انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ملا قربانعلی زنجانی = حجةالاسلام» (1289 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ملا قربانعلی زنجانی (۱۲۴۶-۱۳۲۹ق)، فقیه شیعه قرن ۱۳ و ۱۴ قمری. وی ساکن زنجان بود و حوزه علمیه زنجان را احیا کرد. ملاقربانعلی در زنجان مسند قضاوت داشت. او از مخالفان نهضت مشروطه بود و طرفدارانش مدتی کنترل زنجان را به دست گرفتند اما با غلبه مشروطه‌خواهان، به کاظمین تبعید شده و در همان جا درگذشت. او در منطقه زنجان به حجت‌الاسلام مشهور است.
زندگی نامه و تحصیلات
ملا قربانعلی زنجانی در حدود سال ۱۲۴۶ق در یکی از روستاهای زنجان به نام ارغین به دنیا آمد. در اوایل کودکی از زادگاهش به زنجان آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، در مدرسه نصرالله خان به تحصیل علوم دینی پرداخت و مقدمات علوم اسلامی را نزد اساتید آن شهر از جمله آخوند ملاعلی قارپوزآبادی فرا گرفت. در سال ۱۲۶۶ق که با شروع فتنه بابیان در زنجان و وقوع آشوب در شهر، برای ادامه تحصیل و شرکت در درس خارج عازم عتبات شد[۱] و در آن شهر از درس صاحب ‌جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ راضی نجفی و سید حسین کوه‌کمری حاضر شدو به درجه اجتهاد رسید.
با درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۸۱ق به زنجان بازگشت و دنباله کار استاد خود آخوند قارپوزآبادی را در تأسیس و تکمیل حوزه علمیه زنجان به دست گرفت.[۲] وی بر فقه تسلط داشت و نقل شده است که شورای استفتا نداشت و خود همه سؤال‌های شرعی را کتباً پاسخ می‌داد. وی علاوه بر فقه و اصول در عرفان و حکمت نیز اطلاعات گسترده‌ای داشت.
اساتید
ملاعلی قارپوزآبادی
شیخ مرتضی انصاری
صاحب جواهر
شیخ راضی نجفی
سید حسین کوه‌کمری[۳]
شاگردان
شیخ عبدالکریم خوئینی زنجانی
سید محمود حسینی امام جمعه
شیخ ابوالقاسم قزوینی دیزجی
سید ابوالقاسم قشلاجوقی
آخوند ملافتحعلی زنجانی
سید آقا زواجری سُجاسی
امیر علینقی سلطانیه‌ای
آقا میرزا احمد دواسبی
شیخ صدرالدین دیزجی
ملاابوالقاسم مُرّصعی
ملاعبدالعلی زنجانی
میرزا عطوف ابهری
سید یونس اردبیلی
آخوند ملامحمد تقی شکوری شاهبلاغی
ملا اسد بیات قزل تپه‌ای
آخوند ملاحسن رضا ملک باغی
آخوند ملا نجفعلی‌اند آبادی
آخوند ملاعلی اکبر زنجانی
ملاتقی زنجانی افشاری
ملا محمد علی سلطانیه‌ای
علامه شیخ جعفر خوئینی
سید جعفر سلطانیه‌ای
شیخ غلامحسین فقیه
میرزا علینقی نادری
ملاحسینعلی اوزَجی
ملا محمد قیداری
ملاصادق اوزجی
آخوند ملا محب علی صائین قلعه‌ای
سید عبدالواسع طارمی هزاررودی
شیخ زین العابدین عابدی
آقا میرزا علی اصغر فصاحتی
آخوند ملامحمد قراگزلو
سید قوام الدین ابدالی
ملاعبدالواسع طارمی
ملا نبی حصاری
شیخ اسدالله زنجانی
شیخ عباسعلی مدرس
آقا علی ارقینی
ملامجید زنجانی
شیخ علی واعظ
میرزا علی‌نقی حلی
شیخ اسماعیل فقیه بیجاری
شیخ ابراهیم علومی اردبیلی
شیخ عبدالکریم سایانی
آخوند ملاعلی زنجانی
شیخ جواد طارمی
شیخ حسین دین محمدی
شهید حسین جوقینی
ملارجبعلی راز مجینی ابهری
شیخ عبدالحمید مؤمن دوست تپه‌ای
شیخ عبدالعظیم اردبیلی
میرزا علی نقی حسینی ولایی
سید عنایت الله حسینی دوشرانی
سید موسی زرآبادی[۴]
آثار
رساله توضیح المسائل
اصول عقاید استدلالی
رساله مختصر سوال و جواب
حاشیه بر صیغ العقود آخوند ملاعلی
حواشی بر رسایل و مکاسب شیخ انصاری
یک جلد قرآن با نکات تفسیری بر حاشیه آن
تقریرات درس اصول (مباحث حجت و اصول عملیه)
حواشی بر تبصرة المتعلمین فی احکام الدین علامه حلی[۵]
فعالیت ها
قضاوت و کمک به فقرا
مردم منطقه زنجان نسبت به او اعتماد داشتند و او را به عنوان یک مرجع تقلید می‌شناختند هرگاه خرید و فروش و معامله‌ای صورت میگرفت غالباً برای تایید سند، آن را پیش او می‌آوردند تا خط و امضا و مهر وی پای آن سند باشد. از اشتغالات روزانه حجت الاسلام زنجانی قضاوت میان مردم بود. بعد از کلاس درس مسند قضا را دایر می‌کرد و به حل خصومات و مسایل حقوقی می‌پرداخت. گروهی از فقرا مستمری بگیر وی بودند و منبع این کمک‌ها وجوهات شرعی و هدایایی بود که مردم و تجار می‌آوردند. او اجازه نمی‌داد وجوه شرعی حتی برای زمانی کوتاه نزدش بماند. گاهی مبالغ مذکور را نزد صاحبانش باقی می‌گذاشت و مستمندان را به آنان حواله می‌داد.[۶]
مخالفت با مشروطه
احتشام‌السلطنه یکی از حکام زنجان در روزگار ناصرالدین‌شاه در خاطرات خود، آخوند ملا قربانعلی زنجانی را مردی وارسته، فقیه، عالم و مورد توجه عموم مردم معرفی کرده و تاکید می‌کند که وی ابداً با هیچ حاکمی رفت و آمد نمی‌کرد».[۷]
ملا قربانعلی در جریان نهضت مشروطه‌خواهی اصل قضیه را مشکوک می‌پنداشت و آن را تحریکی از سوی دولت‌های روسیه و انگلیس برای تأمین مقاصد خاص خودشان تلقی می‌کرد.[۸] مخالفت او به معنای هواداری از استبداد نبود چرا که وی قاجاریان را غاصب می‌شمرد - بلکه او مشروطیت را به عنوان سوغات غرب و کانالی برای نفوذ امپریالیسم و سلطه بریتانیا بر ایران ارزیابی می‌کرد و با توجه با این واقعیت که حکومت مشروطه را دارای کاستی‌هایی آشکار در مقایسه با اندیشه حکومتی خود می‌یافت، با آن از در مخالفت در آمد؛ زیرا هدف اساسی او اجرای احکام شرعی بود که خود راسا در منطقه تحت فرمانش آن را اعمال می‌کرد.[۹]
با مخالفت‌های حجت‌الاسلام، اندیشه مشروطه‌خواهی در زنجان رونق چندانی نیافت و از این روی طرفداران مشروطیت بر آن شدند تا مردم زنجان را به نهضت مشروطه‌خواهی ملحق کنند و بدین منظور از سوی محمدولی خان سپهدار تنکابنی دو تن از مشروطه‌خواهان رشت که در قزوین استقرار یافته بودند وارد زنجان شدند و به تبلیغ مشروطه در بین مردم پرداختند.
کم‌کم آرامش شهر از بین رفت و مردم دچار اختلاف عقیده شدند. آخوند ملا قربانعلی زنجانی به عظیم‌زاده اردبیلی و علی‌اکبر خان زنجانی دو مأمور اعزامی پیغام داد که برای برقراری مجدد آرامش شهر، زنجان را ترک کنند ولی آن دو دارالحکومه را تصرف کردند و زمام امور شهر را در دست گرفتند و آتش جنگ شعله‌ور شد.
در پی این اقدام مردم زنجان دارالحکومه را از دست مشروطه‌خواهان خارج کردند ولی بعد از مدت کوتاهی محمدعلی ‌شاه از سلطنت خلع شد و مشروطه‌خواهان قدرت را در دست گرفتند.[۱۰]
تبعید و درگذشت
در سال ۱۳۲۷ق مشروطه‌خواهان قوایی را به سرکردگی سه تن از سرداران مشروطه به نام‌های سردار معتضد، سردار بهادر بختیاری و یپرم ‌خان ارمنی جهت سرکوب مخالفان مشروطه به اردبیل و زنجان روانه کرده، ملاقربانعلی را دستگیر و به عتبات عالیات تبعید کردند. او در سال ۱۳۲۸ق در کاظمین‌ درگذشت.[۱۱] محل دفن وى در رواق مقدسه در مجاور حرم کاظمین است. دو کتاب به نام‌های، «خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران» و «سلطنت علم و دولت فقر» درباره وی نوشته شده است.
پانویس
  1. ابوالحسنی، ج۱، سلطنت علم و دولت فقر، ص۱۹-۴۲.
  2. ابراهیم موسوی ‌زنجانی، ۱۳۵۲، ص۶۶-۶۷.
  3. ابراهیم موسوی ‌زنجانی، ۱۳۵۲، ص۶۶-۶۷.
  4. گلشن ابرار، جلد۷، ۱۳۸۴، ص۱۰۹-۱۱۰.
  5. گلشن ابرار، جلد۷، ۱۳۸۴، ص۱۱۴-۱۱۵.
  6. گلشن ابرار، ج۷، ۱۳۸۴، ص۱۱۱.
  7. خاطرات احتشام‌السلطنه، ۱۳۶۷، ص۸۶.
  8. شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ص۶۶-۶۷.
  9. یوسف خان‌محمدی، بررسی نقش علمای زنجان در انقلاب مشروطیت، ماهنامه تاریخ اسلام، شماره ۴. ۱۳۸۸.
  10. شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۷۵-۱۷۷.
  11. ویدا معزی نیا، حجت الاسلام، نشریه یاد ایام، مرداد ماه ۱۳۸۸، شماره ۴۹.
وفات «ملا قربانعلی زنجانی = حجةالاسلام» (1289 ش) (۱۷ ربیع‌الثانی ۱۳۲۸ق)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -