انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – اعتبار عدالت شهود نزد زوج اگر خودش عاقد باشد

سؤال:در پاسخ سوالی فرموده اید: «در شهود طلاق، عدالت آن ها نزد عاقد شرط است» ولی در پاسخ سوال 903 «استفتائات جدید» جلد اول، مبنی بر این که آیا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافی است؟ فرموده اید: «بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که یقین بر خلاف آن نباشد کافی است»

این دو چگونه قابل جمع هستند؟

جواب: مراد از سوال استفتائات هم موردی است که خود زوج عاقد طلاق باشد.

٢ – شرط عدالت شهود نزد عاقد

سؤال:در شهود طلاق، عدالت نزد عاقد شرط است یا نزد زوج؟

جواب: عدالت نزد عاقد شرط است.

٣ – اگر زوج شهود طلاق را عادل نداند

سؤال:در مورد طلاقی که توسط عاقد جاری شده، اگر زوج شهود را عادل نداند آیا طلاق مزبور برای زوج هم معتبر است؟ یعنی می تواند بعد از طلاق، مثلا زن پنجم (که می شود 4 زن) را بگیرد؟

جواب: در صورت علم زوج احتیاط کند.

٤ – عدم حضور زن و مرد در هنگام اجرای صیغه طلاق

سؤال:اگر صیغه طلاق در حضور زن و مرد خوانده نشود و سردفتر اظهارکند که صیغه را بعداً خواهد خواند در صورتی که هفت سال از تاریخ طلاق میگذرد چه حکمی خواهد داشت خواهش میکنم مفصل توضیح دهید؟

جواب: چنانچه زن و مرد وکالت بدهند کسی دیگر صیغه ی طلاق را بخواند حضور آنها لازم نیست ولی دو شاهد باید صیغه ی طلاق را بشنوند.

٥ – اجبار در طلاق زنی که اکراه به ادامه زندگی دارد

سؤال:اگر زنی از شوهر خود کراهت داشته باشد و حاضر به بخشیدن مهریه به وی باشد آیا بر شوهر واجب است که او را طلاق دهد؟ یا اینکه شوهر می تواند مالی بیش از مهریه طلب کند؟ (با توجه به اینکه ممکن است پرداخت آن برای زن مشکل بوده و در عمل بدین وسیله طلاق ناممکن گردد).

جواب: مرد مجبور نیست او را طلاق دهد ولی اگر کراهت شدید باشد و سازش امکان پذیر نشود سزاوار است از او جدا شود.

٦ – ادعای شوهر به آمیزش قبل از طلاق

سؤال:طلاق خلعى واقع شده است ولى شوهر مدّعى است که قبل از طلاق با همسرم آمیزش کرده ام و دیگر این که شاهدین عدلین حضور نداشته اند بلکه طلاق در حضور عدّه اى از مؤمنین ظاهر الصّلاح واقع شده است، آیا چنین طلاقى صحیح است؟

جواب: طلاق مزبور در هر حال محکوم به صحّت است زیرا ادّعاى شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذیرفته نیست و به اعتراف خود او ظاهر حال شهود، عدالت بوده و ما مأمور به باطن نیستیم، بنابر این طلاق اشکالى ندارد مگر این که با دلیل شرعى ادّعاى خود را ثابت کند.

٧ – عدالت شهود در نظر زوج

سؤال:آیا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج کافى است؟

جواب: بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام که یقین برخلاف آن نباشد کافى است.

٨ – معیار عدالت شهود طلاق

سؤال:شخصى مى خواهد زن خود یا زن دیگرى را طلاق دهد، در شهرى که ساکن است، عادل به آن معنایى که فقها عظام فرموده اند نیست مگر بعضى از اشخاصى که شخص مطلِّق نه به چشم خود از آنها معصیتى دیده و نه از دیگران شنیده که تا حال معصیتى کرده باشند و در شهرهاى مجاور هم اشخاص عادلى را نمى شناسد و از طرفى هم به ناچار باید این طلاق واقع شود بفرمایید آیا نزد همان اشخاص فوق الذکر که مورد وثوق و حسن ظنّ هستند مى تواند اجراى طلاق کند؟

جواب: همین گونه افراد براى شهود طلاق کافى هستند و عادل محسوب مى شوند.

٩ – پذیرفتن ادعای شوهر در طلاق

سؤال:آیا طلاق به مجرّد ادعاى شوهر و این که بگوید: من او را مطلقه نموده ام ثابت مى شود؟ به گونه اى که زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، یا این که باید با شهادت دو عادل باشد؟

جواب: فقها در این مورد اختلاف دارند، مرحوم محقّق قمى در جامع الشّتات و محقّق یزدى در ملحقات عروه مشروحاً بحث کرده اند و از مجموع ادلّه ظاهر مى شود که طلاق به مجرّد ادّعاى زوج خالى از اشکال نیست، بلکه باید بیّنه اى بر آن قائم شود.

١٠ – طلاق قبل از غسل حیض

سؤال:این که طلاق باید در طُهر واقع شود، آیا باید زن غسل هم کرده باشد، یا پاک شدن از حیض کافى است؟

جواب: غسل لازم نیست.

 

١١ – طلاق قبل از غسل حیض

سؤال:این که طلاق باید در طُهر واقع شود، آیا باید زن غسل هم کرده باشد، یا پاک شدن از حیض کافى است؟

جواب: غسل لازم نیست.

١٢ – عدم علم شاهد به فسق خودش

سؤال:آیا عدم علم شاهد به فسق خودش در شهادت بر طلاق معتبر مى باشد؟

جواب: خالى از اشکالى نیست.

١٣ – علم به فسق شهود پس از طلاق

سؤال:آیا عدالت، که در شهود طلاق شرط است، شرط واقعى است یا شرط علمى و ظاهرى؟ به تعبیر دیگر، هرگاه پس از اجراى صیغه طلاق، علم به فسق شاهدین پیدا کنیم، در حالى که به هنگام طلاق آنها را عادل مى پنداشتیم، طلاق واقع شده چه حکمى دارد؟

جواب: طلاق مزبور صحیح است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -