انهار
انهار
مطالب خواندنی

موارد وجوب و يا عدم وجوب كفاره

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 23 - اينجانب زنى هستم كه از نه سالگى كه روزه بر من واجب شده مدت چند سالى روزه‌ام را در پنهانى خورده‌ام و در آن موقع از وضع ابطال روزه آگاه نبودم حالا كه فهميده‌ام تكليف من چيست؟

جواب: در فرض سئوال قضاى روزه‌هائى كه در زمان بلوغ افطار نموده‌ايد بايد بگيريد و براى هر روز بايد كفاره بدهيد كه اطعام شصت مسكين يا دو ماه روزه يا يك بنده آزاد كردن است و روزه‌هائى را كه در ايام عادت خود خورده‌ايد قضا دارد و كفاره ندارد.

سؤال 24 - كسى كه در اوائل تكليف روزه‌هاى خود را در پنهانى افطار مىكرده وتظاهر به روزه دارى مىنموده آيا تكليف او دادن كفاره است؟

جواب: در فرض سئوال با علم به وجوب روزه بر او، روزه‌هائى كه خورده قضاء و كفاره دارد.

سؤال 25 - آيا مكلفى كه هنوز رشد عقلى ندارد مىشود جاهل قاصر حساب شود و از دادن كفاره معاف باشد يا نه؟

جواب: علم به وجوب روزه و حرمت افطار كافى در وجوب قضاء و كفاره است و جاهل قاصر محسوب نمىشود.

سؤال 26 - اگر زن در مصيبت، لباس خود را پاره كند كفاره دارد يا خير؟

جواب: پاره كردن زن لباس خود را در مصيبت، كفاره ندارد اگر چه در مصيبت شوهر و يا اولاد خود باشد.

سؤال 27 - آيا خراش و خدش مرد، صورت خود را در مصيبت و هم چنين قيچى كردن و بريدن موى خود در مصيبت، كفاره دارد يا خير؟

جواب: كفاره ندارد.

سؤال 28 - فرموده‌ايد كه پاره كردن مرد لباس خود را در مصيبت اولاد و زوجه، كفاره دارد، بفرمائيد آيا پاره كردن مرد لباس خود را در مصيبت غير اولاد و زوجه نيز كفاره دارد يا خير؟

جواب: در فرض سئوال كفاره ندارد.

سؤال 29 - شخصى مريض بواسطه مرضى كه داشته طبيب گفته روزه نگير ضرر دارد و او هم روزه نگرفته است بعد از چند سال فهميده كه روزه برايش ضرر نداشته و طبيب در تجويز افطار خطا كرده آيا كفاره دارد يا نه؟

جواب: كفاره واجب نيست لكن قضاء آن را بجا آورد.

سؤال 30 - در كفاره جمع اگر مكلف قادر به اداء بعضى موارد مثلا عتق رقبه نباشد تكليف نسبت به ميسور نيز ساقط است يا ميسور را بايد بدهد؟

جواب: نسبت به معسور تكليف ساقط است ولى ميسور را بايد انجام بدهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -