اثر مجاهدتهاى ايشان ، سرنوشت لبنان عوض شد. جوانان شيعه وى را همچون نگين انگشترى در ميان گرفتند، ترس و وحشت را به كنارى زدند و در جهت احقاق حقوق را دسته رفته خود را بازيافتن عزت و شرف دينى خويش با امام موسى بيعت كردند.
فعاليتهاى امام موسى ؛ علاوه بر آگاهى دادن مستمر به شيعيان ، مشتمل بر مجموعه اى از خدمات است كه موارد زير آن جمله است :
تاسيس موسسه صنعتى حرفه اى جبل عامل ، چندين كارگاه آموزشى ، مدارس متعدد، مدرسه مذهبى صور براى تربيت روحانيون شيعه ، چند انجمن مطالعات اسلامى ، چند دارالايتام براى فرزندان شهداى جنگهاى داخلى و عليه اسرائيل ، تعدادى بيمارستان و مدرسه پرستارى و...
او سعى نمود فئوداليسم سياسى و اقتصادى چندين خانواده حاكم بر لبنان را در هم بشكند كه البته موفق هم بود. امام موسى هويت اسلامى را به محرومان جنوب و ديگر نقاط لبنان بازگرداند و همواره با بيسوادى و بيكارى و آوارگى مبارزه كردند. اما تنها كار فرهنگى كارگشا نبود و شيعيان بايد به يك تشكيلات مكتبى - سياسى براى احقاق حقوقشان دست مى يافتند؛ بدين منظور با تهييج و بسيج مردم و فشار بر دولت ، سرانجام توانست قانون شماره 72/67 مورخه 19/2/1967 را درباره تشكيلات مربوط به امور شيعيان در مجلس لبنان به تصويب رساند و با انتخابات آزاد از سوى مردم به رياست اين مجلس انتخاب گرديد، اين قانون به اعتبار اين كه لبنان متكى بر سيستم فرقه هاى مذهبى مى باشد (و بر همين اساس ‍ تشكيلات خاص براى فرقه اسلامى سنى و تشكيلات ويژه اى براى فرقه دروزى تاسيس شده بود) تصويب شد.

 

خط كلى و روش امام صدر پيش از جنگ
امام موسى صدر به محض انتخاب به رياست شوراى عالى اسلامى شيعى در تاريخ 22/5/1969 در يك سخنرانى كه در گردهمايى انتخاب كنندگانش ايراد كرد، اهداف شوراى عالى اسلامى شيعه را در زمينه تنظيم امور فرقه اسلامى شيعى و كوششهاى فرزندان اين مذهب به شرح زير ترسيم نمود:
- ايفاى كامل نقش اسلامى خود از حيث انديشه ، عمل و جهاد با تاكيد بر اين كه تشكيلات مطلقا باعث تفرقه ميان مسلمين نبوده ، بلكه وظيفه ايجاد اتحاد كامل از طريق گفتگو و تفاهم ميان نمايندگان حقيقى را آسان مى سازد.
- بهبود بخشيدن به اوضاع اجتماعى ، اقتصادى ، بسيج جسمى - روحى آنان و تجهيز نيروهايشان براى انجام وظيفه به طور كامل براى حراست از خاك ميهن و دفاع از آن در برابر دشمن غدار (اسرائيل )، ضمن مشاركت صحيح با برادران سنى براى كمك به پايدارى فلسطين در جهت آزادى سرزمينهاى غصب شده .
- پيكار با جهل ، فقر و عقب ماندگى ، بى عدالتى اجتماعى و همكارى با همه خانواده هاى روحانى لبنان در راه مبارزه با فساد روزافزون اخلاقى كه سرنوشت لبنان و همه جهان را تهديد مى كند، تا هر چه بيشتر به صورت دستى نيرومند و بازويى توانا براى لبنان و اسلام در هر جا كه هست در آيند.
در نخستين بيانيه عمومى كه در تاريخ 10/6/1969 صادر شد به گونه اى ويژه تاكيد كرد كه :
فرزندان فرقه اسلامى شيعه براى بذل همه نيروهاى خود و ايثار جان در راه اعتلاى اسلام و دفاع از ميهن و مشاركت با كشورهاى عربى برادر، در آزاد ساختن فلسطين مقدس و پشتيبانى از مقاومت فلسطينيان آماده اند.

 

روش امام صدر
به هنگام تجاوز اسرائيل غاصب به جنوب لبنان سكنه اين منطقه به مهاجرت پرداختند، امام صدر رهبرى جنبش را به دست گرفت ، از مقامات لبنانى خواست تا با تجهيز روستاهاى جنوب به استحكامات دفاعى ، اهالى آنجا را آموزش داده مسلح نمايد. همچنين خطراتى كه جنوب لبنان را در نتيجه مطامع و اهداف توسعه طلبانه اسرائيل تهديد مى كرد، تشريح نمود و اهالى را به عدم مهاجرت و اقامت و استقامت دعوت كرد.
امام موسى صدر در تاريخ 13/5/1970 به ابتكار خود و با شركت روساى دينى فرقه هاى مختلف جنوب ، ((هيات پشتيبانى و يارى جنوب )) را براى حمايت از خواسته هاى مربوط به پايدارى و دفاع از فلسطين تاسيس ‍ نمود و مردم را به يك اعتصاب عمومى مسالمت آميز دعوت كرد، كه با موفقيت در تمام مناطق لبنان صورد گرفت و مجلس شوراى نمايندگان در عصر همان روز تشكيل جلسه داد و قانون ((تاسيس يك شوراى ويژه جنوب براى برآوردن نيازهاى منطقه جنوب و ايجاد وسايل امنيت و آرامش )) را براى رويارويى جدى با اسرائيل به تصويب رساند.
امام صدر، شعار ((السلاح زينت الرجل )) را در لبنان فرياد كرد و اهالى جنوب را به مقاومت در برابر تجاوزات وحشيانه اسرائيل دعوت نمود. در سالن اجتماعات دانشگاه بيروت ، براى بيش از هزار و دويست دانشجو به سخنرانى پرداخت و فرياد برآورد كه : سكوت در برابر تجاوزات اسرائيل به جنوب ، رضايت دادن به خوارى ، و خيانت به لبنان است ... اسرائيل ، اسلام و اعراب ، فلسطينيان و لبنانيها را مورد تهديد قرار مى دهد، راه حل فقط نابود ساختن اسرائيل است و راه رسيدن به آن همان مقاومت مومنانه فلسطين است كه بايد گسترش يابد تا هسته نبرد همه جانبه مردمى گردد. جمله معروفش براى هميشه در اذهان فلسطينيان خواهد ماند كه گفت :
((مقاومت فلسطينى شعله اى است مقدس كه ما آن را با جسم و جان خود حفظ خواهيم كرد.))
او به حق بزرگترين ياور صديق و حقيقى مقاومت فلسطين بود. او خود و شيعيان لبنان را سپر بلاى فلسطينيان ساخت و مرتبا دامنه نبرد، بلكه صحنه هاى نبرد را از اردوگاههاى فلسطينى به محلات شيعه نشين لبنان كشيد تا مقاومت فلسطين آسيب نبيند و همانند سپتامبر سياه اردن تجربه نگردد. او گفته بود: تا من زنده هستم نخواهم گذاشت دست احدى از شيعه به خون فلسطينيان آغشته گردد. مردم لبنان شهادت مى دهند كه در زمان امام صدر هيچ كس از نبرد با اسرائيل منع نشد، بلكه مبارزه با اسرائيل ، افتخار و هرگونه تماس و مسالمت با اسرائيل حرام شمرده مى شد زيرا امام صدر گفته بود: التعامل مع اسرائيل حرام ... اسرائيل شر مطلق ...
امام موسى از مقاومت فلسطين در مقابل حكومت لبنان و احزاب دست راستى قاطعانه دفاع نمود و بارها مصالح شيعيان را فداى مصالح فلسطين كرد. در سالن يونسكو صريحا به ياسر عرفات گفت : اى ابوعمار! حرمت قدس ابا دارد از اين كه به دست غير مؤ منين آزاد گردد.))
در روز جمعه 18 / 5 / 1973 طى خطبه نماز جمعه در مسجد صور، اصل مقدس بودن تلاش و جهاد در راه آزادى فلسطين را اعلام داشت و گفت : تلاش براى آزادى فلسطين ، تلاش براى آزادى مقدسات اسلامى و مسيحى و تلاش براى آزادى انسان است و همچنين تلاش براى جلوگيرى از آلوده شدن نام خداوند در روى زمين ، زيرا صهيونيسم با رفتارهاى خود نام خداوند را آلوده مى سازد.
در جنگ اكتبر سال 1973 كه در ماه مبارك رمضان در گرفت ، امام صدر با صدور پيامى مجاهدين را به جهاد در راه خدا تشويق كرد و گفت :
- اگر پيامبر اسلام ((عليه الصلوة والسلام )) تاكيد كرده است كه ما در خلال اين ماه ميهمان خدا هستيم . بهترين شرايط و والاترين نتايجى كه از اين مهمانى حاصل مى آيد جهاد در راه دين و تطهير مقدسات و شرافت انسانى است .
تظاهرات مسلحانه بعلبك كه واقعا لبنان را لرزاند در خاطره ها زنده است در اين راهپيمايى امام صدر از هم ميهنان خواست تا اردوگاههايى براى آموزش ‍ نظامى در بقاع و جنوب ايجاد كنند. او گفت : ما مى خواهيم آماده بشويم و نسلى را بپروريم كه بتواند با يك دست ديگر قرآن برگيرد و باايمان به الله به مبارزه ادامه دهد. ما ناگزير از آموزش نظامى و مسلح نمودن فرزندانمان براى حفظ و حراست از شرف و خانه هايمان و نواميس خود هستيم در اين راه پيمانيها توده هاى مردم مسلمان سوگند ياد كردند كه همچنان خواستار حقوق اجتماعى خويش و همه محرومان باشند و بدينسان (( حركة المجرومين ))تولد يافت .
هياءت عمومى مجلس عالى شيعه در تاريخ 29 / 3 / 1975 با حضور 1041 عضو تشكيل جلسه داد و امام صدر رابه عنوان رئيس طايفه اسلامى شيعه تا پايان سن 65 سالگى ايفا كرد.
امام موسى نشان داد كه وجدان تمام گروهها و فرق ملت لبنان نيز هست ، زيرا از تاءيد و حمايت رهبران فكرى و انديشمندان لبنانى برخوردار بود و 190 تن از همين متفكران نامه اى را در تاءييد جنبش محرومين امضاء كردند و نيز مفسرين مطبوعاتى مطالبى تاءييدآميز درباره جنبش محرومين نوشتند.
استاد مفسر مطبوعاتى الياس الديرى در ستون ((موضع امروز)) در روز نامه اى پرتيراژ ((النهار)) در تاريخ 1/4/1975 نوشت : ((خداوند امام موسى صدر را صد و يك سال حفظ فرمايد تا نافوسى خروشان و فريادى طنين انداز درجهان باشد و وجدانى باشد كه خفتگان غرق در خواب رابه هنگامى كه خلق از نگرانى ديده بر هم نمى گذارند و ناله مى كنند، پر آشوبد. خداوند او را براى طايفه محروم خود و ساير محرومان لبنان در طول تاريخ محفوظ بدارد... شايد براى نخستين بار است كه جنبش يك رجل دينى رنگ فرقه اى ندارد و از تعصب عارى است زيرا و اعجاب و تقدير و همدلى مارونى ها، سنى ها و ارتدكسها را اجماعا به خود جذب كرده است و از اين روى عنوان دفاع از انسان را در لبنان يافته است ، نه دفاع از حقوق طايفه يا فردى از اين طايفه را...)). او بهترين منادى وحدت بود، اگر چه رهبرى شيعى بود ولى ، در قلب برادران اهل سنت نيز جايگاهى خاص داشت و بزرگان اهل سنت لبنان نيز او را بزرگ مى شمرند. مسيحيان نيز به او به ديده احترام مى نگريستند. و ايشان را يك روحانى شيعه علاقه مند به حضرت مسيح و آشناى به آيين مسيحيت مى يافتند كه برايشان از انجيل و مسيح مقدس سخنها مى گفت . او در روزهايى كه جنگ داخلى توسط فالانژهاى دست راستى به اوج خود رسيده بود در تلويزيون ظاهر شد و در يك خطابه پانزده دقيقه اى آن چنان معجزه اى نمود كه مسيحيان به خيابانها و محله هاى شيعه نشين ريختند برادران هموطن شيعه و مسلمان خود را در آغوش گرفتند و كشيشهاى لبنان اعتراف كردند كه روحانيت و قداستى كه امام موسى صدر در طول يك ساعت وعظ در ديرها به وجود آورد از تاثير كشيشان در طول 7 سال بيشتر بوده است .
به طور كلى موضع امام صدر از همان آغاز جنگ داخلى لبنان يعنى از اوايل سال 1975 تا زمانى كه ناپديد شد به شرح زير استوار بوده است :
1 - حفاظت اصل همزيستى مسالمت آميز فرقه هاى مذهبى مختلف كشور لبنان و تلاش در جهت جلوگيرى از تجزيه كشور
2 - حفظ اصل همزيستى مسالمت آميز لبنان و فلسطين و حمايت همه جانبه از انقلاب فلسطين .
3 - تكيه بر اصل مبارزه در جهت رفع هرگونه اختلاف و تفرقه براى به ثمر رسانيدن اصلاحات سياسى و اجتماعى .
4 - اجتناب از تعصبات مذهبى و فرقه اى و احتراز از هر گونه درگيرى و ستيز فرقه گرايانه .
5 - احترام به رعايت دفاع از خويشتن براى هر گروه و دسته يا افراد.
6 - مبارزه با خط تجزيه كشور و تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و جلوگيرى از سركوب شدن انقلاب فلسطين .
7 - مبارزه مداوم با اسرائيل تجاوزگر تا نابودى كامل غاصب فلسطين .
سرانجام اين مجاهد نستوه و مبارز خستگى ناپذير با هدف ، ايجاد اتحاد بين اعراب و جلب حمايت كشورهاى عربى و متقاعد ساختن آنان به منزوى كردن اسرائيل متجاوز و تحريم هرگونه رابطه با اشغالگران فلسطين و به منظور تقويت جنبش محرومين و تهيه سلاح ، به كشورهاى مختلف مسافرت كرد، و پس از سفر به الجزيره و مذاكره با مقامات آن كشور در تاريخ 25 اوت 1978 به همراه شيخ محمد يعقوب و يك روزنامه نگار به نام عباس بدر الدين ، وارد طرابلس شد و پس از پنج روز اقامت در هتل شاطى ليبى ، (همزمان با اوجگيرى مبارزات ملت شريف ايران و شكوفايى انقلاب اسلامى ) خبر ناپديد شدن اين سلاله پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) انتشار يافت . ايشان طبق برنامه مى بايد پس از ليبى به ايتاليا مسافرت مى كرد. دولت ايتاليا با ارائه مدارك معتبر ورود ايشان را به ايتاليا (كه توسط ليبى ادعا مى شد) تكذيب نمود. و تاكنون سرنوشت اين مجاهد نستوه در پرده ابهام باقى مانده است


  

پاسخ به احکام شرعی