تفسیر نمونه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم


إ نا اءنزلنه فى ليلة القدر (1)
و ما اءدرئك ما ليلة القدر (2)
ليلة القدر خير من اءلف شهر (3)
تنزل الملئكة و الروح فيها بإ ذن ربهم من كل اءمر (4)
سلم هى حتى مطلع الفجر (5)


ترجمه :

بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - ما آن (قرآن ) را در شب قدر نازل كرديم .
2 - و تو چه مى دانى شب قدر چيست ؟!
3 - شب قدر بهتر از هزار ماه ا
4 - فـرشـتـگـان و روح در آن شـب بـه اذن پـروردگـارشـان بـراى (تـقـديـر) هـر كـار نازل مى شوند.
5 - شبى است مملو از سلامت (و بركت و رحمت ) تا طلوع صبح !
تفسير:
شب قدر شب نزول قرآن !
از آيـات قـرآن بـه خـوبـى اسـتـفـاده مـى شـود كـه قـرآن مـجـيـد در مـاه مـبـارك رمـضـان نازل شده است : (شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن ) (بقره 185) و ظاهر اين تعبير آن است كه تمام قرآن در اين ماه نازل گرديد.
و در نـخـسـتـيـن آيـه سـوره قـدر مـى افـزايـد: مـا آن را در شـب قـدر نازل كرديم (انا انزلناه فى ليلة القدر).
گـر چـه در اين آيه صريحا نام قرآن ذكر نشده ولى مسلم است كه ضمير انا انزلناه به قرآن باز مى گردد و ابهام ظاهرى آن براى بيان عظمت و اهميت آن است .
تـعـبـيـر بـه انـا انـزلنـاه (مـا آن را نـازل كرديم ) نيز اشاره ديگرى به عظمت اين كتاب بـزرگ آسمانى است كه خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصا با صيغه متكلم مـع الغـيـر كـه مـفـهـوم جـمـعـى دارد و دليـل بـر عـظـمـت اسـت . نـزول آن در شـب قـدر هـمـان شـبـى كـه مـقـدرات و سـرنـوشـت انـسـانـهـا تـعـيـيـن مى شود دليل ديگرى بر سرنوشت ساز بودن اين كتاب بزرگ آسمانى است .
از ضـمـيـمـه كـردن ايـن آيـه بـا آيه سوره بقره نتيجه گيرى مى شود كه شب قدر در ماه مـبـارك رمـضـان است ، اما كدام شب است ؟ از قرآن چيزى در اين مورد استفاده نمى شود، ولى روايـات در ايـن باره بحث فراوان كرده اند كه در پايان تفسير اين سوره به خواست خدا در اين زمينه و مسائل ديگر سخن خواهيم گفت .
در ايـنـجـا سـؤ الى مطرح است و آن اينكه هم از نظر تاريخى و هم از نظر ارتباط محتواى قـرآن بـا حـوادث زنـدگـى پـيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مسلم است كه اين كـتـاب آسـمـانـى بـه طـور تـدريـجـى و در طـى 23 سـال نـازل گـرديد، اين امر چگونه با آيات فوق كه مى گويد در ماه رمضان و شب قدر نـازل شـده اسـت سـازگـار مـى بـاشـد؟ پـاسـخ ايـن سـؤ ال - بـه گـونـهـاى كـه بـسـيـارى از مـحـقـقـان گـفـتـه انـد ايـن اسـت كـه قـرآن داراى دو نزول بوده است .
نـزول دفـعـى كه در يك شب تمام آن بر قلب پاك پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سـلم ) يـا بـيـت المـعـمـور يـا از لوح مـحـفـوظ بـه آسـمـان دنـيـا نازل گرديد.
و نزول تدريجى كه در طول بيست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت (شرح اين مطلب را ذيل آيه 3 سوره دخان جلد 21 تفسير نمونه صفحه 148 به بعد بيان كرده ايم ).
بـعـضـى نـيـز گـفـتـه انـد آغـاز نـزول قـرآن در ليـلة القـدر بوده نه تمام آن ولى اين بر خلاف ظاهر آيه است كه مى گويد ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم .
قـابـل تـوجـه ايـنـكـه : دربـاره نـازل شـدن قـرآن در بـعـضـى از آيـات تـعـبـيـر بـه (انـزال ) و در بـعـضـى تـعـبـير به (تنزيل ) شده است ، و از پاره اى از متون لغت اسـتـفـاده مـى شـود كـه تـنـزيـل مـعـمـولا در جـائى گـفـتـه مـى شـود كـه چـيـزى تـدريـجا نـازل گـردد، ولى (انـزال ) مـفـهـوم وسـيـع تـرى دارد كـه نـزول دفـعـى را نـيـز شـامـل مى گردد اين تفاوت تعبير كه در آيات قرآن آمده مى تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.
در آيه بعد براى بيان عظمت شب قدر مى فرمايد: تو چه مى دانى شب قدر
چيست ؟ (و ما ادراك ما ليلة القدر).
و بـلافـاصـله مى گويد: شب قدر شبى است كه از هزار ماه بهتر است (ليلة القدر خير من الف شهر).
ايـن تـعبير نشان مى دهد كه عظمت اين شب به قدرى است كه حتى پيغمبر اكرم (صلى الله عـليـه و آله و سـلم ) بـا آن عـلم وسـيـع و گـسـتـرده اش قبل از نزول اين آيات به آن واقف نبود.
مى دانيم هزار ماه بيش از هشتاد سال است ، به راستى چه شب با عظمتى است كه به اندازه يك عمر طولانى پر بركت ارزش ‍ دارد.
در بـعـضـى از تـفـاسير آمده است كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: يـكـى از بـنـى اسـرائيـل لبـاس جـنـگ در تـن كـرده بـود و هزار ماه از تن بيرون نياورد و پـيـوسته مشغول (يا آماده ) جهاد فى سبيل الله بود، اصحاب و ياران تعجب كردند و آرزو داشـتـنـد چـنـان فـضـيـلت و افـتـخـارى بـراى آنـهـا نـيـز مـيـسـر مـى شـد، آيـه فـوق نازل گشت و بيان كرد كه (شب قدر از هزار ماه برتر است ).
در حديث ديگرى نيز آمده است كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از چهار نفر از بـنـى اسرائيل كه هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصيان انجام داده بودند سخن به ميان آورد، اصـحـاب آرزو كردند كه اى كاش آنها هم چنين توفيقى پيدا مى كردند آيه فوق در اين زمينه نازل شد.
در ايـنـكـه عـدد هـزار در اينجا براى تعداد است يا تكثير؟ بعضى گفته اند: براى تكثير اسـت ، و ارزش شـب قـدر از هـزاران مـاه نـيـز برتر مى باشد، ولى رواياتى كه در بالا نقل كرديم نشان مى دهد كه عدد مزبور براى تعداد است ،
و اصولا عدد هميشه براى تعداد است مگر اينكه قرينه روشنى بر تكثير باشد.
سـپـس بـه توصيف بيشترى از آن شب بزرگ پرداخته ، مى افزايد: فرشتگان و روح در آن شـب بـه اذن پـروردگـارشـان بـراى تـقـديـر هـر كـار نـازل مـى شـونـد (تـنـزل المـلائكـة و الروح فـيـهـا بـاذن ربـهـم مـن كل امر).
بـا تـوجـه بـه ايـنـكـه (تـنـزل ) فـعـل مـضـارع اسـت ، و دلالت بـر استمرار دارد (در اصـل (تـتـنـزل ) بـوده ) روشـن مـى شـود كه شب قدر مخصوص به زمان پيغمبر اكرم (صـلى الله عـليـه و آله و سلم ) و نزول قرآن مجيد نبوده ، بلكه امرى است مستمر و شبى است مداوم كه در همه سال تكرار مى شود.
در ايـنـكـه مـنـظـور از روح كـيـسـت ؟ بـعـضـى گـفـتـه انـد: (جـبرئيل امين ) است كه (روح الامين ) نيز ناميده مى شود، و بعضى (روح ) را به معنى (وحى ) تفسير كرده اند، به قرينه آيه 52 سوره شورى (و كذلك اوحينا اليك روحـا مـن امـرنـا): (هـمـانـگونه كه بر پيامبران پيش وحى فرستاديم بر تو نيز به فرمان خود وحى كرديم ).
بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: (فرشتگان با وحى الهى در زمينه تعيين مقدرات در آن شب نازل مى شوند).
در اينجا تفسير سومى وجود دارد كه از همه نزديكتر به نظر مى رسد، و آن اينكه (روح ) مخلوق عظيمى است ما فوق فرشتگان ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نـقـل شـده اسـت كـه شـخـصـى از آن حـضـرت سـؤ ال كـرد: (آيـا روح هـمـان جـبـرئيـل اسـت ؟) امـام (عـليـه السـلام ) در پـاسـخ فـرمـود: (جـبـرئيـل مـن المـلائكـة ، و الروح اعـظـم مـن المـلائكـة ، ا ليـس ان الله عـز و جل يقول : تنزل الملائكة و الروح ؟)
جبرئيل از ملائكه است ، و روح اعظم از ملائكه است ، مگر خداوند
متعال نمى فرمايد: ملائكه و روح نازل مى شوند؟).
يعنى به قرينه مقابله ، اين دو با هم متفاوتند، تفسيرهاى ديگرى نيز براى كلمه (روح ) در اينجا ذكر شده چون دليلى براى آنها نبود از آن صرف نظر گرديد.
مـنـظور از (من كل امر) اين است كه فرشتگان براى تقدير و تعيين سرنوشتها و آوردن هـر خـيـر و بـركـتـى در آن شـب نـازل مـى شـونـد، و هـدف از نزول آنها انجام اين امور است .
يا اينكه هر امر خير و هر سرنوشت و تقديرى را با خود مى آورند. بعضى نيز گفته اند مـنـظـور ايـن اسـت كـه آنـهـا بـه امـر و فـرمـان خـدا نـازل مى شوند، ولى مناسب همان معنى اول است .
تـعـبـيـر بـه (ربـهـم ) كه در آن تكيه روى مساءله ربوبيت و تدبير جهان شده است . تـنـاسـب نـزديـكـى بـا كـار ايـن فـرشـتـگـان دارد كـه آنـهـا بـراى تدبير و تقدير امور نازل مى شوند و كار آنها نيز گوشه اى از ربوبيت پروردگار است .
و در آخـريـن آيـه مى فرمايد: شبى است آكنده از سلامت و خير و رحمت تا طلوع صبح (سلام هى حتى مطلع الفجر).
هـم قـرآن در آن نـازل شـده ، هـم عـبـادت و احـيـاء آن مـعـادل هـزار مـاه اسـت ، هـم خـيـرات و بـركـات الهـى در آن شـب نـازل مـى شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مى گردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مى گردند.
بنابراين شبى است سرتاسر سلامت ، از آغاز تا پايان ، حتى طبق بعضى از
روايـات در آن شـب شـيـطـان در زنـجير است و از اين نظر نيز شبى است سالم و تواءم با سلامت .
بنابراين اطلاق (سلام ) كه به معنى سلامت است بر آن شب (به جاى اطلاق سالم ) در حقيقت نوعى از تاءكيد است همانگونه كه گاه مى گوئيم فلانكس عين عدالت است .
بـعـضـى نـيـز گـفـتـه انـد كـه اطـلاق سـلام بـر آن شـب به خاطر اين است كه فرشتگان پيوسته به يكديگر يا به مؤ منان سلام مى كنند، يا به حضور پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و جانشين معصومش مى رسند و سلام عرضه مى دارند.
جمع ميان اين تفسيرها نيز امكانپذير است .
به هر حال شبى است سراسر نور و رحمت و خير و بركت و سلامت و سعادت و بى نظير از هر جهت .
در حـديـثـى آمـده است كه از امام باقر سؤ ال شد: آيا شما مى دانيد شب قدر كدام شب است ؟ فرمود: كيف لا نعرف و الملائكة تطوف بنا فيها: چگونه نمى دانيم ، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند!. در داستان ابراهيم (عليه السلام ) آمده است كه چند نفر از فـرشـتـگـان الهـى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام كـردنـد (هـود - 69) مـى گويند لذتى كه ابراهيم (عليه السلام ) از سلام اين فرشتگان بـرد بـا تـمـام دنـيـا بـرابـرى نـداشـت ، اكـنـون بـايد فكر كرد كه وقتى گروه گروه فـرشـتـگـان در شـب قـدر نـازل مـى شـونـد و بـر مـؤ منان سلام مى كنند چه لذت و لطف و بركتى دارد؟!
وقـتـى ابراهيم (عليه السلام ) را در آتش نمرودى افكندند فرشتگان آمدند و بر او سلام كـردند، و آتش بر او گلستان شد، آيا آتش ‍ دوزخ به بركت سلام فرشتگان بر مؤ منان در شب قدر برد و سلام نمى شود؟
آرى ايـن نـشـانـه عـظـمـت امـت مـحـمـد (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) است كه در آنجا بر خليل (عليه السلام ) نازل مى شوند و در اينجا بر اين امت اسلام .
نكته ها :
1 - چه امورى در شب قدر مقدر مى شود؟
در پـاسـخ ايـن سـؤ ال ، كـه چرا اين شب ، شب قدر ناميده شده ؟ سخن بسيار گفته اند، از جمله اينكه :
1 - شـب قـدر بـه ايـن جـهـت (قـدر) نـامـيـده شـده كـه جـمـيـع مـقـدرات بـندگان در تمام سـال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مى فرمايد: انا انزلناه فـى ليـلة مـبـاركـة انـا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم : ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم ، و ما همواره انذار كننده بوده ايم ، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مى گردد (دخان - 3 و 4).
ايـن بـيـان هـمـاهـنـگ بـا روايـات مـتـعـددى اسـت كـه مـى گـويـد: در آن شـب ، مـقـدرات يـكـسـال انسانها تعيين مى گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مى شود.
البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساءله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است .
يـعـنـى بـراى هـر كـس آن مقدر مى كنند كه لايق آن است ، يا به تعبير ديگر زمينه هايش از ناحيه خود او فراهم شده ، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد
و بلكه تاءكيدى بر آن است .
2 - بـعـضى نيز گفته اند آن شب را از اين جهت شب قدر ناميده اند كه داراى قدر و شرافت عـظـيـمـى اسـت (نـظـيـر آنچه در آيه 74 سوره حج آمده است ما قدروا الله حق قدره آنها قدر خداوند را نشناختند).
3 - گـاه نـيـز گـفـتـه انـد بـه خـاطـر آن اسـت كـه قـرآن بـا تـمـام قـدر و مـنـزلتـش بر رسـول والا قـدر، و بـه وسـيـله فـرشـتـه صـاحـب قـدر نازل گرديد.
4 - يـا ايـنـكـه شـبـى اسـت كـه مـقـدر شـده قـرآن در آن نازل گردد.
5 - يا اينكه كسى كه آن شب را احياء بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.
6 - يا اينكه در آن شب ، آنقدر فرشتگان نازل مى شوند كه عرصه زمين بر آنها تنگ مى شود، چون تقدير به معنى - تنگ گرفتن نيز آمده است مانند و من قدر عليه رزقه (طلاق - 7).
جمع ميان تمام اين تفسيرها در مفهوم گسترده (ليلة القدر) كام لا ممكن است هر چند تفسير اول از همه مناسب تر و معروف تر است .
2 - شب قدر كدام شب است ؟
در ايـنـكـه ليلة القدر در ماه رمضان است ترديدى نيست ، چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين مـعـنـى را اقـتـضـاء مـى كـنـد، از يـكـسـو مـى گـويـد: قـرآن در مـاه رمـضـان نـازل شـده (بـقـره - 185) و از سـوى ديـگـر مـى فـرمـايـد: در شـب قـدر نازل گرديده (آيات مورد بحث ).
ولى در ايـنـكـه كـدام شـب از شـبـهـاى مـاه رمضان است ؟ گفتگو بسيار است ، و در اين زمينه تـفـسـيـرهـاى زيادى شده ، از جمله شب اول ، شب هفدهم ، شب نوزدهم ، شب بيست و يكم ، شب بـيـسـت و سـوم ، شب بيست و هفتم ، و شب بيست و نهم . ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب
بـيـسـت و يـكـم يـا بـيـسـت و سـوم اسـت ، لذا در روايتى مى خوانيم كه در دهه آخر ماه مبارك پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) تـمـام شـبـهـا را احـيـا مـى داشـت و مشغول عبادت بود.
و در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه شب قدر شب بيست و يكم يا بيست و سـوم اسـت ، حـتـى هـنگامى كه راوى اصرار كرد كدام يك از اين دو شب است و گفت : اگر من نـتـوانـم هـر دو شـب را عـبـادت كـنـم كـدام يك را انتخاب نمايم ؟! امام (عليه السلام ) تعيين نـفـرمـود، و افـزود، مـا ايـسـر ليـلتـين فيما تطلب : چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى !.
ولى در روايـات مـتـعـددى كـه از طـرق اهـل بيت (عليهمالسلام ) رسيده است بيشتر روى شب بـيـسـت و سـوم تـكـيـه شـده ، در حـالى كـه روايـات اهل سنت بيشتر روى شب بيست و هفتم دور مى زند.
در روايـتـى از امـام صـادق (عـليـه السـلام ) نـيـز نقل شده كه فرمود:
التـقـديـر فى ليلة القدر تسعة عشر، و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين .
تـقـديـر مـقـدرات در شـب نوزدهم ، و تحكيم آن در شب بيست و يكم ، و امضاء در شب بيست و سوم است و به اين ترتيب بين روايات جمع مى شود.
ولى بـه هـر حـال حـالهـاى از ابـهام شب قدر را به خاطر جهتى كه بعدا به آن اشاره مى شود، فرا گرفته است .
3 - چرا شب قدر مخفى است ؟
بـسـيـارى مـعـتـقـدنـد مـخـفـى بـودن شـب قـدر در مـيـان شـبـهـاى سال ، يا در ميان شبهاى
مـاه مـبارك رمضان براى اين است كه مردم به همه اين شبها اهميت دهند، همانگونه كه خداوند رضـاى خـود را در مـيـان انـواع طـاعـات پـنهان كرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و غـضـبش را در ميان معاصى پنهان كرده تا از همه بپرهيزند، دوستانش را در ميان مردم مخفى كـرده تـا همه را احترام كنند، اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به همه دعاها رو آورند، اسـم اعـظـم را در مـيـان اسـمائش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.
و اين فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.
4 - آيا شب قدر در امتهاى پيشين نيز بوده است ؟
ظـاهـر آيـات ايـن سـوره نـشـان مـى دهـد كـه شـب قـدر مـخـصـوص زمـان نـزول قـرآن و عـصـر پـيـامـبـر اسـلام (صـلى الله عـليـه و آله و سلم ) نبوده ، بلكه همه سـال تـا پـايـان جـهـان تـكـرار مـى شـود. تـعـبـيـر بـه فـعل مضارع (تنزل ) كه دلالت بر استمرار دارد، و همچنين تعبير به جمله اسميه (سلام هى حتى مطلع الفجر) كه نشانه دوام است نيز گواه بر اين معنى است .
بعلاوه روايات بسيارى كه شايد در حد تواتر باشد نيز اين معنى را تاءييد مى كند.
ولى آيا در امتهاى پيشين نيز بوده است يا نه .
صـريـح روايـات مـتـعـددى ايـن اسـت كه اين از مواهب الهى بر اين امت مى باشد، چنانكه در حـديـثـى از پـيـغـمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده است كه فرمود: ان الله وهب لامـتـى ليـلة القدر لم يعطها من كان قبلهم : خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدى از امتهاى پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند.
در تفسير آيات فوق نيز بعضى از روايات دلالت بر اين مطلب دارد.
5 - چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است ؟
ظـاهـر ايـن اسـت كـه بهتر بودن اين شب از هزار ماه ، به خاطر ارزش عبادت و احياى آن شب اسـت ، و روايـات فـضـيـلت ليـلة القـدر و فـضـيـلت عـبـادت آن كـه در كـتـب شـيـعـه و اهل سنت فراوان است اين معنى را كاملا تاءييد مى كند.
علاوه بر اين ، نزول قرآن در اين شب ، و نزول بركات و رحمت الهى در آن ، سبب مى شود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه به على بن ابى حمزه ثمالى فرمود: فـضـيـلت شـب قـدر را در شـب بـيـسـت و يكم و بيست و سوم بطلب ، و در هر كدام از اين دو يكصد ركعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احيا بدار و در آن شب غسل كن .
(ابوحمزه ) مى گويد: عرض كردم : اگر نتوانم ايستاده اين همه نماز بخوانم ؟
فـرمـود: نـشـسته بخوان ، عرض كردم : اگر نتوانم ؟ فرمود: در بستر بخوان ، و مانعى نـدارد در آغـاز شـب خـواب مـخـتـصـرى بـكـنـى و بـعـد مـشـغـول عـبـادت شـوى ، درهـاى آسـمـان در مـاه رمـضـان گـشـوده اسـت ، و شـيـاطـيـن در غل و زنجيرند، و اعمال مؤ منين مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان ؟!.
6 - چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟
از آنـجـا كـه در شـب قـدر سـرنـوشـت انـسـانـهـا بـراى يكسال ، بر طبق لياقتها و
شـايـسـتگيهاى آنها، تعيين مى شود، بايد آن شب را بيدار بود، و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد.
آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مى شود نبايد انسان در خواب باشد، و از همه چيز غـافل و بى خبر كه در اين صورت سرنوشت غمانگيزى خواهد داشت ! قرآن چون يك كتاب سـرنـوشـت سـاز اسـت ، و خـط سـعـادت و خوشبختى و هدايت انسانها در آن مشخص شده است بايد در شب قدر،! شب تعيين سرنوشتها، نازل گردد، و چه زيبا است رابطه ميان قرآن و شب قدر؟ و چه پر معنى است پيوند اين دو با يكديگر؟
7 - آيا شب قدر در مناطق مختلف ، يكى است ؟
مـى دانـيـم آغـاز مـاه هـاى قـمـرى در هـمـه بـلاد يـكـسـان نيست ، و ممكن است در منطقهاى امروز اول مـاه بـاشـد و در مـنـطـقـه ديـگرى دوم ماه ، بنابراين شب قدر نمى تواند يكشب معين در سـال بـوده بـاشـد، چرا كه فى المثل شب بيست و سوم در مكه ممكن است شب بيست و دوم در ايـران و عـراق باشد، و به اين ترتيب قاعدتا هر كدام بايد براى خود شب قدرى داشته بـاشـنـد، آيـا اين با آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود كه شب قدر يك شب معين است سازگار است ؟!
پاسخ اين سؤ ال با توجه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه :
شـب هـمـان سـايـه نيم كره زمين است كه بر، نيم كره ديگر مى افتد، و مى دانيم اين سايه هـمـراه گـردش زمـين در حركت است ، و يك دوره كامل آن در بيست و چهار ساعت انجام مى شود، بـنـابراين ممكن است شب قدر يك دوره كامل شب به دور زمين باشد، يعنى مدت بيست و چهار ساعت تاريكى كه تمام نقاط زمين
را زير پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه ديگر پايان مى گيرد (دقت كنيد).
خـداونـدا! بـه مـا آنچنان بيدارى و آگاهى عطا كن كه از فضيلت ليلة القدر بهره كافى گيريم .
پروردگارا! چشم اميد ما به لطفت دوخته است مقدرات ما را بر وفق آن تعيين فرما.
بارالها! ما را از محرومان اين ماه قرار مده كه محروميتى از آن بالاتر نيست .
آمين يا رب العالمين


  

پاسخ به احکام شرعی