انهار
انهار
مطالب خواندنی

رد الشمس؛ معجزه پیامبر اسلام(ص)، کرامت امیرالمؤمنین(ع)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ردالشمس


درباره اولیا و اوصیاى الهى کرامات و امور خارق العاده‌اى در روایات و تاریخ آمده است که از مجموع آنها مى‌توان اثبات کرد ائمه اطهار علیهم السلام مى‌توانند به هنگام ضرورت، امور خارق العاده‌اى انجام دهند. البته باید توجه کرد که معجزات آنها هرگز با ادعاى نبوت همراه نبوده است.

شکى نیست که از حضرت امیرالمؤمنین(ع) کرامات و معجزه‌هاى فراوانى یاد شده است. رد الشمس(بازگشت خورشید) در تاریخ اسلام، دو بار برای امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاده که نخست در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری در زمان بازگشت امیرالمؤمنین(ع) از جنگ نهروان بود که در منطقه بابل یا حلّه امروزی اتفاق افتاده است. ابتدا به رد الشمس اول که در زمان پیامبر(ص) اتفاق افتاد، اشاره می‌کنیم.
رد الشمس اول
شیخ مفید، شیخ صدوق، کلینی و الرازی از علمای شیعه و شافعی، طبرانی، سیوطی و فخر رازی از علمای اهل سنت، در کتاب‌های خود آورده‌اند:
رسول خدا(ص) نماز ظهر را در صهباء خواند؛ سپس علی را برای انجام مأموریتی به جایی فرستاد، وقتی که علی برگشت، پیامبر(ص) نماز عصر را خوانده بود؛ حضرت سر بر دامنِ علی گذاشت، جبرئیل نازل شده و به ابلاغ پیام الهی از طریق وحی پرداخت. در همان حال پیامبر(ص) پای امیرالمؤمنین(ع) را تکیه گاه خویش ساخت و سر بر آن نهاد؛ این وضعیت تا غروب ادامه یافت. به ناچار امیرالمؤمنین(ع) نماز عصر را در همان حالت نشسته خوانده و رکوع و سجود را با اشاره به جای آورد. وقتی که وحی پایان یافت و پیامبر(ص) به حالت عادی برگشت، رو به علی(ع) نمود و فرمود: آیا نماز عصرت قضا شده است؟ علی(ع) عرض کرد: ای رسول خدا، به علت وضعیت خاص شما که در حال دریافت وحی بودید، نتوانستم نمازم را ایستاده بخوانم.
پیامبر(ص) فرمود: دعا کن و از خدا به خواه خورشید را برایت برگرداند تا نمازت را ایستاده و در وقت مخصوص خود بخوانی! چون تو در حال فرمانبرداری از خدا و پیامبرش بودی، خداوند دعایت را مستجاب خواهد کرد.
امیرالمؤمنین(ع) از خدا خواست تا خورشید را برای وی برگرداند؛ خورشید برای علی(ع) برگردانده شد تا این‌که نماز عصر را در وقت مخصوصش خواند؛ آن‌گاه بار دیگر خورشید غروب کرد. اسماء می‌گوید: به خدا سوگند هنگام غروب خورشید از آن صدایی شبیه صدای کشیده شدن ارّه بر چوب شنیدم.
رد الشمس دوم
ردالشمس دوم را علمای شیعه مانند شیخ طوسی، شیخ صدوق، علامه مجلسی، ابن ابی الحدید و همچنین الطحاوی و هیثمی از علمای اهل تسنن، چنین نقل کرده‌اند:
زمانی که امیرالمؤمنین(ع) به نهروان می‌رفت، در مسیر راه به سرزمین بابِل رسید؛ با این که وقت نماز عصر فرا رسیده بود، توقّف ننموده و به راه خویش ادامه داد؛ از آن سرزمین خارج نشده بود که خورشید غروب کرد. مردم پیاده شدند و شروع کردند به نماز خواندن، تنها مالک اشتر نمازش را نخواند و گفت: تا امیرالمؤمنین(ع) نمازش را نخوانَد، من هم نمی‌خوانم.
پس از خارج شدن از سرزمین بابِل، علی(ع) پیاده شد و خطاب به مالک فرمود: «ای مالک، این سرزمین شوره زار است و نماز خواندن در آن جایز نیست؛ هر کس نمازش را در آن خوانده، اعاده کند.»
امام باقر(ع) می‌فرماید: حضرت رو به قبله نموده سه جمله بر زبانشان جاری شد؛ جمله‌هایی که نه عربی بود و نه فارسی؛ با پایان یافتن آن جمله‌ها خورشید سفید و درخشان بازگشت! حضرت اقامه نماز فرمود. با پایان یافتن نماز، صدایی مانند صدای برش چوب به وسیله اره به گوش می‌رسید.
حضرت آیت الله جوادى آملى در تعریف ولایت تکوینى مى‏نویسند: ولایت تکوینى یعنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنها و رد الشمس به خوبی نشان دهنده ولایت امام علی(ع) بر همه چیز است.
مقام ولایت تکوینى مقام قرب و مقام معنویتى است که موجب تصرف در امور خارجى مى‏شود. این تصرف را در سه بند مى‏توان خلاصه کرد: 1 ـ آنها واسطه فیض الهى هستند. 2 ـ برخى کرامات از آنها سر مى‏زند و این کرامات همگى به اجازه الهى است. 3 ـ دعاى آنها براى امور مطلوب مستجاب مى‏شود.
ظاهرا مؤمنان نیک کردار تنها در حد بند سوم داراى ولایت هستند و به ندرت از آنها کرامتى دیده مى‏شود. عارفان در حد خود داراى کرامات هستند و تحت سرپرستى ولى الله الاعظم، واسطه فیض هم مى‏شوند و در موارد بسیارى دعاى آنها مستجاب مى‏شود؛ اما انبیاء و اولیاء واسطه فیض الهى‏اند که در هر عصرى یک نفر از آنها زندگى مى‏کند و بدون او زمین توان زندگى ندارد. چنان‌چه در زمانه ما، صاحب زمان، حضرت بقیة الله خاتم ولایت مطلقه الهى است. این‌ها واسطه فیض الهى هستند و ظهور کرامات از آنها فراوان است و دعاى آنها نیز به یقین مستجاب مى‏شود.
رد الشمس ممکن است براى برخى قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این منظومه عظیم آسمانى از مسیر گردش خود برگردد، اما باید توجه داشت که این مسأله به صورت کرامت و اعجاز انجام گرفته و روایت‌های فراوانى در کتب اسلامى درباره وقوع چنین اعجازى نقل شده است.
حسین اسکندری

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -