انهار
انهار
مطالب خواندنی

مقاله ای پیرامون داستان «رد الشمس»

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله العلیّ العظیم، ذوالفضل الکبیر
الحمد لله لذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب(علیه السلام)
الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
ضمن تبریک سالروز میلاد پر خیر و برکت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) به همه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، به بهانه ی این روز عزیز مقاله ای از علامه مجاهد، آیت الله صادقی تهرانی را بر روی وبلاگ قرار می دهیم که در آن به داستان «ردّ الشمس» پرداخته شده است.
«رد الشمس» به معنای «بازگشت خورشید» است. در روایاتی نقل شده که چند باری خورشید پس از غروب به خاطر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) که نماز عصرش قضا شده بوده برگشته تا هوا دوباره روشن شود و حضرت نماز را ادا به جا بیاورند!!!
امید است همواره استدلال های اعتقادی و فقهی را بدون پیش زمینه ی فکری و با بینش و منطق قرآنی و عقل سلیم بررسی و در نهایت قبول یا رد کنیم. چرا که خدای کریم در قرآن مجید فرمود : «پس (ای پیامبر)، بشارت ده بندگان را، کسانی که به سخن (حق) گوش فرا میدهند، پس بهترینش را پیروی میکنند»(زمر،١٧-١٨)
« مقاله ی رَدّ ُ الشّمس »
در میان شیعیان و سنّیان، افراط ها و تفریط هایی در عقاید و احکام فرعی اسلامی وجود دارد که بر محور قرآن و سنّت قطعیه رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) بایستی از چهره ی نورانی معصوم اسلام زدوده شود تا اسلام ناب محمدی برای مسلمانان و سایر جهانیان به راستی و درستی بازگو گردد.
به مناسبت ١٣ رجب ١۴٢٣ هجری قمری که مصادف است با میلاد پربرکت مظلومترین انسان تاریخ - حتی در میان پیروانش - یعنی امام همام امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(علیه السلام)، درباره «ردّ الشمس» منسوب به حضرتش که مجموعه ای از افراط و تفریط نسبت به ایشان(علیه السلام) می باشد مطالبی را به نظر خوانندگان محترم می رسانیم:
مهمترین مقام برای امامان(علیهم السلام) بالاترین مقام عصمت انحصاری پس از رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ که تمامی نفی و اثبات ها درباره ی آن بزرگواران بر محور این عصمت سنجیده می شود. بنابراین معجزه(!) یا داستان «ردّ الشمس» از نظر عقل و علم و شرع مقدس ربانی اصولاً محال و درباره امام امیرالمومنین علی(علیه السلام) از چند جهت محال است، زیرا در جمع اگر «ردّ الشمس» برای این بوده که نماز قضا شده ی آن حضرت ادا شود، اولاً تهمت ترک نماز به حضرت است و ثانیاً زمان هرگز برنمی گردد و برفرض محال اگر برگردد، زمانی است مشابه آن که در این صورت اضافه بر وجوب قضای نماز گذشته، نماز دیگری هم به عنوان ادا بایستی انجام گردد و اگر هم چنان جریانی امکان داشت در دو جهت دیگر باز محال بود:
١- ترک عمدی نماز عصر برای معصوم(علیه السلام)
٢- تجلیل از تارک الصلاة آن هم با چنان جریان اعجاز آمیز!!
وانگهی روایات ٢٢ گانه ی «ردّ الشمس» متعارض بوده وچند گونه است که ذیلاً بررسی و نقد می شود:
١- در حدیث(١) جلد(۴١) بحارالانوار باب (ردّ الشمس له و تکلم الشمس معه) از حنان روایت می کند که از حضرت صادق(علیه السلام) علت ترک نماز علی(علیه السلام) را جویا شدم در صورتی که آن حضرت جمع میان ظهرین را دوست می داشت، فرمود: پس از انجام نماز ظهرش با جمجمه ای گرم گفتگو بود تا آفتاب غروب کرد، سپس از خدا خواست که خورشید برگردد و خدا نیز هفتاد هزار فرشته را با هفتاد هزار زنجیر آهنین فرستاد که برگردن خورشید نهادند و آن را به عقب برگشت دادند تا به گونه ای درخشان برگشت و آن حضرت نماز عصرش را به جا آورد‍‍!!؟؟
٢ـ در خبر ٣ و ١٣ می گوید: علی(علیه السلام) در زمین ملعونی مستقرّ بود و فرمود: نباید پیامبری و یا وصیّ‍ش در اینجا نماز بخواند، نمازش را نخواند تا خورشید غروب کرد، سپس خورشید برگشت تا نمازش را انجام دهد!
٣ـ در خبر ٨ و ٢٠ و ٢١ آمده است که: علی(علیه السلام) با گروهی از مردم از فرات در بابِل عبور می کرد، نماز عصرش را با تعدادی از همراهان خواند ولی دیگران نخواندند تا خورشید غروب کرد، با درخواست آنان خورشید مجدداً برگشت تا با هم نماز را به جماعت برپادارند!
۴ـ در حدیث ٢و ۴ و ۶ و ١۴ و ١٨ گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز ظهر را خوانده بود، علی(علیه السلام) آمد، (پیامبر) فرمود: نماز عصرت را خوانده ای؟ گفت: مطلع شدم که شما هنوز آن را نخوانده اید. سپس به وحی خدا(؟) سر بر دامن علی(علیه السلام) نهادند و تا غروب آفتاب خوابیدند و نماز عصر علی(علیه السلام) قضا شد و چون پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از بیداری علت نماز نخواندن علی(علیه السلام) را پرسیدند، گفت: نشستن زیر سر شما از نماز بهتر است! پس پیامبر دعا کرد تا خورشید برگردد!
۵ـ در حدیث ١٣ آمده است: (صلی جالساً مومیاً...) نمازش را نشسته و با اشاره خواند. یعنی برگشت خورشید برای این بود که نمازش را به طور کامل و ایستاده انجام دهد.
۶- «ردّ الشمس» طبق بعضی احادیث دو مرتبه اتفاق افتاده که پیش و پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و در بعضی از روایات نیز پانزده مرتبه، مانند روایت سلمان در یوم البساط، یوم الخندق، یوم حنین، یوم خیبر، یوم قرقیسینا، یوم ببراثا، یوم الغاضریه، یوم النهروان، یوم بیعه الرضوان، یوم صفین، فی النجف، فی بنی مازر، بوادی العتیق و بعد از أحد که در این صورت نماز آن حضرت پانزده مرتبه به گونه ای عمدی و یا مانندش، قضا شده است! و پانزده مرتبه هم «ردّ الشمس» اتفاق افتاده تا حضرتش نماز خود را ادا کند!!
این جریانات، اشکالات زیر را در بردارد:
- این برگشتن! نشاندهنده ی ترک عمدی نماز عصر توسط علی(علیه السلام) بوده است!
- مگر علی(علیه السلام) در نماز جماعت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شرکت نکرده بود که آن را ترک کرده باشد؟!
- جمع میان ظهرین، خلاف سنت مستحبی است و آیا علی(علیه السلام) برخلاف سنّت استحبابی جمع میان ظهرین را دوست می داشت؟!
- مگر بودن سر مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روی زانوی علی(علیه السلام) افضل از نماز است؟!
- در صورت ترک نماز عصر این دو بزرگوار! چرا خورشید تنها برای قضای نماز عصر علی(علیه السلام) برگشت و نه برای هر دو و آیا پیامبر بزرگوار(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز عصر را نه ادا کرد و نه قضا؟!
- اگر خورشید برگشته بود، تمامی مردمی که در آن افق رفت زندگی می کردند آن را می دیدند خصوصاْ اگر در وقت فضیلت نماز عصر برگشته باشد که سه ساعت مانده به غروب است!
- مگر با برگشتن خورشید، زمان گذشته هم برمی گردد؟
- در این برگشتن بر فرض امکان، نه تنها نماز قضا شده عصر ادا نخواهد شد و باید قضایش بجا آورده شود، بلکه پیش از آن به واسطه ی برگشت خورشید، نمازهای صبح، ظهر و عصر مجدداً واجب خواهد شد، چون وقت جدیدی پدید آمده است!
- در برگشتن خورشید، نظام موجود سیارات برهم می خورد و این برخلاف نظام تکوین و از جریانات انفجار رستاخیز است.
- و چگونه ممکن است حضرتش به عنوان هم سخنی با سر مرده ای، نماز عصر را فراموش کند، در حالی که یک مسلمان عادی که درجه ایمانش بسی پایین تر از آن حضرت است، چنین کار لغو و بیهوده ای را انجام نمی دهد.
- وچگونه پیامبر اینگونه غافل است که در موقع نماز می خوابد آن هم روی زانوی علی تا نماز هردوی آنها به تأخیر بیفتد؟
- و مگر زمین هم ملعون می شود که با ترک نماز در آن زمین لعنت دیگری بر آن زمین افزوده گردد و اگر در این زمین نماز خوانده شود، این نمازگزار مانند زمین ملعون گردد؟! حال آن که ترک نماز در هر حالی مورد لعنت است.
اینها مختصری از ایرادات قطعی بر خرافه ی «ردّ الشمس» است که آن را از چندین نظر محال می کند. و آیا عقیده به «ردّ الشمس» با این فضاحت که مجموعه ای از افراط و تفریط نسبت به آن حضرت است، مقتضای ولایت است یا جهالت؟
و آیا از نظر شرع این افترائات به حضرت قابل پذیرش است؟
اینان با تهمت ناروای ترک عمدی نماز به ساحت مقدس امام علی(علیه السلام) و تهمت هایی دیگر، مقام اعلای عصمت علوی، عدالت و حتی ایمان را از آن حضرت به دور داشته و با تعابیری از قبیل «دابة الارض» به معنای «حیوان زمین»، از انسانیت برونش کرده اند و حتی خدا را نیز به این گونه جاهل معرفی می کنند که دست به معجزه بزند، آن هم برای تشکر از تارک نماز!
اعوذ بالله من الجهالة و نستجیر به
قم المشرف - محمد صادقی تهرانی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -