انهار
انهار
مطالب خواندنی

شطرنج

بزرگ نمایی کوچک نمایی

حکم بازی شطرنج

سؤال: آیا بازى با شطرنج در عصر حاضر اشکال دارد؟

جواب: اگر شطرنج در عرف عام از آلات قمارمحسوب شود بازى با آن حرام است و اگر از حالت قمارخارج و جزء ورزشهاى فکرى در آمده باشد اشکالى ندارد.

احکام بازی شطرنج و پاسور و جوایز تعلق گرفته به برنده بازی

سؤال: می خواهم بدانم چرا شطرنج قبلا حرام بوده و حالا حلال است. مگر در نحوه بازی تغیییری حاصل شده است آیا مسابقه شطرنج که در کشور برگزار میشود و به برنده جایزه تعلق می گیرد شرط بندی است و جایزه ای که به برنده اهدا میشود مشکل دارد دلیل حرام بودن ورق چیست و آیا آن هم حالا حلال شده است؟

جواب: 1- اگر شطرنج در عرف عام از صورت قمارخارج شده باشد و به عنوان ورزش شناخته شود، مانعی ندارد.

2- در صورتی که قراردادی در مورد جایز، گذارده شود اشكال داردولی اگر قراردادی نیست و دولت به عنوان تشویق می دهد اشکال ندارد.

3- بازی با پاسور چنانچه در عرف محل از حالت قمارخارج شده باشد اشکالی ندارد

حکم شرعی بازی ورق (پاسور)

سؤال:  در اثر کمبود امکانات تفریحى و سرگرمى، با در اختیار داشتن یک دست ورق (پاسور) براى سرگرم کردن و گذاردن وقت، خود را مشغول کرده ایم. امّا این اوراق توسّط بازرسى کارخانه توقیف، و ما متّهم به قمار بازى شده ایم. با توجّه به کمبود امکانات و گذراندن وقت به صورت کسل کننده، لطفاً نظر خود را راجع به این مسأله بیان فرمایید: آیا این کار از نظر شرعى حرام است؟ و در صورت حرام بودن، آیا این کار شرعاً تعزیر دارد؟

جواب: هرگاه بازى مذکور از عنوان آلت قمار خارج شده باشد، و در نزد توده مردم به عنوان یک سرگرمى یا ورزش شناخته شود، بازى با آن بدون برد و باخت مالى اشکالى ندارد. در غیر این صورت جایز نیست.

حکم بازی با پاسور

 

سؤال:  اگر در منطقه ای که سکونت دارم پاسور را به عنوان یک سرگرمی بازی کنند و دیگر از حالت قمار خارج شده باشد آیا من میتوانم این بازی را انجام دهم ؟ اصلا آیا من به شخصه میتوانم عرف را تشخیص دهم یا باید مرجع تقلیدم تشخیص دهد؟

جواب: در صورتیکه از صورت آلت قمار خارج شده باشد بازی با آن بدون برد و باخت مالی اشکالی ندارد. تشخیص عرف با عقلاء متدین است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -