انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی دردناک

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آغاز جنگ جهانى دوم (1318ش) (1945 - 1939م )

جنگ جهانى دوم ، آتشى بود كه شعله هاى آن تقريبا در سراسر نيمكره شرقى زبانه كشيد و هستى ميليونها تن از مردم جهان را نابود كرد و در اوضاع سياسى ، اقتصادى و حتى فرهنگى ملل جهان بويژه آنهايى كه مستقيم يا غير مستقيم درگير آن شدند تحولات و دگرگونيهاى عميقى به وجود آورد.
مرگ آريستيد بريان Briand Aristide (1932 - 1862) سياستمدار معروف فرانسه در هفتم مارس 1932 و نيز نايل آمدن آدولف هيتلر AdolfHitler (؟ 1945 - 1889) به مقام صدارت عظماى آلمان در 30 ژانويه 1933 دو روز سرنوشت ساز تاريخى بودند كه ، بعد از آن اروپا به سراشيبيس جنگ افتاد.
رويداد نخست ، راه اقدامات و ابتكارات ملل را براى تشكيل سازمان صلح و امنيت دسته جمعى مسدود ساخت و رويداد دوم ، دول جهان را بخ مسابقه مجدد تسليحاتى سوق داد. از آن به بعد قدرت جامعه ملل روز به روز به افول رفت و سيستمهاى منطقه اى براى حفظ صلح كه به موجب معاهده لوكارنو  Locarno (16 اكتبر 1925) و عهدنامه بالكان و... به رسميت شناخته شده بودند به طور عملى ملغى شدند، در حالى كه دولت آلمان نقشه وسيعى براى تجديد تسليحات خود طرح مى كرد.
آلمان در اكتبر سال 1933 از كنفرانس خلع سلاح خارج شد و در مارس ‍ 1935 با نقض پيمان ورساى خدمت نظام اجبارى را مجددا برقرار ساخت . از سوى ديگر توافقى كه به موجب معاهده واشنگتن (6 فوريه 1922) و معاهده دريايى لندن (22 آوريل 1930) و پيمان دريايى آلمان و انگليس (18 ژوئن 1935) راجع به تجديد تسليحات دريايى به عمل آمده بود يا عملى نشد و يا از طرف دولتهاى آلمان و ژاپن ملغى گرديد. آلمان در هفتم مارس 1936 فسخ معاهده لوكارنو را اعلام كرد و سربازان آن كشور ايالت رنان Rhenane را مجددا اشغال كردند. از طرف ديگر حمله جديد ژاپن در سال 1937 به چين مقررات متاركه جنگ را كه در مه 1932 منعقد شده بود نقض كرد. ژاپن و آلمان شركت در كنفرانس كشورهاى امضاء كننده پيمان 9دولت را كه در سال 1922 راجع به امور چين منعقد شده بود به طور آشكار رد كردند. دخالت جامعه ملل كه ژاپن از سال 1923 به بعد از عضويت آن استعفا داده بود، بى نتيجه ماند. آلمان نيز در اكتبر 1933 از عضويت جامعه ملل استعفا داد.
از سال 1936 به بعد محقق شد كه آلمان ، ايتاليا و ژاپن حاضر شده اند كه خطرات جنگ را تحمل كنند. هيلتر پيشواى آلمان نازى در فوريه 1938 با در دست گرفتن فرماندهى كل قواى آلمان ، موقعيت خود را استحكام بخشيد و بتدريج مقامات حساس و مهم دولت را به نازى هاى اتريش ‍ بخشيد. روز 12 مارس قواى آلمان از مرز اتريش سرازير و روز بعد الحاق اتريش به آلمان اعلام شد.
هيتلر مصمم شد تا با يارى سه ميليون چك آلمانى زبان ساكن ايالت ((سودت ))، آن كشور را نيز ضميمه آلمان سازد. در ماه مارس سال 1939 هيلتر علنا به چكسلواكى حمله كرد و سرتاسر آن كشور را اشغال و به آلمان الحاق نمود.
پس از اشغال اين دو كشور هيتلر شروع به تهديد لهستان كرد و در اوت 1939 آلمان و اتحاد جماهير شوروى (سابق ) قرار داد عدم تجاوز با يكديگر را امضاء كردند.
روز اول سپتامبر 1939 قواى موتوريزه آلمان با حمايت گسترده ((لوفت وافه )) Waffe Luft (نيروى هوايى آن كشور) ظرف چهار هفته ، لهستان را تصرف كرد. بهانه جنگ مزبور، ظاهرا تحميل مقررات سنگين و حقارت آور ((عهدنامه ورساى )) (28 ژوئن 1919) بر آلمان بود. پس از اين تجاوزات ، لهستان ، بريتانيا و فرانسه مشتركا عليه آلمان اعلام جنگ دادند، و در ماه ژوئيه ، نبردهاى هوايى آلمان و انگليس در گرفت .
در نهم آوريل 1940، آلمان به دانمارك حمله كرد و آن كشور را وادار به تسليم نمود. در حمله به نروژ، قواى فرانسوى و انگليسى به كمك نيروهاى نروژى شتافتند، اما مقاومت آنها نيز در 10 ژوئن پايان يافت . آلمان در 10 مه همان سال به هلند، بلژيك ، لوگزامبورگ حمله ، و آنها را متصرف شد. در 26 ماه مه ارتش بلژيك نيز تسليم شد.
در روز پنجم ژوئن 1940 قواى آلمان نازى خطوط دفاعى ارتش فرانسه را در هم شكسته و بسرعت عازم جنوب شدند. ايتاليا بعنوان متحد آلمان ، در روز 10 ژوئن به فرانسه اعلان جنگ داد. آلمانها پس از ورود به پاريس در 22 ژوئن 1940 شرائط صلح خود را به فرانسه ديكته كردند كه براساس آن فرانسه به دو قسمت تقسيم شد. بخشى از آن زير نفوذ آلمان و بخش ديگر كه پايتختش شهر ((ويشى )) Vichy بود تحت حاكميت فرانسه قرار گرفت . رياست حكومت را مارشال پتن .
Petain Philippe Henri (1951 - 1856) بر عهده داشت . فرانسه ويشى در سال 1942 توسط قواى آلمان اشغال شد اما حكومت پتن تا سال 1944 باقى ماند.
در ژوئيه 1940 نيروهاى آلمانى ، حملات هوايى خود را با ((عمليات عقاب )) عليه انگلستان آغاز كردند. انگليسى ها به علت دارا بودن دستگاههاى رادار ضربات فراوانى بر نيروهاى ((لوفت وافه )) وارد ساختند.
در ماه ژوئن 1941 ارتشهاى زمينى و هوايى هيتلر خاك اتحاد جماهير شوروى را مورد تهاجم قرار داده و شروع به پيشروى كردند. اين تهاجم با مقاومت مردم در استالينگراد (نبرد استالينگراد) متوقف شد. در طول جنگ دولتهاى محور (آلمان ، ايتاليا، ژاپن ) سرزمينهاى تازه اى را نيز فتح كردند.
در هفتم دسامبر 1941 ژاپنيها ((بندر پرل هاربر)))HarburPearl را مورد تهاجم قرار دادند و سرانجام آمريكا در ماه مه 1942 عليه دولتهاى محور، وارد جنگ شد.
در اواخر سال 1942 انگليسى ها ضد حمله وسيعى را تدارك ديدند و توانستند بتدريج آلمانيها و ايتاليائيها را از شمال آفريقا بيرون برانند (جنگ العلمين )
در سال 1943 متفقين با حمله به سيسيل اقدام به گشودن جبهه دو مى كردند. اين نيروها پس از سرنگونى موسولينى در ژانويه 1944 در بندر ((گنزيو)) در نزديكى رم پياده شدند.
در 6 ژوئن 1944 ارتشهاى عظيمى از نيروهاى آمريكا، انگليس ، كانادا در ساحل ((نور ماندى ))فرانسه كه در اشغال نازيها بود پياده شدند. در عمليات ((نور ماندى ))به فرماندهى ((ژنرال ))آيزنهاور))متفقين ضربات مرگبار خود را بر پيكر ماشين جنگى آلمان وارد ساختند و پس از نبردهاى شديدى آلمانيها به عقب رانده شدند و سرانجام در روز 15 اوت 1944 قواى متفقين در جنوب فرانسه پياده شدند.
در فوريه 1945 خط دفاعى ((زيگفريد))شكسته شد و نيروهاى متفقين در ماه مارس وارد آلمان شدند در ژانويه 1945 نيروهاى اتحاد جماهير شوروى (سابق ) بسرعت هاى قواى آلمان را از خاك خود بيرون داندند و از شرق به آلمان نزديك شدند. نيروهاى مشترك انگليس و آمريكا نيز از غرب آماده جمله به پايتخت آلمان شدند.
روز 24 آويل قواى شوروى (سابق ) وارد برلن شد و به قواى آمريكا پيوست سرانجام ارتش آلمان تسليم و اين جنگ خونين روز هشتم ماه مه 1945 در قاره اروپا پايان يافت .
ارتش آمريكا براى تسليم نهايى ژاپن و نيز نمايش قدرت بمب اتمى بر فراز شهرهاى ((هيروشيما))و ((ناكازاكى ))پرتاب كرد (6 و9 و اوت 1945) و مقاومت آن كشور را در هم شكست . ژاپنيها درتاريخ 14 اوت 1945 تسليم بلاشرط را پذيرفتند و به اين ترتيب جنگ جهانى دوم ، در تمامى جبهه ها رسما به پايان رسيد.
اين جنگ كه بزرگترين و هوالناكترين جنگ در طول تاريخ بشر، تا به امروز است چهار تغيير اساسى در وضع بين المللى به وجود آورد:
1 - سيستم قديمى دولتهاى اروپا كه در جنگ جهانى اول ، ضربه خرد كننده اى بر آن وارد شده بود، تقريبا از ميان رفت . فرانسه ديگر به صورت يك دولت قدرتمند در قاره اروپا نبود وانگلستان ديگر قادر نبود با افزودن وزنه سياسى خويش سياست خود را درباره تعادل قوا، در مقابل نيرومندترين كشورهاى قاره اروپا دنبال كند.
2 - صحنه قطعى قدرت جهانى ، از محل طبيعى قديمى اروپائى به ايالات متحده و روسيه شوروى تغيير مكان داد و هر كدام از اين دو كشور امكان يافتند كه كانون سلطه جهانى شوند.
3 - اختراع سلاحى جديد، مفاهيم جغرافياى نظامى را به طور مؤ ثرى تغيير داد، و در عصر سلاحهاى اتمى ، ضعف روز افزونى در اركان دولتهاى صنعتى غرب بويژه بريتانيا، راه يافت .
4 - نيروى حياتى ناسيوناليسم تا آسيا و آفريقا توسعه يافت و ملتهاى استعمار شده خواستار استقلال داخلى و پايان يافتن سلطه امپرياليزم شدند و اين امر وضع موجود سياسى و اقتصادى را واژگون ساخت .
از نتايج ناپدار جنگ جهانى دوم مى توان به : كنفرانس ((يوتسدام ))Potsdam
كه براى روشن شدن نحوه اداره آلمان در ژوئيه 1945 در شهر پوتسدام نزديك برلين ، مركب از نمايندگان ايالات متحده ، و اتحاد جماهير شوروى تشكيل شده بود اشاره كرد. در اين كنفرانس دول متفق بر محاكمه سران نازى ، گرفتن غرامت جنگى به صورت جنسى از آلمان و نيز كوچاندن آلمانيهاى ساكن اروپاى شرقى به خاك اصلى آلمان توافق كردند. على رغم اين توافقها، اختلاف نظر شديدى درباره سرنوشت كشورهاى اروپاى شرقى ، آينده يونان و چگونگى كنترل تنگه هاى ((بسفر و داردانل )) ميان اتحاد جماهير شوروى (سابق ) و ايالات متحده آمريكا و انگليس بروز كرد، كه اين نخستين اختلاف آشكار متفقين از آغاز جنگ تا اين زمان بود.
از ديگر نتايج جنگ مى توان به كنفرانس صلح ((پاريس )) كه با توافق قدرتهاى بزرگ در ژوئيه 1946 مركب از بيست و يك دولت كه عليه آلمان اعلان جنگ كرده بودند اشاره كرد، هدف اين كنفرانس آن بود تا به امضاى صلحى ميان متفقين با كشورهاى ايتاليا، رومانى ، بلغارستان ، مجارستان و فنلاند كه در طول جنگ از متحدين آلمان بودند نايل گردند. آلمان تنها كشورى بود كه عقد پيمان صلح با آن انجام نگرفت ؛ زيرا اين كشور پس از خودكشى (؟) هيلتر فاقد دولت بود.

كنفرانس مسكو
در مارس 1947 بار ديگر دول متفق در مسكو اجتماع كردند، دستور كار اين كنفرانس بحث درباره اتريش و آينده آلمان بود. چون روسها حاضر به خروج از اتريش نبودند و در مورد آلمان ، روسها با ديگر كشورها در سه مورد مرزهاى شرقى آلمان ، كميت و كيفيت گرفتن غرامات و وحدت سياسى آن كشور، اختلاف نظر داشتند، همچنين تقسيم جهان به دو قطب غرب و شرق از ديگر نتايج جنگ جهانى دوم بود كه غربيها به بلوك شرقى اصطلاح كشورهاى ((پشت پرده آهنين )) و روسها به دول غرب ((پرده اورانيوم )) را لقب دادند.
از نتايج پايدار جنگ جهانى دوم مى توان به ((ايجاد سازمان ملل )) اشاره كرد كه در ژوئن 1945 نمايندگان پنجاه كشور طرح تاسيس آن را در ((سانفرانسيسكو)) امضاء كردند و يكسال بعد سازمان ملل كار خود را آغاز كرد. همچنين مى توان به ((جنگ سرد)) War Cold ميان آمريكا و شوروى (سابق ) اشاره كرد كه مبين كشمكش سياسى - عقيدتى ميان دو ابرقدرت شرق و غرب بود كه بدون استفاده از نيروى نظامى به ايجاد دسته بنديهاى سياسى - نظامى و رقابت تسليحاتى دست زدند.

اثرات جنگ
بسيارى از اثرات جنگ جهانى دوم چون افزايش قدرت دولتها، ايجاد تلفات سنگين و نيز پيشرفت تكنولوژى و... به مانند جنگ اول جهانى بود. جنگ ، اهميت علوم و اثر آن به صنعت را دو چندان نمود و بسيارى از اختراعات ، چون رادار، موتور جت و انرژى اتمى به منظور استفاده در جبهه هاى جنگ پا به عرصه گذاردند.
جنگ جهانى دوم ، موجب آزادى بسيارى از مستعمرات انگلستان و فرانسه و هلند بويژه در خاور دور گرديد. در طول جنگ 5/7 ميليون سرباز روسى ، 3 ميليون سرباز آلمانى ، 5/1 ميليون سرباز ژاپنى ، 400 هزار سرباز انگليسى ، 300 هزار سرباز آمريكايى ، 210 هزار سرباز فرانسوى ، 187 هزار سرباز ايتاليايى و 147 هزار سرباز كشورهاى كامنولث  كشته شدند. كل كشته شدگان جنگ جهانى دوم را حدود 39 ميليون نفر تخمين زده اند كه اتحاد جماهير شوروى (سابق ) با بيشترين آن يعنى 5/17 ميليون نفر در راس كشورهاى مصيبت زده از جنگ قرار گرفت.

منبع


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -