انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگینامه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
زین العابدین مازندرانی.jpg
== == == == == == == == == == == ==
شیخ زین العابدین بن مسلم بارفروشی مازندرانی حائری(درگذشته۲۳ خرداد ۱۲۷۱ش-۱۶ ذی‌القعده ۱۳۰۹ق)، عالم شیعی و از مراجع تقلید قرن سیزدهم و چهاردهم قمری بود. سعید العلماء مازندرانی، صاحب جواهر و شیخ انصاری از مشهورترین اساتید او بودند. حمایت و هدایت زین العابدین از گروه خوجه های اثناعشری از مهمترین فعالیت‌های وی بوده است.
تولد و نسب
زین العابدین حدوداً در سال ۱۲۲۴ق در مازندران و شهر بارفروش (بابل کنونی) به دنیا آمد.[۱] پدر او مسلم بارفروشی مازندرانی بود.[۲]
درگذشت
مازندرانی در ذی قعده سال ۱۳۰۹ق درگذشت و در باب قاضی الحاجات در صحن حرم امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.[۳] البته در روز وفاتش اختلافاتی وجود دارد، برخی ۱۳، بعضی ۱۶، عده‌ای ۱۷ و برخی هم ۱۹ ذی قعده را ذکر کرده‌اند.[۴]
سید محسن امین نقل کرده که زین العابدین در روز شنبه به بیماری دچار شد و فردای آن روز از دنیا رفت.[۵]
زندگی علمی
اساتید
زین العابدین تحصیلات خود را در بارفروش آغاز کرد و در رجب ۱۲۵۰ق به کربلا و سپس در ۱۲۵۸ق به نجف سفر کرد.[۶] نقل شده که در این سفر استادش سعیدالعلماء هم وی را همراهی کرده است.[۷] برخی از اساتید وی که از ایشان اجازه روایت هم داشت، عبارتند از:
شیخ جعفر حکمی[۸]
سعید العلماء مازندرانی[۹] شیخ عباس قمی گفته که زین العابدین از سعید العلماء صاحب اجازه بوده است.[۱۰]
سید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط در کربلا[۱۱]
شیخ انصاری، در نجف[۱۲]
شیخ محمد حسین حائری اصفهانی صاحب فصول[۱۳]
شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر[۱۴]
شیخ علی کاشف الغطاء[۱۵]
شاگردان
از شاگردان زین العابدین می‌توان به این اسامی اشاره کرد:
شیخ عبدالله مازندرانی (م ۱۳۳۰ق)[۱۶]
شیخ محمدحسن بارفروشی مازندرانی (م ۱۳۱۷ق)[۱۷]
میرزا محمد تقی شیرازی از زعمای انقلاب عراق[۱۸]
سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی[۱۹]
ابراهیم لکنهوی[۲۰]
تاج العلما از او اجازه روایت دریافت کرده است.[۲۱]
علی بن حسین خاقانی(م ۱۳۳۴ق)[۲۲]
ملا قادر حسین، (در گذشته در دهه ۱۸۹۰م)، طلبه‌ای هندی بود که نزد آیت الله مازندرانی در کربلا درس می‌خواند، به دستور ایشان در ۱۸۷۳ به بمبئی اعزام شد.[۲۳]
شیخ شعبان گیلانی[۲۴]
شیخ میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة الاسلام تبریزی[۲۵]
ملا محمد بن محمد حسین خوانساری نجفی (م ۱۳۳۲ق)[۲۶]
شیخ محمد حسین فشارکی اصفهانی (م ۱۳۵۳ق)[۲۷]
سید جواد حسینی اصفهانی مشهور به خطیب هندی (م ۱۳۳۳ق)[۲۸]
ملا علی اکبر بن عبدالکریم یزدی[۲۹]
شیخ عبدالرحیم بن عبدالحسین اصفهانی حائری (م ۱۳۵۵ق)[۳۰]
سید محمد اصفهانی کاظمی (م ۱۳۵۵ق)[۳۱]
سید ابراهیم تنکابنی قزوینی (م ۱۳۲۴ق)[۳۲]
آثار
از وی آثاری چند برجای مانده است از جمله:
ذخیرة المعاد، معروف به سؤال جواب، در علم فقه و به فارسی نوشته شده است. این رساله به حواشی سید محمدکاظم یزدی، میرزا محمدتقی شیرازی و شیخ محمدحسین حائری (پسر شیخ زین‌العابدین) در هند و ایران بارها به چاپ رسیده است.[۳۳]
زینة العباد، به فارسی و عربی با حواشی آخوند خراسانی[۳۴] و همچنین دو رساله عملیه بزرگ و کوچک به نام زینة العباد الکبری و همچنین الصغری با حاشیه نگاری فرزندش شیخ حسین[۳۵]
رساله در مناسک حج[۳۶]
رساله در ارتداد [۳۷]
رساله‌ای در نماز[۳۸]
زادالعقبی (فتاوای شیخ زین العابدین که توسط سید محمدتقی موسوی هندی جمع شده است.)[۳۹]
تقریرات درس حارج اصول سید ابراهیم قزوینی[۴۰]
مفاتیح الجنان (رساله علمیه وی به زبان اردو)[۴۱]
زاد المتقین (رساله عملیه مطابق با فتوای وی و میرزای شیرازی)[۴۲]
شیخ زین العابدین مازندرانی در نامه‌هایی خطاب به بزرگان هند از میر حامد حسین و تألیفات او تجلیل می‌کرد. متن تقریظی از وی بر عبقات الانوار در جلد چهارم وقایع‌الایام آمده است.[۴۳]
مرجعیت
از او به عنوان مرجع تقلید بسیاری از شیعیان پس از وفات صاحب ضوابط، در عراق و ایران و هند یاد شده [۴۴] و رساله عملیه او بارها در آن زمان به چاپ رسیده است.[۴۵] کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفتۀ فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.[۴۶] سید محسن امین که در سال ۱۳۰۸ق به عراق رفته، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید، زین العابدین مازندرانی را به عنوان مرجع بزرگ کربلا نام برده است.[۴۷]
حمایت از خوجه‌های اثناعشری
در پی دیدار و درخواست گروهی از خوجه های اثناعشری به رهبری دوجی جمال، از آیت الله مازندرانی مبنی بر فرستادن فردی روحانی به بمبئی، به دستور ایشان در ۱۸۷۳ ملا قادر حسین به بمبئی[۴۸] و در 1885 سید عبدالحسین مرعشی شوشتری به زنگبار اعزام شدند.[۴۹]
در نگاه بزرگان
بزرگان شیعه از جمله شیخ عباس قمی در الکنی و الالقاب و فوائد الرضویه، آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه، تنکابنی در قصص العلماء، سید محسن امین در اعیان الشیعه، شیخ حر عاملی در معارف الرجال، معلم حبیب آبادی در مکارم الآثار،... او را به عبادت و زهد ستوده‌اند و با لقب «شیخ عابد ناسک» نام برده‌اند.[۵۰]
تنکابنی او را «در غایت زهد و تقوا» نوشته است.[۵۱] نقل شده که از مال و منال دنیا به شدت پرهیز داشت و خوراک او غالباً نان و سرکه و برنج بوده است. مواظبت او بر مستحبات و نوافل هم زبانزد بوده که کم‌تر کسی به پایش می‌رسید.[۵۲]
گفته اند او نزد ناصرالدین شاه دارای مقام و احترام بود و با پادرمیانی او در سفر به عتبات عالیات، حکومت عثمانی مازندرانی را از انجام سربازی اجباری معاف کرد.[۵۳]
فرزندان
بیشتر پسران مازندرانی راه پدر را در پیش گرفتند و به مسلک روحانیت درآمدند:
شیخ حسین، پس از درگذشت پدر، جانشین او در مرجعیت شد.[۵۴]
شیخ علی ملقب به شیخ العراقین مؤلف فهرس الجواهر[۵۵]
شیخ محمد[۵۶]
شیخ عبدالله[۵۷] که برخلاف پدرش به مسلک صوفیه در آمد و از بزرگان مشایخ ایشان شد.[۵۸]
  1. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۱؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳.
  2. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۴.
  3. امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷؛ آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ رکـ: انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.
  4. امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  5. امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  6. قمی، فوائد الرضویه، ج۱، ص۳۳۳؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۸۰؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  7. حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۸۰.
  8. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲.
  9. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۸۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  10. قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۰۸.
  11. قمی، فوائد الرضویه، ج۱، ص۳۳۳؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۸۰؛ آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۵؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  12. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  13. امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۴.
  14. قمی، فوائد الرضویه، ج۱، ص۳۳۳؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۳۸۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  15. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  16. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  17. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  18. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  19. امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۱۷.
  20. امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۵؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۶، صص۲۳۰-۲۳۱.
  21. لکهنوی، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۷؛ صدرالافاضل، ص۳۶۶؛ حسینی، ج۱، ص۴۱۲
  22. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ خاقانی، رجال خاقانی، ص۲۸؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  23. عرب احمدی، شیعیان خوجه اثناعشری در گستره جهان، ص۳۴۰؛ روغنی، شیعیان خوجه در آئینۀ تاریخ، ص۱۳۱
  24. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  25. حائری، مرآة الکتب، مقدمه صص۹ و ۱۱.
  26. امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰۵.
  27. امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۳۳.
  28. امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۲۸۸.
  29. آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۳۸۲.
  30. حافظیان بابلی، رسائل فی درایة الحدیث، ج۲، ص۴۸۳.
  31. امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۱۴.
  32. موسوعة مؤلفی الامامیه، ج۱، صص۱۲۵ و ۱۲۸.
  33. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۵؛ رکـ: زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.
  34. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۹۳.
  35. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، صص۹۳ و ۹۴.
  36. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.
  37. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۵۶.
  38. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۱، ص۲۱۶.
  39. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۱.
  40.  آقابزرگ، الذریعه، ج۲۱، ص۳۰۲.
  41. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۶.
  42. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛
  43. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵
  44. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۵.
  45.  امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.
  46. عرب احمدی، شیعیان خوجه اثناعشری در گستره جهان، ص۳۴۰؛ روغنی، شیعیان خوجه در آئینۀ تاریخ، ص۱۳۱
  47. عرب احمدی، شیعیان خوجه اثناعشری در گستره جهان، ص296
  48. قمی، فوائد الرضویه، ج۱، ص؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵، 586؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۴؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۲.
  49. تنکابنی، قصص العلماء، ص۱۳۷.
  50. مختاری، سیمای فرزانگان، ص۳۵۸؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷.
  51. حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  52. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶، ص۸۰۵؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶.
  53. آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶.
  54. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۴.
  55. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۴.
  56. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -