اسماعیل آقا سیمیتقو یاغی و جنایتکار بزرگ

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سینه تاریخ معاصر غرب آزربایجان پر از صحنه های تلخ و دردناکی است، که روزگاری زخمی سخت را پشت سر گذاشته است. روزی که مردمانش آرام وساکت بدون این که گناهی کرده باشند هدف تیرهای آشوب، طغیان و زیاده خواهی های گروهی قرار گرفته و طعمه حریق شده، سوخته، وخاکستری از گذشته در خورجین خاطرات خود به یدک می کشد.
لایه لایه ورقهای تاریخ حاکی از عمق زشتی صحنه هائی است، که خالقین این آثار بی شک اکنون در دادگاه عدل الهی مورد بازخواست قرار گرفته اند و این که چرا بدون علت و تنها در جهت کسب منافع بیگانگان کورکورانه سر ارادت خم کرده و هم دین خود را به مشتی دلار و لیره ارزان فروخته اند جواب پس میدهند، آنانی که برای جلب رضایت بیگانگان هزاران نفر را مظلومانه و بی خبر به هلاکت رسانیده اند امروز روسیاهان تاریخند.
جنگ جهانی اول در ظاهر با کشته شدن آرشید وک فرانس فردیناند ولیعهد اتریش در شهر سارایوو در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ ششم تیر ۱۲۹۳شروع شد، به دلیل تضاد منافع دول بزرگ و خاصه ورود دولت عثمانی به صحنه جنگ ملت آزربایجان به دلیل داشتن اشتراکات دینی فرهنگی زبانی درکنار عثمانی ها قرار گرفتند، دراین آشفته بازار عده ای وارد میدان شدند و شروع به تعدی به مال و جان مردم کردند بدتر از همه اینکه این افراد حتی به کودکان هم رحم نکردند.
یکی از این افراد که در تاریخ معاصر یکی از نقشهای عمده را بازی کرده و هیچگاه جنایتهای وی در حق مردم بی دفاع از برگهای تاریخ پاک نخواد شد، اسماعیل آقا سیمیتقو (سیمکو) میباشد، فرد مرموز و دیوانه ایی که تنها برای انجام تکلیفهای دیکته شده بیگانگان هزاران نفر را به کام مرگ فرستاده است.
اسماعیل سیمیتقو که ایرانیان او را حسن ارفع و عثمانیها او را اوزدمیر غارتگر میدانند فردی از قبیله شکاک، پسر محمد آقا میباشد. بعد از مرگ محمد آقا ریاست قبیله به برادر ارشد او جعفر آقا واگذار شد.
قبیله شکاک به دو قسمت تقسیم میشود، عبدویها ساکن اطراف در چهریق واقع درقسمت شمالی دریاچه اورمیه که وابسته سمیتقو بودند و ممدودییها (مامدیها ) در بخش جنوبی وابسته به عمر خان عموی سیمیتقو بودند.
در زمان مظفر الدین شاه جعفر آقا نا فرمانی نمود و نظام السلطنه والی آزربایجان او را به  تبریز خاست و او با هفت تن از کسان خود در تبریز به قتل رسید (تاریخ هیجده ساله آزربایجان) بعد از جعفر، سیمیتقو وارد میدان شد او هم گاهی فرمان میبرد وگاهی نافرمانی میکرد چون آزربایجان توسط سپاه روس اشغال شد سیمیتقو به آنان پیوست و بعد به عثمانی ها متمایل شد تا این که هنگام برگشت روسها او از آنها تفنگ و ابزارآلات جنگی فراوانی کسب نموده و نیرو گرفت. (تاریخ هجده ساله آزربایجان) در جنگ مشروطه و استبداد میان مردم خوی و سردار ماکو، سیمیتقو به جنگ با نیروهای مشروطه رفته و به غارت روستاهای خوی پرداخت حتی در محاصره تبریز شرکت کرده و به سپاه روس که دشمن آزادی خواهان بود پیوست.(اورمیه در گذر زمان).
سیمیتقو که بعد از مرگ برادرش جعفر آقا بدست نظام السلطنه کینه سختی از ایرانیان به ارث برده بود در پی یافتن متحدانی بر علیه ایران بود به همین دلیل اول به سوی عثمانی ها بعد به سوی روسها وسر انجام به سوی انگلیسیها دست دراز کرد. (جنبش ملی کرد)
بعد از اتمام جنگ جهانی  اول ستاد ارتش بریتانیا امیدوار بود با متحد نمودن ارامنه، آشوریان وکردها زیر سیطره سیمیتقو علیه عثمانی ها بتواند شکست جبهه روس را جبران نماید ولی سیمیتقو با به قتل رسانیدن مارشیمون نقشه انگلیس را به هم زد. (جنبش ملی کرد)
اما قبل از قتل مارشیمون او با یک نقشه حساب شده جهت فریفتن سیمیتقو با دسته ای سواره و پیاده توپ وقورخانه عازم چهریق شد در گفتگوی مارشیمون و سیمیتقو سخن از سر زمین کردها به میان آمد که بنا به گفته مارشیمون تنها کیش ودین آن دو گروه کرد را از هم جدا کرده بود آنها اگر دست در دست هم میشدند میتوانستند با هم زندگی کنند وحتی سپاه بسیج کرده و تبریز راهم بگیرند. (تاریخ هجده ساله آزربایجان)
ولی با قتل مارشیمون توسط سیمیتقو طرح از قالب اولیه خارج شد و ورق برگشت و بنابراین جیلوها، آشوریان و ارامنه دست به قتل وغارت مسلمانان زدند. درزمانی که جیلو ها مشغول قتل عام بودند هر کسی که می توانست فرار کند در راه خوی وتبریز توسط اکراد سیمیتقو غارت میشد برهنه و لخت در سرما رها می شدند. (تاریخ هیجده ساله آزربایجان)
شرارتهای سیمیتقو درآزربایجان ادامه داشت تا اینکه سردار فاتح از یاران صمد خان شجاع الدوله به حکو مت اورمیه وسلماس منصوب شد (سلماس در سیر ..) او قصد آرام کردن سیمیتقو را داشت بنابراین در اواخر بهمن ۱۲۹۷-۱۹۱۸ به سلماس آمده وعازم چهریق شد ولی نتوانست با سیمیتقو که سودای بزرگی در سر داشت کنار بیاید او برای خاتمه جریان به سوی چهریق رفت ولی با نا پختگی کار او اکراد و سیمیتقو حریص تر شدند (تاریخ هیجده..) سردار فاتح جریان گفتگو های خود رابه مکرم الملک نایب ایالیه آزربایجان فرستاد واز او چاره خواست او چون سپاهی برای سرکوبی سیمیتقو نداشت به فکر ترور او افتاد. (تاریخ هیجده….وسلماس درسیر …) بنابراین در اردیبهشت ۱۲۹۸ که با همکاری حیدر خان عمواغلو بمبی ساخته شده بود به اوفرستاده شد این بسته از راه خوی با نام مادرزن سیمیتقو فرستاده شده بود. درجریان این ترور علی آقا برادرش وحدود۳۰نفر از نزدیکان سیمیتقو کشته وزخمی شدند ولی به او صدمه ای نرسید. (سلماس در سیر …) این بهانه جدید دستاویزسیمیتقو شد که دولت ایران را دشمن خونی خود میدانست چون این پیشامد در ۱۲۹۸رخ داد باعث بهانه ایی برای کردها و سیمیتقو شد وآنان را به آشوب وتاراج حکم داد. (تاریخ هجده…).
بعد از این جریان سیمیتقو دولت ایران را عامل قتل پدر، برادران وخویشاوندان خود اعلام کرده و به حملات خود به اورمیه افزود عامل بمب ساز وترور به دروغ جهانگیر میرزا همرزم حیدر خان اعلام شد و او بدون هیچ مشکلی توسط سپهسالار که دل خوشی از جهانگیر میرزا نداشت با اسکورت ۱۳سرباز قره داغی به اسماعیل آقا تحویل داده شد جهانگیر میرزا به طور فجیعی به قتل رسید وتمام سربازان قره داغی به جرم اینکه قاتلان جعفر خان قره داغی بودند از کوه به دره انداخته شدند. سپهسالار ومکرم الدوله حاکم خوی نه تنها به جنایات سیمیتقو اعتراض نکردند بلکه به او لقب سردار نصرت دادند. (سلماس در سیر...)
بعد از این جریانات سردار فاتح ممتاز در معیت کنسول انگلیس وسواران هندی عازم چهریق گردید سردار فاتح از طرف دولت و والی حامل لقب سردار نصرت جهت اسماعیل آقای آدم کش ومقداری پول ویک قبضه شمشیر مرصع به جواهرات بود اما سیمیتقو به شرطی جوایز را پذیرفت که ضیاءالدوله حاکم اورمیه بر کنار شده وخود سردار فاتح حاکم اورمیه وسلماس شود. (سلماس در سیر …) او حتی خود نیز برای بر کنار کردن ضیاءالدوله حاکم اورمیه حرکاتی انجام داده بود او با فراستادن شصت سوار کرد به اورمیه می خواست خانه های ضیا ءالدوله را تصرف کرده وخود او را از حکو مت بر کنار نما ید که با هو شیاری مردم نقشه او عملی نشد. (تاریخچه اورمیه ) تفکر بر کناری ضیاءالدوله نمی توا نست از ذهن عقب مانده وگرفتار تعصبات شده ی سمیتقو خطور کند بلکه کاملا معلوم بود ماهیت انگیلیسی داشته ونشان از قدرت ضیاءالدوله در اداره ی حکومت اورمیه وسلماس بود. اما وجود رابطه ی سیمیتقو با انگیلیس درمنابع کردی کاملا اثبات شده است (سیمیتقو تحت تاثیر طه نوه ی عبید الله کرد ) از سال ۱۹۱۹ در صدد جلب یاری بریتانیای کبیر برآمد به همین دلیل طه روانه بغداد شد تا موافقت دولت انگلیس را با تشکیل دولت بزرگ کرد جلب نماید اما حتی نماینده ی انگلیس ویلسون او را نپذیرفت. (جنبش ملی کرد ).
در جای دیگر کتاب جنبش ملی کرد آمده است در سال ۱۹۲۱ سیمیتقو با سر پرسی کاکس، نماینده ی انگلیس در حوزه ی خلیج ف.ا.ر.س تماس گرفته و در ژانویه ۱۹۲۱ اعلام کرد که می خواهد با مامور انگلیس در اشنویه ملاقات کند وسرپرسی کاکس در۱۹ اوت ۱۹۲۱ با تماس سیمیتقو موافقت کرد گفتگوی سیمیتقو با مقامات انگلیسی توسط فردی به نام بابکرآغارسین یکی از قبایل عشایر مرزی با دولت انگلیس ادامه داشت. (جنبش ملی کرد)
سیمیتقو نیز در جرگه نامزدی حکومت ایران-در کنار رضاخان-از طرف دولت انگلیس قرارداشت ولیکن جنایات سیمیتقو مستقیم یا غیر مستقیم از طرف انگلیس حمایت میشد. (سلماس در سیر …) در جریان جنگهای سیمتقو در سال۱۲۹۸-۱۹۱۹از طرف دولت انگلیس ۲۵۰هزار لیره استرلینگ به اسماعیل آقا داده شد. (سلماس در سیر...) در جریان جنگ ۲۰ اسفند ۱۲۹۸کنلل لورنس صاحب منصب انگلیسی که اسیر شده بود مشغول آموزش قشون اسماعیل آقا بود (سلماس در سیر…) او حتی از طرف آمریکاییان نیز حمایت میشد. برای مثال: در کتاب سلماس در سیر تاریخ وفرهنگ آزربایجان آمده است: ((از طرف دیگر کردها توسط مسیو مولیر آمریکایی رئیس بنگاه خیرییه اورمیه تغذیه می شدند)). هر جا سیمیتقو در تنگنای نیروهای دولتی قرار میگرفت مأموران سیاسی آمریکا با پرچم ستاره نشان که بر اتومبیل خود نصب کرده بودند از راه میرسیدند و به عنوان میانجی اورا نجات میدادند. (اورمیه در گذر زمان ).
شرط اسماعیل آقا سیمیتو  در مورد ضیاءالدوله پذیرفته شد ضیاءالدوله بر کنار وسردار فاتح خود حکومت اورمیه وسلماس را بدست گرفت با حکومت سردار فاتح شرارتهای سیمیتقو بالا گرفت و او مجبور به ترک اورمیه شد و بدون هیچ حرکتی حکومت اورمیه را بدست معاونش میرزا علی اکبر خان معروف به کنسول سپرده وبه تبریز حرکت کرد. (سلماس در سیر…) در تاریخ ۱۱صفر ۱۳۳۹میرزاعلی اکبر خان از اهالی تبریز که منشی کنسول روس در تبریز بود از طرف مخبر السطنه به حکومت اورمیه منصوب شد. (تاریخچه اورمیه ) سیمیتقو هر روز به آشوبگری های خود می افزود او راه گلمانخانه که نتها راه ارتباطی اورمیه به تبریز بود بسته ومیرزا علی اکبر خان را زندانی کرده بود. (سلماس در سیر…) مردم سلماس با دیدن اوضاع اسفناک اورمیه به دنبال دفاع از سرزمین آزربایجان در برابر اکراد و سیمیتقو برآمدند سیمیتقو از آنها خواست اسلحه های خود را تحویل دهند در غیر این صورت زن وبچه های آنان را قتل عام خواهد کرد.
لکستانیها با شنیدن شروط اولتیماتونیزمی سیمیتقو از سلماس و تبریز کمک خواستند ولی جوابی داده نشد بنابراین نبرد بزرگ لکستان در ۱۹آذر یا بقول کسروی در تاریخ ۱۸ساله آزربایجان در۲۷آذر ۱۲۹۸شروع شد. جنگ اول لکستان با وساطت سیف القضات ساووج بولاغی که از اورمیه عازم چهریق شده بود پایان یافت. (تاریخچه اورمیه) سیمتقو بعداز چند ماه دوباره به لکستان حمله کرده ومسعود نظام لکستانی ویارانش در مقابل ا کراد دوام نیاورده وبه قتل رسیدند منطقه به تصرف کردها وشکاکها در آمد وآنها لکستان را غارت کردند. (تاریخچه اورمیه) در این جنگ انگلیس مبلغ ۲۵۰هزار لیره استرلینگ به سیمیتقو کمک مالی کرده بود. (سلماس در سیر…) بعد از قتل عام لکستان وسلماس سردار انتصار والی آزربایجان نیرویی به منطقه اعزام کرد. سیمیتقو همچنین در تابستان ۱۲۹۸-۱۹۱۹اورمیه را هم تصرف کرده وتفنگچیان کرد اورمیه را غارت کردند. (جنبش ملی کرد)
از ساووج بولاغ نیرویی به سرپرستی مصباح الدوله ومصباح الملک و از تهران نیز یک افسر به نام فیلیپوف به سلماس اعزام شد قوای قزاق و ژاندارمری از طرف سلماس به چهریق پیش رفته ومصباح الدوله حاکم ساووج بولاغ هم عشایر مامش و منگور را از حوالی با خود در تحت ریاست قرنی آقای مامش به اورمیه وارد نمود تا در معیت سردار انتصار به طرف چهریق حرکت کردند. (تاریخچه اورمیه) چون قشون دولتی به چهریق رسید سیمیتقو قوای خود را برای مقابله با نیروهای دولتی آماده کرد او شیخ طه را با عدای به روستای سیلاب وشکر یازی فرستاد تا مانع ارتباط خوی با سلماس شود از طرف دیگر به اقبال السلطنه حاکم ماکو دستور داده شد به فوریت به اورمیه از راه خوی وسلماس بیاید. (سلماس در سیر...)
بنابراین در اسفند۱۲۹۸ حمله اردوی دولتی به سیمیتقو شروع شد. سردار انتصار برای نظارت بر قشون آزربایجان به سلماس آمد بعد از چند روز درگیری سیمیتقو در ۵اسفند ۱۲۹۸سلماس را به نیروهای دولتی واگذار کرد.
در این جریان اردوی خوی به فرماندهی سیف السلطنه محمد صادق یاور بدل آبادی در داخل کهنه شهر به محاصره نیروهای سیمیتقو درآمد.
در ۲۰ اسفند ۱۲۹۸ قوای دولتی با یک حمله حساب شده خود را تا چهریق رسانیدند اما سیمیتقو فورا تلگرافی به عین الدوله ارسال کرد وآمادگی خود را برای مذاکره اعلام داشت عین الدوله نیرنگ او را خورده و از فیلیپوف خواسته شد که از جنگ دست بردارد. (سلماس در سیر ...)
درست در اوج جنگ از طرف وثوق الدوله که تازه به ریس الوزرای رسیده بود به سردار انتصار تلگراف رسید که قوای دولتی پس از تحمل زحمات طاقت فرسای زمستان با دادن تلفات از دو فرسنگی چهریق به سلماس وخوی عقب نشینند. (تاریخجه اورمیه ) در این جا معلوم است که دست دیگری توی کار بوده و هر وقت که می بیند سیمیتقو در تنگ نا افتاده انقدر نمانده ا ز بین برود فوری اشاره نموده و دست وپای او را باز می گذارند. (تاریخچه ا ورمیه ) فیلیپوف در منطقه ی سلماس به سیمیتقو حمله کرد واو را تا چهریق عقب نشانید ا ما به جای از بین بردن وی با او مذاکره کرده وا ز او قول گرفت دیگر سیمیتقو درل منطقه ی اورمیه دخالت نکند. (جنبش ملی کرد ) دولت در ادامه ژنرا ل ماژور ملک زاده را برای سرکوب سیمیتقو فرستاد ولی او شکست خورده و اسیر شد از طرف دیگردولت برای چندمین بار آماده نبرد با سیمیتقو شد این بار حدود ۱۵۰۰نفر از ماکو به فرماندهی قلی خان پسر سردار و۳۰۰۰ نفر از تبریز به فرماندهی امیر ارشد آماده جنگ شد. از طرف دیگر حاجی محمد رحیم نصرت ماکوی به دستور سردار ماکو به ملاقات امیر ارشد فرستاده شد ۳ فرمانده در تسوج با هم ملاقات کرده و طرح حمله را ریختند. (سلماس در سیر …)
در۲۸ آذر ۱۲۹۹ نماینده ای مخصوصی ا ز طرف دولت تورکیه وارد تبریز شد تا درباره حملات سیمیتقو با دولت ایران گفتگو کند پس از ۱۱روز به این نتیجه رسیدند که برای رفع اغتشاشات مرزی سیمیتقو باید به ماکو برود و در عوض ایل میلان به چهریق بیایند که این طرح قبول نشد. (سلماس در سیر…) در ۲۸آذر ۱۲۹۹جنگ شکر یازی شروع شد سپاه اسماعیل آقا سیمیتقو  به دستور او به دو قسمت تقسیم شدند یک قسمت سپاه به حاج احمد خان مرندی حمله کرده و او را شکست داده و تسوج را اشغال کردند بعد از اشغال تسوج بدست کردها دسته ای دیگر از آنها به اردوی خوی حمله کرده وآنها را شکست دادند در این جنگ گلوله ای به امیر ارشد اصابت کرده و او کشته شد با انتشار خبر کشته شدن امیر ارشد نیروی ژاندارمها از بین رفته وکردها که در آستانه شکست بودند جسورتر شده و به طوری که آنها راشکست دادند بقیه ژاندارمهاخود را به به زحمت به خوی رسانیدند. (سلماس در سیر …) در اواسط زمستان ۱۳۴۰ق-۱۲۹۹ امیر ارشد با ایلات قره جه داغ ومقداری ژاندارم از طرف مخبر السلطنه والی آزربایجان مأمور دفع سیمیتقو شد جنگی میان نیروهای دولتی وکردها صورت گرفت در مراحل اولیه جنگ نیروهای دولتی در حال شکست دادن کرد ها بودند اما قتل امیر ارشد بدست یکی از نیروهای خودی باعث متواری شدن قشون دولتی شده و اکراد پیروز شدند. (تاریخچه اورمیه) بعد از جنگ شکر یازی تیمور آقا که زمانی در کهنه شهر حکومت می کرد و نوچه اسماعیل آقا بود، به حکومت اورمیه منصوب شد تا دستورات سیمیتقو را در اورمیه به مرحله ی اجرا بگذارد. (سلماس در سیر...)
با کودتای رضا خان در سال ۱۹۲۱ ۱۳۰۰ دولت ایران شدید ترین دوره ی اقتصادی را پشت سر می گذاشت وضع اقتصادی چنان اسفناک بود که حتی دولت بریتانیا جیره سربازان ایرانی را پرداخت می کرد ولی با تمام این احوالات دولت جدید ایران از همان بدو تاسیس در صدد سرکوب سیمیتقو بر آمد. (جنبش ملی کرد )
رضاخان درست ۴۵ روز بعد از کودتای ۱۸ فروردین ۱۳۰۰، لشکری به سوی آزربایجان روانه کرد این لشکر متشکل از ۳ گروهان ژاندارم به فرماندهی سلطان تورج بود. (سلماس در سیر …) دولت مرکزی برای مقابله با حملات بیشتر سیمیتقو ماژور حبیب الله شیبانی را به درجه ی سرتیپی مفتخر کرد و به آزربایجان فرستاد دراین موقع فرماندهی شمال غرب آزربایجان بر عهده ی سر لشکر امیر فضلی بود او از طرف دولت مرکزی دستور دریافت کرد که به سوی چهریق حرکت کند خالو قربان نیز یکی از یاران میرزا کوچک با۴۰۰۰ نفر عشایر عازم ساووج بولاغ شد و از خوی نیز لشکر ۱۴ ژاندارمری به فرماندهی سرهنگ دوم پولادین، لوند برگ ولانسن به جنگ سیمیتقو فرستاده شدند. (سلماس در سیر …) در این اردو یک قسمت شامل تعدادی سواره و دو مسلسل به ریاست سلطان ارفع بود که به جبهه ی جنگ اعزام شده و مابقی اردو در کوههای شکر یازی وسید تا ج الدین نزدیک سلماس سنگر بندی کردند و قسمت دوم از هنگ آزربایجان به ریاست یاور ملک زاده وآجودانی سلطان آلپ به ساووج بولاغ فرستاده شد. (سلماس در سیر …) در فر صتی که نیروهای دولتی درحال مرتب کردن خود برای حمله به سیمیتقو بودند او سید طه نوه عبید الله کرد را مامور پراکنده کردن افراد خالو قربان نمود در ۲۷ رمضان ۱۳۴۰ق جنگ خالو قربان واکراد شروع شد و ۲۸،۲۹ رمضان ادامه داشت تا اینکه در روز عید فطر اول شوال خالو قربان مورد اصابت گلوله قرار گرفته وقشون عقب نشینی کرد. (تاریخجه اورمیه )
بعد از قتل خالو قربان دکتر مصدق که والی آزربایجان بود استعفا کرد و جانبانی والی آزربایجان شد در این جنگ قوای سیمیتقو با سید طه تقر یبا ۳۰۰۰ نفر بودند که علاوه بر این افراد حدود ۴۰۰ نفر سرباز فراری عثمانی نیز با آنها همکاری می کرد آنان دارای دو ارابه توپ کوهی از کروپ آلمان و۳ مترالیوز وقسمت توپ خانه را افسران فراری عثمانی اداره می کردند. (سلماس در سیر ….) درجریان نقل وانتقال نیروهای دولتی٫ سیمیتقو از فرصت استفاده کرده قوای ملک زاده را منهدم کرد ولی نتوانست در مقابل قوای متشکله ی دولتی مقاومت کند بنابراین در ۲۳ سرطان ۱۳۰۱ به سمت سلماس عقب نشینی کرد عدم تصرف سلماس توسط قوای دولتی ناشی از کم تجربگی مخبر السطنه هدایت از برنامه های نظامی بود او که خود از جنگ جبهه خبر نداشت. فرمان نقل و انتقالات را از تبریز صادر می کرد که این کار از منظر نظامی کاملا غیر ممکن بود. (سلماس در سیر...)
در سال ۱۳۰۱رضاخان رسما اعلام کرد که امان الله میرزا را برای قلع وقمع اسماعیل آقا اعزام داشته است سال ۱۳۰۱سال شکست سیمیتقو بود. (سلماس در سیر ..) اوایل ذیحجه سال ۱۳۴۰ ق بندر شرفخانه یک منظره ی عالی به خود گرفت سرتاسر آن حوالی از اشعه سفید رنگ چادر های نظامی ایران منور ومنظره قامت دلربای افسران و طرز نصب توپ های صحرا کوب هر بیننده ایی را به روزهای درخشانی امیدوار می سازد. (تاریخچه اورمیه ).
در ۱۸ ذیحجه سال۱۳۴۰ سرتیپ ابوالحسن خان با قوای کافی بوسیله ی کشتی های به شبه جزیره ی قرخلار رسید و در آنجا پیاده شدند ودر معیت قوای کاظم خان در صدد حمله به قراءزیمدشت عمر خان مباشند. (تاریخچه اورمیه ) نیروهای دولتی که در حدود ۱۵۰۰۰ نفر بودند توانستند نظر مثبت کاظم خان را برای حمله به سیمیتقو جلب کرده وچریکه های کاظم خان در اختیار سرهنگ ابوالحسن پور زند قرار گرفته آماده ی نبرد با سیمیتقو شدند اما کاظم خان خود در قلعه ماند. (سلماس در سیر …) پس از ترکیب قوای چریک کاظم خان و نیرو های دولتی فرمان حمله در ۴ مرداد سال۱۳۰۱از طرف سرتیپ جهانبانی صادر شد اما نقطه ی شدید جنگ ارتفاعات قیزیل داغ بود که اگر لشکر سرتیپ جهانبانی نبود اکراد می توانستند ستون پیاده دولت را نابود کنند. (سلماس در سیر …) جنگ یک شبانه روز طول کشید وسیمیتقو در حال شکست خوردن به سمت سلماس عقب نسشت نیروهای اعتلافی با تقویت نیروهای خود به پیشروی در ارتفاعات میشو داغی ادامه دادند و به سمت سلماس سرازیر شدند بنابر این در ۶ مرداد سال ۱۳۰۱ سلماس به تصرف نیروهای دولتی درآمد. سرتیپ بادرایت تمام نیروهای دولتی رابدون فوت وقت به سمت چهریق روانه کرد تا از تجدید قوای اکراد سیمیتقو جلوگیری کند وآنانرا شکست دهند کردها که هرگزفکر نمی کردند به این زودی قوای دولتی به چهریق خواهند آمد بعد از چند نبرد ساده شکست خورده و سرحد تورکیه فرارکردند. (سلماس درسیر…) بدین ترتیب در۲۰مرداد ۱۳۰۱غایله سیمیتقو خاموش شد.
در جریان جنگ با اسماعیل آقا سیمیتقو تعدادی داوطلب ارمنی به فر ماندهی سرهنگ بگ زورابف افسر تزاری شرکت داشتند. (جنبش ملی کرد ) سرتیپ جهانبانی بلافاصله از مرزدارن تورکیه خواست سیمیتقو را دستگیر و خلع سلاح کنند آنها هم با توقیف ۳ قاطر لیره طلا همراه با کشتن پسر وهمسرش جواهر خانم به در خواست جهانبانی جواب مثبت دادند. (سلماس در سیر ..) اسماعیل آقا بعداز شکست متواری وبه کوههای سر حد ایران و تورکیه رفت در آنجا فردی به نام کاظم افندی از قاچاقچیان تورکیه به او و ارشد الملک حمله کرد به صورتی که مجال لباس پوشیدن به سیمیتقو داده نشد ارشد الملک زخمی شده وپسر ۱۲ ساله او به نام خسرو با تمام نقدینگی او اسیر کاظم افندی شد. (تاریخچه اورمیه) در این اوضاع که سیمیتقو در اوج آوارگی بود نه در تورکیه ونه در ایران میتوانست بیرون بیاید بنابرین به بوسیله مکرم السلطان۱۰۰۰۰لیر به سرتیپ جهانبانی فرستاد و از او تقاضای تامین جانی کرد اما سرتیپ به او جواب فرستاد که هیچ راهی جز تسلیم ندارد. (سلماس درسیر …).
رضاخان در۲۸اسد ۱۳۰۱ به افتخار اردوی دولتی در آزربایجان جشنی بر پا کرد ونهایت استفاده ی سیاسی را از پایان غایله سیمیتقو برد. اسماعیل آقا در پاییز ۱۳۰۱ خود را به هه ولیر عراق رسانید و در ملاقاتی که با سر جان ادموندز کارگزار انگلیس انجام داد در یافت که سیاست بریتانیا در مورد او کاملا عوض شده بنابراین سیمیتقو در زمستان همان سال به سلیمانیه رفت وبعداز یک ماه اقامت در پیش شیخ محمود برزنجی به تورکیه بر گشت. (سلماس در سیر …) سیمیتقو بعد از یک سال زندگی نا شناس در تورکیه دوباره در ایران دیده می شود وخود را تسلیم ژنرال طهماسبی میکند او اجازه می یابد به چهریق باز گردد وسیمیتقودرسال۱۹۲۵م۱۳۰۴در دیدار با رضا خان وفاداری مادام العمر خود را نسبت به او ابراز می دارد. (جنبش ملی کرد ) در فروردین ۱۳۰۴ رضاخان برای ارزیابی و تدبیر درباره مشکل سیمیتقو به آزربایجان سفر کرد او بعد از دیدار از اورمیه مصمم به ملاقات با سیمیتقو بود بنابر این با همراهی حاج آقا رضا رفیع معروف به قائم مقام الملک، سر لشکر خدایار، سرلشکر محمود انصاری و عده ای از امرای لشکری عازم سلماس شد.
در اوضاع واحوال سرهنگ صادق خان نوروزی افراد پادگان اشنویه که بالغ بر ۱۱۰ نفر بود در شهر آماده کرده وقتی اسماعیل آقا از آمدن سر لشکر مقدم نا امید شده و می خواست به شهر وارد شود که مورد اصابت تیری قرار گرفته وخواست که فرار کند اما به خاطر پسرش برگشته که مورد اصابت تیر دوم قرار وکارش تمام شد دراین جریان خورشید آقای هرکی هم به قتل رسید. با قتل سیمیتقووخورشید آقا وزخمی شدن کریم خان خیلانی افراد وعشایر کرد بی سر پرست شدند سواران هرکی جنازه ی خورشید را با مصیبت برداشته و گریختند دو سه نوکر سیمیتقو پسرش خسرو را نجات دادند. با قتل سیمیتقو خانواده ی او متلاشی شدند یکی از زنانش به قتل رسید زن دیگرش با کردی در تورکیه ازدواج کرد و پسرش به تهران برده شده ومشغول تحصیل شد سپس به اروپا رفته تا اینکه درسال۱۳۳۶لایحه ای به مجلس رفت که در آن راجع به پرداخت ۱۰۰۰تومان هزینه ی تحصیل به او که به سن بلوغ رسیده بود تسلیم مجلس شد که با اعتراض سپهبد جهانبانی وچند نفر دیگر مواجه شد ولی در نتیجه به تصویب رسید. (سلماس در سیر …)
اما به راستی سیمیتقو چه کارهایی انجام داده بود که چندین بار برای سرکوبی او لشکر اعزام شده بود؟
۱-قتل مارشیمون پیشوای جیلو ها و بهانه دادن به دست آنان برای قتل وعام بیش از صد هزار نفرمسلمان در سه شهر اورمیه و خوی وسماس
۲-هجوم وقتل وعام اهالی اورمیه در ۲۸ شعبان ۱۳۳۷ ق ۱۲۹۷
۳-هجوم به لکستان وکشتار وغارت مردم آنجا
۴هجوم ثانویه به لکستان در ۱۹ یا ۲۷ آذر ۱۲۹۸
۵-هجوم به روستای سلطان احمد در ۲۷ آذر همن سال
۶-جنگ با نیروهای دولتی در ۱۶ اسفند ۱۲۹۸ وشکست قوای دولتی به سمت سلماس
۷-جنگ با نیروهای دولتی و شکست خوردن از آنها در۲۰ اسفند ۱۲۹۸
۸-شورش وطغیان وجنگ بانیروهای دولتی در ۲۸ آذر ۱۲۹۹
۹-در گیری با ژاندارم های دولتی در سال۱۳۰۰
۱۰-شکست از قوای دولتی در ۲۰ مرداد ۱۳۰۱
این موارد و دهها مورد دیگر تنها بخشی از یاغی گری های سیمیتقو میباشد شدت سنگدلی سمیتقو به حدی است که با گذشت چیزی حدود ۸۰ سال هنوز زخم های مردمان آزربایجان التیام نیافته وگاهی این زخم ها سر باز می کنند از آن دوران تلخ شکوه ها مینمایند.
سیمیتقو که بعضی مورخین تازه به دوران رسیده تلاش می کنند او یک قهرمان ناسیونا لیست کرد معرفی کنند چنان سنگدل بود وبه کارهای دست زد که درذیل تنهابه چند مورد از هزاران مورد مرتکب شده ی او اشاره می شود :
قتل وغارت روستا های اطراف اورمیه که در اوضاع اسفناک آن زمان گران شدن سرسام آور ارزاق مورد نیاز مردم بیچاره وهمچنین تصرف روستا های توپراق قلعه، دیکاله، ختایلو، ودیزه سیاوش که ۴ منطقه را مرکز سکونت خود قرار داده و هر از گا هی از این محل ها به اورمیه حمله می کرد.
او در ادامه تمام مال ودارای مردم بیچاره را غارت کرده و به توپراق قلعه برده و از مردم خواست تا اگر حاکم شهر اورمیه (سردافاتح)را از شهر بیرون نکنند دارایی های آنهارانخواهد داد.
انتصاب فردی بانام پروت آقا کرد را دراورمیه و واگذاری اداره راهها، گمرکات، میخانه ها، کارگذاری ها واداره ی نظمیه. در ادامه او عمرخان را برای قلع وقمع میرزا ربیع آمراغه ای به سولدوز فرستاده عمرخان بعد از شکست مراغه ای به قتل وغارت در سولدوز وروستاهای آن پرداخت.
او همچنین برای جمع آوری تجهیزات وپول مردم اورمیه را در باغ قیصر خانم جمع آورد وآنها را با مزدوران خود به چوب بست و از آنها خواست تا اسحه های خود را تحویل دهند ومردم که سلاحی نداشتند مورد ضرب و شتم قرارگرفتند شدت کتک کاری به حدی شدید بود که مردم بیچاره اسلحه خود مزدوران سیمیتقو را خریده به آنهاتحویل میدادند کسانی که اسلحه نداشتند زندانی می شدند و شرط آزادی زندانیان پرداخت۱۰۰۰۰لیر ترک بود هر لیر۵ تومان بود که با ادامه ی این اوضاع به ۵/۷ لیر رسید.
رحمت الله توفیق در تارخچه اورمیه مینویسد: خدا میداند جمع آوری ۱۰۰۰۰هزار لیرنظر به اینکه به دوره ناداری اهالی اورمیه  و بسته شدن راهها و نبود داد وستد تصادف کرده بود قیامتی در این شهر برپا نمود . ص ۱۲۸
انابه واستغاثه ی مردم در دل اسماعل آقا اثرنمی کرد او در ادامه از باغات مردم هم در خواست مالیات نمود واز هر خرمن یا باغ میوه بایددو دهم به او پرداخت می شد وباغات مخروبه مسیحیان در دست او افتاد.
سیمیتقو با آن تفکر دهاتی و یاغی گرانه اش برای کردها استقلال میخواست و در راه این آرزو بود این تفکر او از تخم آشوب وزیانکاری های اروپاییان در شرق بود. (تاریخ ۱۸ ساله ) اسماعیل آقا با الگو برداری از آزادی خواهان عثمانی ” ژن تورک “در فکر تشکیل دسته ای با عنوان ” ژن کرد “بود. او شدیدا تحت فرمان بریتانیا بود او در ارتباط های که با کارداران انگلیس برقرار کرده بود موید این نوشته است: ارسال سید طه به بغداد در سال ۱۹۱۹ جهت جلب یاری بریتانیا، ملاقات با سرپرسی کاکس در اوت ۱۹۲۱، ارتباط با کاپیتان دیکسن انگلیسی وابسته ی نظامی در وان، ارتباط او با انکلیسی ها توسط فردی به نام “بابکر آغا ” ریس یکی از عشایر مرز صورت می گرفت.
منابع :
۱-سلماس در سیر تاریخ وفرهنگ آذربایجان، توحید ملک زاده دیلمقانی، چاپ اول ۱۳۷۸ ناشر مولف جلد اول
۲-جنبش ملی کرد، کریس کوچرا، ترجمه ی ابراهیم یونسی، انتشارات نگاه تهران ۱۳۷۷ چاپ دوم
۳- تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان، احمد کسروی
۴- تاریخچه اورمیه، رحمت الله توفیق، انتشارات شیرازه ۱۳۸۲ چاپ اول
۵-اورمیه درگذر زمان، حسن انزلی، ۱۳۷۸ انتشارات انزلی
۶-ایران برآمدن رضاخان برافتادن قاجار ونقش انگلیسی ها، سیزوس غنی، ترجمه ی حسن کامشاد ۱۳۷۷انتشارات نیلوفر
۷-قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس صمد سرداری نیا ۱۳۸۳ نشر اختر
۸-ماموریت سرپرسی کاکس در حوزه ی خلیج فارس و ایران فیلیپ گریوز، ترجمه ی حسن زنگنه 1380

  

پاسخ به احکام شرعی