انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات علامه سید حیدر جوادی (1379 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت علامه "سيد ذي شأن حيدر جوادي" عالم و اصلاح‏گر مسلمان هندي (1379 ش)رحلت علامه "سيد ذي شأن حيدر جوادي" عالم و اصلاح‏گر مسلمان هندي (1379 ش)
علامه سيد ذي شأن حيدر جوادي، يكي از مشهورترين علماي شيعه در هندوستان، در سال 1317 ش (1357 ق) در روستايي از توابع اللَّه آباد هند به دنيا آمد و پس از طي دروس مقدماتي علوم، راهي نجف اشرف گرديد. وي پس از طي سطوح عاليه، در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي و شهيد سيد محمدباقر صدر شركت جست و پس از اقامت ده ساله و اخذ اجازات متعدد روايي و حسبيه از مراجع نجف، براي انجام خدمات ديني به زادگاهش بازگشت. علامه حيدر جوادي در اللَّه آباد هند به مقابله جدي با تفكر مادي‏گرايي و بدعت وهابيت و تأليف و تدريس و سخنراني پرداخت و با همكاري يكي از عالمان منطقه، به تأسيس سازمان ديني "تنظيم المكاتب" كه سازماني بزرگ و فعال در امور ديني است، دست زد. اين عالم مسلمان در سال 1356 ش به ابوظبي رفت و با بر عهده گرفتن سرپرستي شيعيان اردو زبان و ارشاد و تبليغ دين، ده‏ها نفر از اهل تسنن را به تشيع رهنمون ساخت. علامه حيدر جوادي علاوه بر آن، ده‏ها مسجد، مدرسه، حسينيه، كتابخانه و درمانگاه را در سراسر هندوستان پايه‏ گذاري كرد و در سال 1376 ش، با حكم مقام معظم رهبري، حضرت آيت‏ اللَّه خامنه‏ اي به وكالت ايشان در هند منصوب گرديد. او همچنين علاوه بر تأليف و تصنيف كتب مفيد، موفق شد شبكه جهاني اسلامي را در تلويزيون بمبئي تأسيس نمايد و صداي اسلام را به اقصي نقاط هند برساند. از ايشان علاوه بر يكصد تأليف و پنجاه ترجمه، حدود پانزده هزار نوار صوتي و تصويري و هزاران مقاله بر جاي مانده است. وي به زبان‏هاي عربي، فارسي، اردو و انگليسي نيز مسلط بود. آن مرد بزرگ سرانجام در 28 فروردين 1379 ش برابر با عاشوراي 1421 ق در 62 سالگي دارفاني را وداع گفت و در اللَّه آباد به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -