انهار
انهار
مطالب خواندنی

توضیحات

بزرگ نمایی کوچک نمایی
عايشه دختر ابوبكر بن ابي‌قحافه سومين زني بود كه به همسري رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) افتخار يافت. وي يك سال و به قول طبری دو سال و نيم پيش از هجرت به مدينه، از سوي پدرش ابوبكر به نامزدي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) درآمد و كمتر از يك سال پس از هجرت آنان به مدينه منوره در سن نه سالگي، همسر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) شد و به خانه آن حضرت منتقل گرديد.
عايشه به مدت نه سال با پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) زندگي كرد و به هنگام رحلت آن حضرت هيجده ساله بود. پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به مدت چهل و هفت و يا چهل و هشت سال زندگي كرد و سرانجام در 66 سالگي و در هفدهم رمضان سال 57 و يا 58 قمري در مدينه وفات يافت و ابوهريره، جانشنين مروان بن حكم بر وي نماز گذارد و در بقيع به خاك سپرده شد.[1]
گفتني است وي به مانند حفصه بنت عمر در ايام حيات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) با درخواست‌ها و انتظارات بي‌جا از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و فخرفروشي بر ساير همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رنجش خاطر آن حضرت را فراهم مي‌كرد و حتي آن حضرت به خاطر رفتار نكوهيده آنان به مدت يك ماه از آنان كناره‌گيري كرد و به صورت تنها در حجره‌اي بسر مي‌برد.[2]
پس از رحلت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به خاطر برخورداري از امتياز همسري رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و دختر خليفه وقت بودن به موقعيت‌هاي اقتصادي و اجتماعي دست يازيد. وي مخالف سرسخت عثمان بن عفان (سومين خليفه مسلمين) بود و مردم را بر ضد وي مي‌شورانيد. وليكن پس از قتل عثمان به دست انقلابيون و انتخاب حضرت علي (علیه‌ السلام) به خلافت اسلامي با آن حضرت نيز از در ناسازگاري وارد شد و به بهانه خونخواهي عثمان، جنگ بزرگ جمل را به راه انداخت و در اين راه از اصحاب معروف رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) مانند طلحه و زبير بهره جست و ده‌ها هزار تن از مسلمانان اعم از موافقان و مخالفان خويش را به كشتن داد و سرانجام با شكست فضاحت بار مواجه و با سرافكندگي به مدينه برگشت.[3]
عايشه، هم ‌سن و سال حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بود و چون عشق و علاقه زياد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به دخترش و دامادش علي (علیه‌ السلام) و فرزندانشان حسن (علیه‌ السلام) و حسين (علیه‌ السلام) را مي‌ديد، در باطن ناراحت و عصباني مي‌شد و چون خود داراي هيچ فرزندي نشده بود، وجود فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برايش بسيار دشوار بود. براي جبران اين كمبود روحي، خواهرزاده‌اش عبدالله بن زبير را به نزد خويش آورد و او را از خردسالي نگهداري كرد و بدين جهت به «ام‌ّعبدالله» معروف شد.
وي در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نيز گاهي ناراحتي‌هاي خويش را نسبت به امام علی (علیه‌ السلام) و همسرش زهرا (سلام الله علیها) آشكار مي‌كرد. روايت شد كه علي (علیه‌ السلام) روزي بر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) وارد گرديد و در نزد آن حضرت، همسرش عايشه نيز نشسته بود و علي (علیه‌ السلام) ميان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و عايشه نشست. عايشه كه از نشستن آن حضرت در آن جا ناراحت شده بود، به صورت اعتراض‌آميز گفت: آيا غير از نزديكي من جايي براي نشستت نبود؟
پيش از آن كه حضرت علي (علیه‌ السلام) پاسخش را بدهد، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) پاسخ محكمي به وي داد. آن حضرت، دست خود را بر دوش علي (علیه‌ السلام) گذاشت و فرمود: ساكت باش عايشه! با اذيت كردن برادرم مرا آزار مده. زيرا او أميرمؤمنان سيد مسلمانان و پيشوا و مهتر پيشتازان در روز قيامت است. او بر روي صراط مي‌ايستد و دوستانش را وارد بهشت و دشمنانش را داخل جهنم مي‌اندازد.[4]
حضرت علي (علیه‌ السلام) در جريان جنگ جمل، نامه‌اي براي عايشه نوشت و شخصيت وي را بدين گونه توصيف كرد: «اما بعد فانك خرجت من بيتك عاصيه لله تعالي و لرسوله (صلی الله علیه و آله و سلّم) تطلبين امرا كان عنك موضوعاً، ثم تزعمين انّك تريدين الاصلاح بين النّاس فخبّريني ما للنّساء و قود العساكر؟ و زعمت انك طالبه بدم عثمان و عثمان رجل من بني‌اميه و انت امراه من بني‌تميم بن مره، و لعمري ان الذي عرضك للبلاء و حملك علي المعصيه لأعظم اليك ذنباً من قتله عثمان، و ما غضبت حتي اغضبت و لاهجت حتي هيّجت، فاتقي الله يا عايشه! و ارجعي الي منزلك و اسبلي عليك سترك، والسلام.[5]
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

[1] المحبر (محمد بن حبيب بغدادي)، ص 80؛ المنتخب من ذيل المذيل (طبري)، ص 93.
[2] مستدرك سفينه البحار (علي نمازي)، ج 2، ص 324.
[3] كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج 1، ص 323؛ أنساب الاشراف/ ترجمه اميرالمؤمنين علیه‌السلام/ (احمد بن يحيي بلاذري)، ص 129.
[4] بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 37، ص 297.
[5] كشف الغمه، ج 1، ص 325؛ بحارالانوار، ج 32، ص 117 با اندكي تفاوت در برخي كلمات

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -